ماجرای اخراج دانشآموز ورامین؛ از بستریشدن در آیسییو تا تکذیب آموزشوپرورش!/ طاها کسی را نمیشناسد
اقتصادنیوز: محمدطاها پسر هشتسالهای است که طبق گفتههای مادرش به دلیل فشار روحی اخراج از مدرسه دچار تشنچ و آسیب به مغز شده و حالا بیش از یک ماه است که در بخش آیسییوی بیمارستان امام حسین بستری است.
به گرارش اقتصادنیوز روزنامه شرق نوشت: مادر محمدطاها غفوری از هذیانگوییهای پسرش در خواب و بیداری میگوید که فقط یک جمله را تکرار میکرده «مامان من کاری نکردم». این مادر از ماجرای اخراج محمدطاها از مدرسه شهید مطهری، روایت میکند که طبق گفتههای خودش باعث تشنج و بستریشدن فرزند هشتسالهاش در بیمارستان امام حسین شده است.
در گفتوگو با «شرق» با صدای بریدهبریده از پشت تلفن، اینطور شروع میکند: «مثل اینکه چندتا از بچهها پسرم را کتک میزنند و پسرم هم آنها را کتک زده و بعد هم مدرسه مانع حضور پسرم در مدرسه شد و به ما گفتند فعلا یک هفته از مدرسه اخراج میشود و مانع شدند تا محمدطاها سر کلاس درس برود. بعد هم معاون مدرسه مانع میشد که پسرم به مدرسه برود. میگفت این بچه خیلی شیطنت میکند. به نظر شما یک بچه در این سن نباید شیطنت کند؟ میگفتند درس پسر من ضعیف است؛ اما دو، سه هفتهای بود که درسش هم بهتر شده بود و وقتی به معاون مدرسه گفتم درس پسرم بهتر شده، او هم گفت که این موضوع را میداند. به ما گفته بودند که یک هفته این بچه اصلا نباید مدرسه بیاید و از مدرسه هم اخراجش میکنیم؛ اما ما در این مدت چند بار به مدرسه رفتیم و پیگیری کردیم. در آخر نگذاشتند که بچهام به مدرسه برگردد».
این مادر از شرایط روحی محمدطاها میگوید که بعد از ممنوعیت برای حضور در مدرسه، روزهای اول مدام گریه میکرده است. از پیگیری برای بازگشت پسرش به مدرسه در همان روزها میگوید: «همان روزها پشت هم به مدرسه رفتم و گفتم پسرم بیتاب است؛ اما گفتند نمیشود به مدرسه برگردد. حتی بعد از پیگیریهای من مدیر قبول کرد که پسرم به مدرسه بازگردد؛ اما معاون همچنان قبول نکرد. تا اینکه بچه من حالش بد شد و الان حدود یک ماه و چند روز است که ما در بیمارستان امام حسین هستیم. پسرم مرتب گریه میکرد و میگفت مامان من کاری نکردم، بچهها ریختند سرم و من هم کتکشان زدم. هر شب در خواب حرف میزد و مدام میگفت به خدا من کاری نکردم؛ حتی در همین بیمارستان هم گاهی در خواب همین جمله را تکرار میکرد که به خدا من کاری نکردم».
از ما عذرخواهی کردند
صدای مادر محمدطاها پشت تلفن قطع و وصل میشود؛ اما او بیتفاوت به این موضوع، جملاتش را به اتمام میرساند. از پیگیری معلم پسرش در روزهای اول بستری میگوید و ادامه میدهد: «روزهای اول که پسرم بستری شده بود، معلمش یک بار تماس گرفت و گفت اگر کاری از دستم برمیآید، به من بگویید. بعد دیگر تماسی از طرف مدرسه نداشتیم تا اینکه همین سه الی چهار روز قبل مدیر و معاون مدرسه تماس گرفتند؛ آنهم به این دلیل که خواهرم به مدرسه رفته و گفته بود سر بچه خواهر من این بلا را آوردید و الان در بیمارستان است، برای همین تماس گرفتند عذرخواهی کردند. الان بچه من در شرایطی است که حتی مادر خودش را هم دیگر نمیشناسد. محمدطاهای سرحال من حالا به حالی درآمده که هیچکدام از ما را نمیشناسد. بعد از یک ماه تازه دیشب به بخش آمده؛ ولی هنوز حتی اسم خودش را هم نمیداند، البته دکتر گفته بهمرور حافظهاش برمیگردد؛ اما به زمان نیاز دارد. پیشازاین اصلا محمدطاها هیچ مشکلی نداشت، یک پسر سالم و سرحال بود. تمام ورامین بچه من را میشناسند. همه مدرسه و مادر بچهها، محمدطاهای من را میشناسند که چطور بچهای بود».
این زن جوان، درباره بخشی از جوابیه آموزشوپرورش که قید شده بود این دانشآموزش به دلیل تکرار پایه و ضعف تحصیلی مورد توجه ویژهتری در مدرسه بوده، اضافه میکند: «محمدطاها مشکل خاصی نداشته و یک سال هم دیر به مدرسه نرفته، پسر من نیمه دوم بود، بچه من اصلا مشکلی نداشته. ما اتباع هستیم؛ ولی این موضوع اصلا فرقی ندارد. فقط امیدواریم این اتفاق برای بچه دیگری پیش نیاید».