ماجرای فرمول ناپذیری عجیب ایرانی ها
به گزارش مشرق محسن صمیمی در صفحه اینستاگرامی خود نوشت: جام جهانی 1998 رو خیلیا یادشونه با اون گل خداد عزیزی که مارو برد جام جهانی.
اما راستش اصلا وضعمون توی اون بازی خوب نبود و تیم استرالیا تحت رهبری "تری ونبلز" با دو گل کیول و آئورلیو ویدمار از ایران پیش بود و روند بازی به گونه ای بود که این تیم می تونست گل های بیشتری رو مقابل ایرانیهایی که مات و بهت زده بودند به ثمر برسونه. در نیمه دوم اما اتفاقی افتاد که در نهایت منجر به صعود ایران به جام جهانی شد.
تماشاگر دیوانه ای به نام "پیتر هور" وارد زمین شد و تور دروازه ایران را پاره کرد. وقفه چند دقیقه ای در بازی و غیرتی شدن بازیکنان ایرانی همانا و بازگشت ایران به بازی همان. ایران در دقیقه 71 توسط "کریم باقری" یکی از گل ها رو جبران کرد و چهار دقیقه بعد "خداداد عزیزی" با ضربه ای زیبا "مارک بوسنیچ" را به زانو درآورد و ایران را در عین ناباوری رهسپار جام جهانی کرد.
همچین اتفاقی اما توی عالم سیاست هم هست. جرج بوش صبر میکرد، میکرد، میکرد، درست شب راهپیمایی 22بهمن به مردم میگفت فردا نیاید راهپیمایی و اون رگ غیرتی که توی ملبورن خودش رو نشون داد یهو بصورت خارق العاده ای توی خیابان های ایران فعال میشد. بعدا سیاست مداراشون اینو فهمیدن و دیگه این ناشی گری تبلیغاتی رو تکرار نکردن.
آخرین موردی که به ذهنم میاد این کری خونی نژادپرستانه کوبیاک والیبالیست لهستانیه که یه روز قبل بازی گفته بود که «ما روی تیم ملی والیبال ایران به عنوان یک تیم خیلی حساب باز نمی کنیم و...» که با شکست تیمش مجبور شده به قدرت والیبال ایران اذعان کنه.
واقعیتش اینه ایران جای دیگری است. همین الان این تحریما ما رو باید نیست و نابود میکرد ولی خب هستیم. اینهمه تهاجم نظامی و سیاسی فرهنگی. ورای مسائل اعتقادیش که اصل و محور هست ایرانیا یه فرمول ناپذیری عجیبی دارند که اساسا در هیچ قالب تعریف شده ای معنا نمیشن. بهتره بگم عنصر ملی بودن به معنای داشتن پلتفرم انحصاری در ساخت اجتماعی و روانشناختی ایرانی ها هست و اساسا ایرانی رو با هیچکدام از فرمول های مرسوم نمیشه حل کرد. خلاصه ما اینیم که هستیم.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.