محرکی به نام استاندارد
محمدرضا خواجه - فعال حوزه دانشبنیان استاندارد بهعنوان یک ابزار مهم تنظیمگری در اقتصاد دانشبنیان یکی از بزرگترین محرکها و انگیزهها برای فعالان اقتصاد هر کشوری است و در حوزه دانشبنیان این موضوع چشمگیرتر است. در واقع، یکی از گلایهمندیهای شرکتهای دانشبنیانها این است که محصولی را تولید کردهاند که استاندارد آن در کشور تدوین نشده و بنابراین یکی از کمکهای سازمان استاندارد، کمک...
استاندارد بهعنوان یک ابزار مهم تنظیمگری در اقتصاد دانشبنیان یکی از بزرگترین محرکها و انگیزهها برای فعالان اقتصاد هر کشوری است و در حوزه دانشبنیان این موضوع چشمگیرتر است. در واقع، یکی از گلایهمندیهای شرکتهای دانشبنیانها این است که محصولی را تولید کردهاند که استاندارد آن در کشور تدوین نشده و بنابراین یکی از کمکهای سازمان استاندارد، کمک به تدوین این استانداردها است. برای دستیابی به تولید دانشبنیان، نباید تنها به افزایش تولید محصول در کارخانهها و سیستمهای تولیدی متکی باشیم، زیرا در این صورت فقط رونق تولید رخ خواهد داد و ممکن است دستیابی به تولید دانشبنیان و باکیفیت کند شود. بنابراین، در شرایط فعلی باید به ظرفیتهای داخلی کشور توجه بیشتری داشته باشیم و بهطورهمزمان برای ایجاد اقتصاد و تولید دانشبنیان برنامهریزی شود تا بهسمت ارتقای تولید داخلی و باکیفیت حرکت کنیم. اقتصاد دانشبنیان استفاده از دانش برای ایجاد کالاها و خدمات، یکی از الزامات اساسی در افزایش تولید دانشبنیان است و از آنجا که اقتصاد دانشبنیان برپایه تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات تشکیل شده، اصلاح فضای کسبوکار برای تحقق اقتصاد دانشبنیان اهمیت زیادی دارد. در این راستا و در بحث تولید دانشبنیان، باید 2 موضوع کیفیت و نرخ، همواره مدنظر تولیدکنندگان قرار گیرد. برای توسعه تولید و تقویت برند کالاهای داخلی، توجه به کیفیت کالا و نرخ مناسب بسیار حائزاهمیت است. در واقع، تولید کالاهایی باکیفیت و نرخ رقابتی، منجر به تولیدات باکیفیت، اشتغالزایی، ایجاد ارزشافزوده، افزایش درآمدهای کشور و تامین رضایت مصرفکنندگان کالاهای داخلی میشود. درحالحاضر، شرکتهای تولیدی و سازمانها باید برای افزایش اعتبار و تقویت برند و ارتقای جایگاه اجتماعی، خود را بهدرستی به جامعه معرفی کنند و این امر جز در سایه تولید و ارائه کالای مرغوب و خدمات رضایتبخش میسر نمیشود. نکته اساسی این است که وقتی در فرهنگ یک جامعه، جایگاه، نقش و کارکرد مشتری بهدرستی تعریف و تبیین شود و خدمت به مشتری بهعنوان یک ارزش مطرح باشد، تولیدکنندگان در جایگاه اصلی خود قرار میگیرند، بهطوری که هر سازمان، خدمات باکیفیت و باارزش به مشتری ارائه میدهد و در نتیجه، رضایت و وفاداری مشتری را جلب میکند. یکی از معضلات شرکتهای دانشبنیان، نبود اعتماد از سوی شرکتهای هواپیمایی است. اگر دانشبنیانها تمام استانداردهای جهانی را هم رعایت کنند، باز هم این بیاعتمادی وجود دارد. با این حال، شرکتهای دانشبنیان توانستند در این مسیر موفق عمل و تا حد قابلقبولی بخشی از نیازهای صنعت هوانوردی را تامین کنند. حال اگر از محصولات دانشبنیان هم استفاده نکنند، باز از محصولات خارجی استفاده میکنند.
متاسفانه شرکتها وقتی نام ایرانی روی محصولات درج میشود، بهشدت نسبت به آن موضع میگیرند. از دیگر چالشهای دانشبنیانها بهویژه در صنعت هوایی، اعمال سختگیریهای اداری در روند تولید است، در حالی که چنین روندی در واردات محصولات مشابه وجود ندارد. این بیاعتمادی تنها در صنعت هوانوردی نمود عینی ندارد؛ بلکه در دیگر صنایع هم، شاهد چنین وضعیتی هستیم. در حقیقت، آن اعتمادی که انتظار میرود مردم به تولیدات دانشبنیانها داشته باشند، وجود ندارد. باوجود تحریمهای موجود، بیشتر محصولات خارجی که وارد کشور میشوند، از کانال مراجع غیرقانونی است. بههمیندلیل ضمانت ندارند؛ چراکه شرکتهای مبنا در اصل ایران را تحریم کردهاند، اما از سوی دیگر، شرکتهایی که خریدار این محصولات هستند؛ نسبت به محصولات ایرانی بینش خوبی ندارند و ترجیح میدهند که همان محصولات بدون ضمانت خارجی را استفاده کنند، در حالی که قطعاتی که ما در ایران تولید میکنیم، بهطورکامل در رقابت با محصولات خارجی است. امروزه در کشور شرکتهای دانشبنیانی وجود دارند که سیستمها و قطعات بسیار ارزشمندی را تولید و تعداد زیادی از شرکتهای هوانوردی هم از آن استفاده میکنند، اما متاسفانه توانایی صادرات این محصولات وجود ندارد و نمیتوانیم محصولات خود را صادر کنیم. بهاعتقاد من، بسیاری از شرکتهای دانشبنیان که در این عرصه فعالیت میکنند، نهتنها میتوانند بخش زیادی از نیاز کشور را برطرف کنند، بلکه محصولاتشان را هم به کشورهای اطراف صادر میکنند. در کل، ما امروزه توانایی صادرات قطعات هواپیما را در جهان داریم، بهشرط اینکه تحریمها برداشته شود. در شرایط فعلی، محاصره اقتصادی باعث شده است که دانشبنیانهای ایرانی نتوانند به ارتقای محصولات خود و به کیفیت جهانی برسند. بیشک رسیدن به استانداردهای بینالمللی، کمک زیادی به تعاملات خارجی بهویژه دریافت مجوز میکند. اگر این زنجیره را تشکیل دهیم؛ یعنی صنعت کلان کشور نوآور باشد و بتواند از امکانات خاص کشور استفاده کند، مشروط بر استفاده از شبکه دانشبنیان کشور که فناوری تولید میکند و از سمت دیگر، شرکتهای دانشبنیان به شرط دانشبنیان بودن، بتوانند با شبکه تحقیقات علمی کشور همکاری کنند، شبکه ارتباط بین صنعت، بازار، فناوری، علم و دانشگاه شکل میگیرد و این شبکه یکی از بزرگترین ابزارهایش، مفهوم استاندارد است./ روزنامه صمت