«فورد در برابر فراری» یا آمریکا در برابر ایتالیا / یک تقلب تاریخی!
«فورد در برابر فراری» علاوهبر روایت هیجانانگیز، یک درام تاریخی نیز محسوب میشود؛ درامی که قرار است واقعه تلخ تقلب در سال 1966 در مسابقات اتوموبیلرانی فرانسه را نشانمان بدهد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ «فورد در برابر فراری» جذابترین فیلم سال است. جذابیت از منظر بالابردن آدرنالین برای اشخاصی که فیلمهای مسابقهای و ورزشی را دوست دارند و میخواهند با هیجان بالا و کیفیتی استاندارد فیلمی را در این باره تماشا کنند.
ساخته جدید جیمزمنگولد دو ستاره سینما را نیز همراه خود دارد، همچنان که درباره دو ستاره ماشینسواری نیز هست. ترکیب کریستین بیل و مت دیمون همراه با رقابتی برای فورد و فراری میتواند به انگیزههای دیدن فیلم بیفزاید و تماشاگر را به وجد بیاورد.
دو ستاره ماشینسازی به مثابه دو غول کمپانیهای ساخت اتوموبیل قرار است در فیلم به رقابتی تنگاتنگ بپردازند. رقابتی که سالها در مسابقات ماشین سواری 24 ساعته فرانسه درگیر آن بودند.
این فیلم به علاوه اینها یک درام تاریخی نیز محسوب میشود، درامی که قرار است واقعه تلخ تقلب در سال 1966 در مسابقات اتوموبیلرانی فرانسه را نیز نشانمان بدهد و کاراکتر اصلی فیلم یعنی کن مایلز را روایت کند که از طبقه متوسط برآمده و در برابر او باندی از مافیای سرمایهداری آمریکایی و ایتالیایی قرار دارد.
چرا خوب - چرا بد؟
تدوین فیلم و طراحی صدای آن جایزه اسکار را برای فیلم به ارمغان آوردهاند. فیلم در طراحی صدا شگفتانگیز است. افکتهای صوتی ماشینهای آن دوره به خوبی طراحی و در گوش ما همچون گوش راننده تاثیر میگذارد و این شاید خلاصه دقیقه آخر فیلم است، اینکه شلبی با بازی مت دیمن نمیتواند از صدای گاز ماشینش که لذتی مضاعف را برای او به ارمغان میآورد بگذرد و باز ویراژ میدهد و در افق گم میشود.
تدوین نیز در فیلم نقش اساسی دارد. موتیف شاتهای متعدد از چهره راننده، پدالها و دنده ماشین به شکل ریتمی درست بکاربرده شده و تمپویی تند را برای مخاطب به نمایش میگذارد که میزان آدرنالین و از اساس هیجان مسابقه را برای او تشدید کند.
روایت منگولد اما مانند بسیاری دیگر از روایتهای امسال در آثار سینمایی، تقابل بین طبقه متوسط یا متوسط پایین با سرمایهداری است. سرمایهداری که استخدام میکند، رقابت میکند، انسانها را بکار میگیرد و اخراج میکند و اگر زورش نچربد با ناجوانمردی قهرمانی را از مردی از طبقه متوسط جامعه میگیرد؛ دقیقا همان بلایی که بر سر کن مایلز میآورند.
اما فیلم در مجموع سوگواری برای مایلز نیست بلکه در کنار مایلز، کاراکتری به نام شلبی را نیز دارد. کاراکتری که با هر پستی و بلندی عاطفی دست به دست سرمایهداری حرکت میکند و جلو میرود. میتواند دوستش را اخراج کند و برای او ریسک کند و پس از مرگ مایلز باز هم به کار خود ادامه دهد.
درست است که برای شلبی جنبههای انسانی و پرسپکتیو شخصیتی تعیین شده است اما در یک نگاه کلی شلبی بیش از مایلز به سرمایهداری شرکتهایی نظیر فورد نزدیک است. فورد آمریکایی در برابر فراری ایتالیایی که البته در لایههای عمیق فیلم نوعی جنگ صنعتی / ملیتی را نیز یادآوری میکند.
بهترین سکانس؛ یک دعوای دوستانه
وقتی شلبی مجبور به اخراج مایلز میشود، فورد در مسابقه شکست میخورد، با اینحال شلبی برای سال آینده میرود تا مایلز را دوباره به استخدام در آورد اما اینبار میان دو دوست قدیمی دعوا صورت میگیرد. نزاعی که در آن هیچ کدام نمیخواهند به دیگری آسیب بزنند و در واقع تبدیل به نزاعی خندهآور میشود که یادآور شیطنت این از دورهها و سنین پیشین است. زن مایلز از دور به تماشای هر دو مینشیند و بعد از اتمام زد و خورد به هر دو نوشابه میدهد.
اگر از این فیلم خوشتان آمد...
میتوانید به مجموعه فیلمهای رقابتی / ورزشی یا زندگینامهای نگاهی بیندازید. فیلمهایی نظیر مجموعه «راکی» که در آن هم بحث آمریکایی بودن شخصیت اول و تقابل ملی / سیاسی جنگ سرد در قسمتهای گوناگون آن موج میزند.
نگرشهای نقادانهای که میتوانید دنبالش کنید...
به نظر فیلم بر روی یک تاریخ تراژیک تاکید میکند، تاریخ تراژیک انسانی به نام مایلز که قهرمان نشد؛ اما از منظر دیگر رقابت فورد و فراری یک رقابت سیاسی است که باید آن را از همین جنبه مورد بررسی قرار داد.
منبع: مهر