فرم بالغ، محتوای ناقص
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدصالح سلطانی طی یادداشت با عنوان «فرم بالغ، محتوای ناقص» به نقد فیلم «روز صفر» در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر پرداخت. متن کامل یادداشت به شرح زیر است: شاید نشود اسمش را «سه گانه» گذاشت، اما سه فیلم اخیر زوج هنری بهرام توکلی - سعید ملکان بیآنکه اتمسفر مشابهی داشته باشند، یک عنصر واحد را پررنگ میکنند: قهرمان ملی. «تنگهی ابوقریب» روایت نبرد قهرمانانهی...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدصالح سلطانی طی یادداشت با عنوان «فرم بالغ، محتوای ناقص» به نقد فیلم «روز صفر» در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر پرداخت. متن کامل یادداشت به شرح زیر است: شاید نشود اسمش را «سه گانه» گذاشت، اما سه فیلم اخیر زوج هنری بهرام توکلی - سعید ملکان بیآنکه اتمسفر مشابهی داشته باشند، یک عنصر واحد را پررنگ میکنند: قهرمان ملی. «تنگهی ابوقریب» روایت نبرد قهرمانانهی یک گروه رزمنده در روزهای پایانی دفاع مقدس بود و «تختی» داستان پرآبچشم یک قهرمان خسته. «روز صفر» هم مثل دو اثر تحسینشدهی قبلی، قهرمان دارد. یک قهرمان ملی. قهرمانی شبیه رویاها و آرزوهای کودکی همهی نوجوانهای ایرانی. یک جنتلمن خوشچهرهی زیرک که دنیا را برای تعقیب سوژههایش زیر پا میگذارد، همیشه از رقبایش جلوتر است و جز وظیفه به چیز دیگری فکر نمیکند. امیر جدیدی شمایل این سرباز گمنام وطن را در ذهن بیننده ماندگار میکند. همان تکسکانس گفتگویش با نوجوان انتحاری کافی است تا تسلط جدیدی بر نقش، برای مخاطب «روز صفر» اثبات شود. در کنار جدیدی، نباید از بازی قابل تحسین مهدی قربانی هم به سادگی گذشت. بازیگر جوانی که استعدادش را در «تنگه ابوقریب» نشان داد و در «روز صفر» با یک نمایش پخته از یک نقش دشوار، مهارت بالای خود را پیش چشم مخاطب آورده. ساعد سهیلی هم از عهدهی نقش سخت «عبدالمالک ریگی» بر آمده و بازیاش، قابل قبول به نظر میرسد.
*س_
یک روح در دو بدن_س*
«روز صفر» اولین تجربهی کارگردانی سعید ملکان است، اما ردپای عناصر تکنیکی آثار بهرام توکلی در جایجای فیلم پیداست. قابهای چشمنواز در کنار حرکتهای نرم دوربین و پلانهای طولانی، موتیف ثابت آثار بهرام توکلی است که در دو فیلم «تنگه ابوقریب» و «تختی» تکرار شده و در «روز صفر» به بلوغ میرسد. تکنیک خلاقانهی آثار توکلی در روح «روز صفر» هم دمیده شده، اما آنچه فیلم ملکان را از آثار توکلی متمایز میکند، فیلمنامه است. سناریویی پر کشش که سوژهای ملتهب را تبدیل به روایتی گیرا میکند و نقطهی ثقل فیلم است. سناریویی چند بعدی که تنها بر دوئل قهرمان و ضد قهرمان فیلمش متمرکز نمانده و با خردهروایتهایی مثل ماجرای «سورج»، تماشاگر را به دل گروه تروریستی «جندالله» میبرد.
*س_
معجزهی «چگونگی»_س*
مخاطب «روز صفر» از همان لحظات اول، انتهای ماجرا را میداند و این، دست نویسنده را برای غافلگیرکردن بیننده میبندد. سعید ملکان، اما با روایت هنرمندانهی «چگونگی» دستگیری ریگی، مخاطب را روی صندلی میخکوب میکند و فیلم صرف نظر ار ریتم کند پانزدهدقیقهی ابتدایی، یک تریلر هیجانانگیز و سرگرمکننده است. التهاب، ذرهذره در جان فیلم دمیده میشود و در یکسوم پایانی، نفس بیننده را میبرد.
*س_
جای خالی اسلام_س*
عبدالمالک ریگی، ضد قهرمان ماجراست. ضد قهرمانی که ایدئولوژی دارد و خوانش جاهلانهاش از اسلام، امالمصائب همهی بلاهایی است که بر سر مردم آورده. ریگی در تمام جملاتش، به آیات قرآن استناد میکند و ظاهرا مسلمان است. یک ضد قهرمان کجفهم که در حال تکثیر این کجفهمی است. سکانس افتتاحیهی فیلم، به خوبی این روایت از ریگی را در ذهن مخاطب جاسازی کرده و دشمنی این تروریست با «ایران» را تثبیت میکند. تا اینجا، ایرادی به مضمون «روز صفر» وارد نیست، اما فیلم، هیچ بدیلی برای اسلام انحرافی ریگی ارائه نمیکند. ایراد بزرگ مضمونی «روز صفر» همان اشکال «شبی که ماه کامل شد» است.
فقدان تصویر اسلام حقیقی در فیلم، خوانش انحرافی ریگی را بدل به تنها نمایندهی اسلام در «روز صفر» کرده. تنها نمایندهی دین در فیلم، ریگی و دوستانش هستند. مامور ایرانی، هیچ نشانهای از «اعتقاد» ندارد. انگار باورهای ماموران امنیتی ایرانی در این فیلم، سانسور شدهاند. مامور امنیتی «روز صفر» هیچ تفاوتی با یک نیروی امنیتی امریکایی یا اروپایی ندارد. اینجایی نیست. اگرچه دو بار در ابتدا و انتهای فیلم از «ایران» حرف میزند، اما جز این دیالوگها، کنشی متفاوت در مقایسه با امنیتیهای هالیوود ندارد. «روز صفر» هم در فرم و هم در محتوا تاثیرپذیری مشهودی از هالیوود دارد. اولی قابل قبول و لازمهی یک تریلر استاندارد است، اما دومی، باعث شده «روز صفر» بومیسازی نشده باشد.
*س_
هم جسور، هم ماهر_س*
زوج توکلی - ملکان در سومین همکاری متوالی، سبک کاریشان را به بلوغ رساندهاند. «روز صفر» را در این روزها و در این حالوهوا، بیش از همیشه نیاز داشتیم. فیلمی خوشفرم، سرپا، داستانگو و البته غرورانگیز که مهمتر از هر چیز، حال مخاطب را خوب و حس افتخار را در بینندهاش بیدار میکند. سراغگرفتن از سوژههای ملتهب و ورود به تولید فیلمهای سنگین، مهارت و جسارت را با هم میخواهد. توکلی و ملکان در این سه سال نشاندادهاند هم جسور اند و هم ماهر. سینمای ایران حتما باید ممنون این دو نفر باشد که با خلاقیتهای تکنیکی و سوژههای جذاب، هم منتقدان را راضی میکنند و هم لذت سینما را به مردم میچشانند.