سه‌شنبه 6 آذر 1403

قایق نجات / داستان کوتاه

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
قایق نجات / داستان کوتاه

گاهی در پس کارهای خوب و بد دلایل پیچیده ای وجود دارد که ما آنها را نمی دانیم یا آنقدر پیچیده اند که درک و فهم آنها بسیار سخت و دشوارست!

معلم برای شاگردانش داستان کشتی مسافرتی که در دریا غرق شده بود را نقل می کرد. کشتی در دریا واژگون شد و فقط و فقط یک زوج از مسافران این کشتی بودند که موفق شدند خود را به نزدیک قایق نجات برسانند. در قایق نجات فقط برای یکی از آن دو جا بود. یا مرد باید می ماند و یا زن...

اینجا بود که مرد همسرش را کنار زد و خودش به داخل قایق نجات پرید. زن در حالی که همسرش درون قایق نجات بود و خودش داخل کشتی در حال غرق شدن ایستاده بود فریاد زد و چیزی به همسرش گفت.

معلم از دانش آموزان پرسید: "فکر می کنید آن زن چه چیزی را به شوهرش گفت؟" دانش آموزان فریاد زدند: "ازت متنفرم؟! ای کاش بهتر شناخته بودمت؟"

معلم متوجه پسری شد که آرام در جای خود نشسته بود. از پسر خواست تا به سؤال پاسخ دهد: فکر می کنی آن زن در لحظات آخر به شوهرش چه گفت؟ پسر جواب داد: "به نظرم زن گفته: مواظب بچه مون باش!" معلم با تعجب پرسید: "تو این داستانو قبلاً شنیده بودی؟" پسر سرش را تکانی داد و گفت: "نه. ولی مامان من هم قبل از اینکه در اثر مریضیش از دنیا بره همینو به بابام گفت؛ مواظب بچه مون باش!" معلم غمگین شد و گفت پاسخ تو درست است.

کشتی غرق شد، مرد به خانه رفت و دخترش را به تنهایی بزرگ کرد. چندین سال بعد از اینکه مرد هم از دنیا رفت، یک روز دختر در حال مرتب کردن وسایل بازمانده از پدرش، کتاب خاطرات او را پیدا کرد. مشخص شد که در زمانی که حادثه غرق شدن کشتی اتفاق افتاد مادرش مبتلا به یک بیماری لاعلاج بود و واپسین روزهای زندگیش را می گذراند. به همین خاطر هم پدرش برای سوار شدن به قایق نجات مادرش را کنار زده بود.

پدرش در دفترچه خاطراتش اینطور نوشته بود: "چقدر آرزو می کردم اکنون در اعماق دریا و در کنارت باشم، اما به خاطر دخترمان مجبورم که تو را تنها بگذارم تا همیشه در آنجا بیآرامی."

داستان در همین جا تمام شد و کلاس در سکوتی مطلق فرو رفته بود....

گاهی در پس کارهای خوب و بد دلایل پیچیده ای وجود دارد که ما آنها را نمی دانیم یا آنقدر پیچیده اند که درک و فهم آنها بسیار سخت و دشوارست!

آنهایی که حساب رستوران را پرداخت می کنند دلیلی ندارد که ثروتمند باشند، آنها این کار را می کنند چون به دوستیشان بیشتر از پول اهمیت می دهند.

آنهایی که همیشه در محیط کار پیش قدم هستند از روی احمقی نیست، بلکه متوجه شده اند که بالاخره یکی باید کار را به عهده بگیرد.

آنهایی که بعد از دعوا زودتر عذرخواهی می کنند، الزاماً طرف تقصیر کار دعوا نیستند، بلکه به احترام طرف مقابل این کار را می کنند.

منبع: گاهنامه مدیر

تماشاخانه

ببینید | ساخت جاده در قلب جنگل هیرکانی و در زیستگاه پلنگ؛ احتمال خروج این محدوده از فهرست جهانی یونسکو

ببینید | خاکسپاری مجید عبدالباقی کنار برادرش حسین عبدالباقی (مالک متروپل)

فیلم های دیگر کانال عصر ایران در تلگرام
قایق نجات / داستان کوتاه 2
قایق نجات / داستان کوتاه 3
قایق نجات / داستان کوتاه 4
قایق نجات / داستان کوتاه 5