فراز و فرود استارتآپها
دهه90، برای استارتآپها به دو دوره فراز و فرود تقسیم شده است. در نیمه اول آن دهه اکوسیستم اقتصاد دیجیتال ایران بهدلیل حضور نیروی جوان و خلاق، ورود سرمایه و تجربه خارجی و گسترش سریع بازار دیجیتال، توانست از بسیاری از کشورهای منطقه در این حوزه پیشی بگیرد. این ترکیب پویا زمینهساز رشد پرشتاب اقتصاد نوآوری در کشور شد. علاوه بر این، توسعه اینترنت و تلفن هوشمند، زمینه تقاضا را برای خدمات...
در دهه 1390، ایران شاهد تولد و شکوفایی نسلی تازه از استارتآپها بود؛ پدیدهای که حاصل همافزایی نیروی جوان و خلاق، ورود سرمایه و تجربه خارجی و گسترش سریع بازار دیجیتال به واسطه توسعه اینترنت و تلفن هوشمند بود. این ترکیب پویا زمینهساز رشد پرشتاب اقتصاد نوآوری در کشور شد. با این حال، از میانه دهه و همزمان با تشدید تحریمها، محدودیتهای اینترنت، مهاجرت نیروی انسانی متخصص و توقف ورود سرمایهگذاری خارجی، مسیر رشد این اکوسیستم متوقف و وارد دورهای از رکود شد. امروز دیگر مساله اصلی استارتآپهای ایرانی کمبود منابع مالی نیست، بلکه بحران جدیتر در خروج سرمایههای انسانی و تضعیف زیستبوم کارآفرینی کشور نهفته است.
از رونق تا رکود
از اوایل دهه 1390 با ظهور نمونههایی مثل دیجیکالا، کافهبازار و آپارات، اکوسیستم استارتآپی ایران وارد مرحله جدی شد. اما آخرین تخمینها نشان میدهد که بین 6000 تا 7000 استارتآپ در ایران فعالاند، اما کمتر از 10 درصد آنها توانستهاند به مقیاس بزرگ یا سودآوری پایدار برسند. بیشترین استارتآپها در حوزههای فینتک، تجارت الکترونیک، آموزش آنلاین، لجستیک و حملونقل، و سلامت دیجیتال فعالیت دارند. دلایل متعددی برای رشد استارتآپها در دهه نود ذکر میشود، اما مهمترین آنها را میتوان در ورود سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) خارجی، نیروی انسانی جوان، خلاق و تحصیلکرده و رشد فناوری دیجیتال و نیاز بازار داخلی دانست.
نیما نامداری، فعال اقتصاد دیجیتال هم در گفتوگویی مطرح کرد که در صنعت دیجیتال اگر شما نیروی انسانی باکیفیت داشته باشید، این صنعت شکل میگیرد اما اگر نداشته باشید این صنعت شکل نمیگیرد و ضعیف میشود. به گفته او، البته این صنعت با مشکل کمبود سرمایه هم مواجه است. در سالهای ابتدای دهه 90، ویسیهای خارجی باعث تولد استارتآپهای بزرگ در ایران شدند اما از سال 95 به این سو استارتآپها سرمایه جدید جذب نکردهاند.
در ابتدای دهه 1390، سرمایهگذاران خارجی به بازار ایران وارد شدند. این سرمایهها علاوه بر تامین مالی، دانش و تجربه سرمایهگذاری استارتآپی را نیز وارد کشور کردند. از سوی دیگر، دهه 90 مصادف با بلوغ نسل جوانی بود که تحصیلات فنی و انگیزه کارآفرینی داشتند. همچنین، در آغاز این دهه، امید اجتماعی و امکان رشد در کشور بیشتر بود؛ در نتیجه میل به ایجاد کسبوکار دیجیتال هم افزایش یافت. علاوه بر این، توسعه اینترنت و تلفن هوشمند، زمینه تقاضا برای خدمات آنلاین را فراهم کرد و بازار بکر داخلی باعث شد تا کارآفرینان بتوانند مدلهای موفق جهانی را بومیسازی کنند. اما از اواسط دهه 1390 به بعد، قطع ورود سرمایه خارجی (از سال 1395 به بعد)، خروج نیروی انسانی و مهاجرت بنیانگذاران، کاهش انگیزه رشد در داخل کشور، خروج سرمایه انسانی در دو سطح، تضعیف اکوسیستم سرمایهگذاری داخلی و محدودیت تکنولوژیک ناشی از تحریمها موجب شد تا وارد دوران رکود استارتآپها شویم؛ تا جایی که نه کسبوکار جدیدی شکل بگیرد و نه کسبوکارهای موجود بتوانند رشدهای قابلتوجهی داشته باشند.
از نظر کارشناسها و فعالان اکوسیستم اقتصاد دیجیتال، تحریمهای مالی و بانکی و فضای سیاسی مانع جذب سرمایه جدید شدند؛ در نتیجه، جریان «پول هوشمند» و تجربه مدیریتی بینالمللی متوقف شد. از طرف دیگر، تحتتاثیر این موضوع با مهاجرت کارآفرینان و نیروهای متخصص ضربه اصلی به اکوسیستم وارد شد. ویژگی این مهاجران «ریسکپذیری، خلاقیت و مهارت بالا» بود؛ دقیقا همان ویژگیهای لازم برای ایجاد استارتآپ. در نتیجه همین اتفاق، اجتماع خلاقی که باید بستر زایش استارتآپها باشد، کوچک و ضعیف شد. البته، این خروج سرمایه در دو سطح اتفاق افتاد. از یک سمت، فاندرها و هستههای کلیدی که ایده و رهبری استارتآپ را دارند، مهاجرت کردند.
از سمت دیگر، نیروی متخصص میانی و ارشد که در مسیر رشد، کشور را ترک کردند. با توجه به اینکه سرمایهگذاران داخلی تمایل به بازارهای کمریسکتر (زمین و مسکن) دارند و بانکها نیز استارتآپها را به رسمیت نمیشناسند و وام نمیدهند، تنها استارتآپهای بزرگ میتوانند از درآمد خود برای توسعه استفاده کنند و کوچکترها عملا متوقف میشوند. علاوه بر این، به دلیل تحریمها و دسترسی دشوار به ابزارها و فناوریهای روز در ایران متخصصان ترجیح میدهند تا در خارج از کشور فعالیت کنند. در نتیجه همه این موارد، ایران در حال حاضر دارای هزاران استارتآپ فعال است، اما تنها تعداد محدودی توانستهاند به سطح ملی یا منطقهای برسند. اکوسیستم در حال بلوغ است، اما برای جهش جدی نیاز به سرمایهگذاری پایدار، سیاستگذاری حمایتی و دسترسی به بازارهای جهانی دارد.
بررسی وضعیت استارتآپی ایران با کشورهای ترکیه و امارات نشان میدهد که امارات با توجه به سیاستهای جذب سرمایه خارجی و اکوسیستم باز، بیشترین تعداد استارتآپهای فعال را در منطقه دارد. البته کشور ترکیه با وجود جمعیت بزرگتر، هنوز از نظر تعداد استارتآپها عقبتر از امارات است، اما در حوزههایی مثل فینتک و تجارت الکترونیک رشد سریعی دارد. با این اوصاف، به نظر میرسد که ایران از نظر تعداد استارتآپها جلوتر است، اما چالشهای سرمایهگذاری و محدودیتهای بینالمللی مانع رشد سریع میشوند. با این حال، امارات با وجود تعداد کمتر، از نظر کیفیت و جذب سرمایه خارجی پیشتاز است. ترکیه هم در موقعیت میانه قرار دارد؛ بازار بزرگ داخلی و نزدیکی به اروپا مزیت رقابتی ایجاد کرده است.
مسیر نجات
محمدحسین سجادی نیری، رئیس انجمن سرمایهگذاری خطرپذیر در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» به بررسی وضعیت سرمایهگذاری خطرپذیر در دهه 90 و سالهای اخیر پرداخت. او در این باره توضیح داد: «از منظر سرمایهگذاری خطرپذیر، اگر نگاه کنیم به دهه 90، واقعا فضای سرمایهگذاری بسیار پررونق بود. شرکتهایی مثل موسسه دانشبنیان برکت مسیر سرمایهگذاری خطرپذیر را شکل دادند. ذهنیت سرمایهگذاران بر پایه پذیرش ریسک بود و این باعث شد خروجیهای موفقی شکل بگیرد. بخشی از این موفقیت ناشی از فضای فرهنگی و امیدواری آن دوران بود و بخشی هم به شرایط اقتصادی و تعاملات بینالمللی مربوط میشد.»
به گفته او، آن دهه، واقعا یک دهه طلایی برای تیمها و کارآفرینان بود. افراد با روحیه کارآفرینی، صبوری و جنگندگی حاضر بودند ایدههایشان را تبدیل به کسبوکار کنند و پای رشد آن بایستند. اما امروز، این روحیه در نسل جدید کمتر دیده میشود. سجادی نیری همچنین به نوع کسبوکارها در دهه 90 اشاره کرد و گفت: «آن زمان بیشتر استارتآپها خدماتی بودند و تقلیدی از مدلهای موفق خارجی. الان اما زمان خلق کسبوکارهای دانشبنیان و فناوریمحور است؛ حوزههایی مثل هوش مصنوعی و صنعت که هنوز فضای کافی برای رشدشان شکل نگرفته است. همه اینها به اضافه ترکیبی از عوامل دیگر، مثل کمبود سرمایهگذاران خطرپذیر، روحیه کمتر جنگندگی در نسل جدید، فضای اقتصادی نامطمئن و محدودیتهای بینالمللی، باعث شده که نسل درخشان استارتآپهای دهه 90 دوباره شکل نگیرد.» او همچنین چند راهکار ارائه داد.
اول، استفاده از ظرفیت قانون جهش تولید دانشبنیان و هدایت CVCها برای سرمایهگذاری پرشمار در استارتآپها تا کمبود سرمایهگذاران خطرپذیر جبران شود.
دوم، تمرکز بر کسبوکارهای فناوریمحور به جای تکرار مدلهای خدماتی گذشته. CVC ها با هدایت معاونت علمی و صندوق نوآوری میتوانند محرک این حرکت باشند.
سوم، ایجاد فضای امیدواری در اکوسیستم. وقتی دولت و نهادها محدودیتهای مجوزی و اداری ایجاد میکنند، انگیزه افراد کاهش پیدا میکند. حمایت دولت باید محسوس، مداوم و یکپارچه باشد تا روحیه کارآفرینی بازگردد. از نظر این کارشناس، تا زمانی که سرمایهگذاری خطرپذیر، تیمهای کارآفرین و حمایت دولت تقویت نشوند، امکان رشد استارتآپها یا ایجاد کسبوکارهای جدید نخواهد بود.