شنبه 10 آذر 1403

«غروب پالمیرا» در کتابفروشیها / زندگی شهید مدافع حرم علی‌اصغر شیردل

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
«غروب پالمیرا» در کتابفروشیها / زندگی شهید مدافع حرم علی‌اصغر شیردل

کتاب «غروب پالمیرا» نوشته محبوبه معظمی شامل زندگینامه شهید مدافع حرم علی‌اصغر شیردل توسط نشر 27 بعثت منتشر و روانه بازار نشر شد.

کتاب «غروب پالمیرا» نوشته محبوبه معظمی شامل زندگینامه شهید مدافع حرم علی‌اصغر شیردل توسط نشر 27 بعثت منتشر و روانه بازار نشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «غروب پالمیرا» نوشته محبوبه معظمی شامل روایت زندگی شهید مدافع حرم علی اصغر شیردل به‌تازگی توسط انتشارات 27 بعثت چاپ و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دوازدهمین کتاب از مجموعه مدافعان حرم است که توسط این‌ناشر منتشر می‌شود.

«پالمیرا یکی از معرف‌ترین شهرهای تاریخی دنیا واقع در شهر تدمر سوریه است که هر ساله میلیون‌ها توریست برای بازدید داشته است. این بنای بی‌نظیر دارای یک میدان بزرگ گلادیاتور و هزار ستون پا برجا بود. در روز شهادت علی اصغر این اثر باستانی توسط داعش بمب گذاری می‌شود و نیمی از این اثر بی‌نظیر ویران می‌گردد. آخرین عکس‌های شهید کنار ستون‌های بنای پالمیراست. همان روزی که علی اصغر و همکارانش در 15 اردیبهشت 1394 برای بازدید از این بنای تاریخی به تدمر رفته بودند.»

کتاب پیش‌رو بناست کل ماجراهایی که در طول زندگی شهید شیردل از قبل تولد تا شهادت را به مخاطب انتقال دهد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«یازدهم خرداد 1395، روز وداع با شهید، همه آمده بودند. بین گریه‌ها و شیون‌ها امیرعلی زار می‌زد. هدی امیرعلی را بالای سر تابوت نشاند و گفت: «اومدیم بابا رو بدرقه کنیم که بره بهشت. هر چی دلت می‌خواد بهش بگو.» امیرعلی چشم‌های خیسش را به هدی دوخت و گفت: «یعنی بابا می‌شنوه؟» هدی گفت: «آره.» امیرعلی گریه می‌کرد و با پدرش حرف می‌زد که یکهو هدی احساس کرد بدن بچه می‌لرزد. از شوهر ندا خواست که امیرعلی را بیرون ببرد.

روز خاکسپاری، هدی زودتر از همه رفت و توی قبر نشست و ناخودآگاه شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد و خاک کربلا را توی مزار ریخت. هرکس بالای سر قبر می‌آمد، ناخودآگاه زیارت عاشورا می‌خواند. مریم دست‌هایش را در خاک کرد و گفت: «خاک، با علی من مهربان باش!»

این کتاب در 200 صفحه با شمارگان هزار نسخه عرضه شده است.