ماموریت جدید خطیبی علیه چاوشی / اشکان جان وطن را چند فروختی!

ماموریت جدید سازمان مجاهدین برای اشکان خطیبی (بازیگر فراری)، حمله به محسن چاوشی است که آهنگ «علاج» را در دفاع از وطن و در مقابله با رژیم صهیونیستی خوانده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اشکان خطیبی بازیگری که وقتی در ایران بود، همهی امکانات را در اختیار داشت و بهترینِ نقشها به او پیشنهاد میشد، به یک باره از وطن فرار میکند. حالا و پس از حملاتِ وحشیانه رژیم صهیونیستی، به دنبال تخریب افکار عمومی و ایجاد رُعب و وحشت در سطح جامعه است. در واقع این ماموریتِ جدیدِ این بازیگر فراری است.
خطیبی متنی کوتاه منتشر میکند: «3.5 میلیارد تومن؟! ارزون حساب کردند.»
آزادی 110 زندانی غیرعمد در تکیه عاشورایی محسن چاوشی این متنِ او مخاطبش محسن چاوشی است. او میخواهد به مخاطبان القا کند که محسن چاوشی برای خواندنِ آهنگ «علاج» 3 و نیم میلیارد تومان پول گرفته است. در واقع این ماموریتِ جدیدِ اشکان خطیبی است تا از این طریق جامعه را ملتهب و اتحادِ میانِ ایرانیان را هدف قرار دهد.واکنشِ کاربران فضای مجازی اما چیز دیگری است؛ آنها این بازیگرِ فراری را وطن فروش خطاب میکنند. کسی که از حمله به وطنش خشنود باشد و پشتِ صهیونیستهای وحشی بایستد، آیا چیزی جز یک وطن فروش است!
از سوی دیگر محسن چاوشی هنرمندی است که برای ایرانیان همواره قابل احترام و محبوب بوده و همگان میدانند که او هرگز در دامِ پول و مسائل مالی نیافتاده است. چاوشی بیشتر زندگی خود را صرف امور خیریه کرده و تا کنون زندانیان بسیاری را آزاد کرده است.
پیگیری اخبار در سالهای گذشته نشان میدهد که محسن چاوشی تا کنون هزاران زندانیِ جرائمِ غیرعمد را آزاد کرده است. چاوشی از ظرفیت و محبوبیتش در راستای خدمت به مردم این سرزمین استفاده میکند و خودش را وقفِ امور خیریه کرده است.
آزادی 11 مادر زندانی با همت دوستداران محسن چاوشی
روایت شاعر از شب زندهداریِ محسن چاوشی
صبح امروز کاظم بهمنی شاعرِ آهنگ «علاج» متنی برای روشن شدنِ افکار عمومی در راستای تشریحِ چگونگیِ شکل گیریِ آهنگِ «علاج» منتشر کرد. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
«شب داشتیم با هم قدم میزدیم بعد از کلی حرف، به شوخی بهش گفتم تو هم ترسیدیا! گفت ذرهای نمیترسم، ما جنگ زده ایم اما خیلی از این «مردم» خیلی مضطربن، همه بغض دارن... کاش میشد براشون کاری کنیم.
برگشتیم خونه اش؛ ساعت 10:30 شب بود، صدای پدافند قطع نمیشد یه ملودی که از قبل ساخته بود رو واسم پخش کرد، گفت رو همین خط بنویس. فوادیان قهوه برام درست کرد که خوابم نبره. تا صبح بند به بند مینوشتم و اون بند به بند رو می خوند.
ساعت 4 صبح شده بود، فوادیان خوابیده بود، اثر کافئین قهوه رو هم دیگه احساس نمیکردم اما همچنان اون اصرار داشت که نخواب، به صورتش که نگاه میکردم انگار یه موضوعی خوابو ازش گرفته بود.
تو اتاق پشت میز نشسته بودم و مینوشتم. هریه ربع بهم سر میزد که نخوابیده باشم و هی با حرفاش سعی داشت تهییجم کنه... کاظم! مردم! خطاب به «مردم» بنویس! بگو هرچی بزنن ما هم جواب می دیم، یه چی بگو دلاشون قرص شه، بگو نترسن این سر و صداها بیشتر واسه نفوذیاس! بگو «خدا هوامونو داره...» کاظم پیچیده اش نکن، ساده و صریح بنویس که همه «مردم» بفهمن...
ساعت 7 صبح... کار من تموم شده بود کف استودیو دراز به دراز افتاده بودم و چشمام داشت بسته میشد. از فشار خواب نمی تونستم بهش بگم کولر رو خاموش کن و حسابی سردم بود...
ساعت 8 صبح با صدای اسپیکرا چشامو به زور باز کردم. از روی صندلی برگشت و با یه لبخند رضایتی نگام کرد، گفت تمومه!!
(نمی دونم ساعت چند) یه ملحفهای کشیده شد روم و در اتاق آروم بسته شد.
امروز دیدم یه نفر نوشته که چند میلیارد پول بابت علاج گرفته! ای کاش واقعاً حرفش درست باشه!! چون اون نمی دونه که محسن بیشتر پولی که درمیاره کجا هزینه می کنه... که اگر خرج خودش کرده بود الان توی یه خونه 90 متری معمولی مستأجر نبود. تمام.»
خطیبی که به سازمان تروریستی و منفور مجاهدین پیوسته، اکنون مشغولِ پیش بردنِ پروژهی جدیدی است که به او محول شده است. باید دید که خطیبی، وطنش را به چه قیمتی فروخته و با چه عدد و رقمی حاضر به پشت کردن به مردم و سرزمینش شده است. امید که حداقل ارزان نفروخته باشد.