فراهمسازی مسیر رشد خلاقیت و حل مسأله است
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران، محبوبه اسپیدکار نویسنده و روانشناس کودک و نوجوان و در پاسخ به این سال که «آیا تا به حال ناشران حوزه کودک و نوجوان برای کارشناسی کتابهای شعر و قصه و نحوه تصویرپردازی آنها با شما مشورت کردهاند یا نه؟»، گفت: شخصا تا امروز از من نپرسیدهاند. من خودم به شکل خودجوش درباره یکی دو تا کتاب اطلاعرسانی کردهام که هنوز هم دارند کتابهای بعدیاش را هم چاپ میکنند و اصلاحی روی آن کتابها انجام ندادهاند.
اسپیدکار با اشاره به پرفروش شدن بعضی کتابهای کودک و نوجوان که سویههای روانشناسی دارد، گفت: وقتی والدین دنبال حل مسأله بچهشان میآیند، روی جلد کتاب را میخوانند و میبینند جمله «من نمیترسم» نوشته شده است. با دیدن همین جمله، کتاب را برمیدارند و تهیه میکنند. طبق همین رویه خیلی از کتابها پرفروش میشوند و ناشر فکر میکند کتابش پرفروش شده است؛ در صورتی که آن مسأله، مسأله پرمخاطبی است.
چیزی که برای شاعران ما خیالانگیز است، برای بچههای جدید اصلا خیالانگیز نیست!
این روانشناس به فاصله بزرگ بین اهالی ادبیات و روانشناسان اشاره کرد و گفت: قصهها و شعرها و شخصیتها باید باورپذیر و واقعی باشند و با مسائل واقعی بچهها سر و کار داشته باشند. کتابهایی که من در سالهای اخیر خواندم زیاد نبوده است ولی در طول این سالها که با بچهها ارتباط دارم، یادم نمیآید بچهای گفته باشد من میخواهم کتاب فلان نویسنده یا شاعر را بخرم. این در حالی است که اسم شاعر و نویسنده برای ناشران آنقدر اهمیت دارد که هر کتابی از آنها به دستشان برسد، چاپ میکنند. از آن جایی که این شاعر یا نویسنده میتواند کتابش را به کتابخانههای عمومی یا کتابخانههای کانون بفرستد و حمایت بگیرد، کتابهایش مدام منتشر میشود و فکر میکند کتابش واقعا پرفروش است و به دست بچهها رسیده است.
وی ادامه داد: اگر من بخواهم از نگاه یک روانشناس به آثار این بزرگواران نگاه کنم و دریاره این صحبت کنم که چرا مخاطب با آن ارتباط برقرار نمیکند، اولین و مهمترین دلیلش این است که یک فاصله بین کودک و نوجوان امروز با جهان شاعران و نویسندگان وجود دارد. یعنی آن چیزی که امروز از نظر شاعر خیلی خیالانگیز و جذاب است، برای بچهها واقعا خیالانگیز نیست. الآن عرصه تخیل برای بچهها خیلی وسیع و گسترده است. ببینید در دنیای انیمهها چقدر تخیل وسیع است. بچهها در این آثار آنقدر تلههای پیچیدهای دریافت کردند که حرفهای ما دیگر برایشان جذاب نیست.
چرا بچهها رمانهای خارجی را میخوانند؟
اسپیدکار افزود: نکته دوم دایژه واژگان نسل جدید با این نویسندگان است که واقعا اختلاف زیادی با هم دارند. رمانی که نویسنده ما درباره اتفاقات داخل مدرسه مینویسد، با اتفاقاتی که واقعا در مدارس میافتد، زمین تا آسمان متفاوت است. به همین دلیل میبینید رمانهایی که خارج از ایران نوشته میشود، مثل رمان «خانه درختی»، در ایران هم خوانده میشود. موضوعات مشترک نیست و هیچکدام از دانشآموزان ایرانی چنین موقعیتهایی ندارند ولی آنقدر زبان مشترک است که با وجود ترجمه، بچهها این آثار را بارها و بارها میخوانند.
این روانشناس با بیان اینکه خیلی از اوقات نویسندگان ما فکر میکند هدف ادبیات تربیت بچهها است، گفت: این در حالی است که بخش عمدهای از ادبیات، از نظر روانشناسی، فراهمسازی مسیر رشد خلاقیت و مسیر رشد حل مسأله است. اگر من مسأله کودک را به درستی تشخیص نداده باشم، چگونه میتوانم مسیر حل آن را به بچه پیشنهاد کنم؟
محبوبه اسپیدکار در پایان گفت: ما باید تعادلی بین چیزی که بچهها هستند و چیزی که ما به عنوان اولیای تربیتی در پی آن هستیم، ایجاد کنیم. اگر نویسنده یا حتی روانشناس نقش دانای کل بگیرد، شک نداشته باشید که مخاطب کودک و نوجوان را از دست میدهد. رمانهایی را که موفق هستند ببینید؛ در این رمانها شخصیتها اشتباه میکنند، اما بچه میتواند در این دوراهیهای اخلاقی خودش را پیدا کند.