جمعه 30 آبان 1404

مخاطب علاقه‌مندتر است بیشتر سحر دولتشاهی را ببیند تا سعید چنگیزیان را

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
مخاطب علاقه‌مندتر است بیشتر سحر دولتشاهی را ببیند تا سعید چنگیزیان را

محمدحسن خدایی، منتقد و پژوهشگر تئاتر در مورد تبدیل شخصیت سحر دولتشاهی از شخصیتی حاشیه‌ای به شخصیتی مرکزی توسط کارگردانِ «رامسس دوم» می‌گوید: «سحر دولتشاهی نسبت به سعید چنگیزیان از برندینگ بهتری برخوردار است و مخاطب علاقه‌مندتر است عاملیت سحر دولتشاهی را ببیند. پس زنی که در حاشیه است، به مرکز می‌آید، چون دولتشاهی بیشتر از چنگزیان دیده می‌شود.»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا گوران در نمایش میلیاردی «رامسس دوم» که این روزها در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برده شخصیت اصلیِ نمایشنامه را روی صحنه، از مرد به زن تبدیل کرده است. این‌طور به جای آن که سعید چنگیزیان نقش اصلی را بازی کند و سحر دولتشاهی در حاشیه باشد. سحر دولتشاهی نقش اصلی را بازی می‌کند و سعید چنگیزیان در حاشیه است.

چندی پیش فارس باقری، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر، مدرس، مترجم و منتقد به همراه محمدحسن خدایی، منتقد و پژوهشگر تئاتر برای صحبت در مورد این نمایش به کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین آمدند. در بخشی از این گفت‌وگوی آن‌ها چنین گذشت:

«خدایی: می‌خواستم بگویم سحر دولتشاهی نسبت به سعید چنگیزیان از برندینگ بهتری برخوردار است و مخاطب علاقه‌مندتر است عاملیت سحر دولتشاهی را ببیند. پس زنی که در حاشیه است، به مرکز می‌آید، چون دولتشاهی بیشتر از چنگزیان دیده می‌شود. پس انگیزه اقتصادی است.

باقری: اتفاقا کاری با آن ندارم، هرچند شاید چیز جالبی باشد. می‌گویم متن مثل صفحه شطرنج است؛ وقتی یک مهره‌اش را تغییر می‌دهی، منطق کل صفحه تغییر می‌کند. یعنی اگر به اجرا، به مثابه فرم یا ساختار نگاه کنیم، تو نمی‌توانی یک جزء را تغییر بدهی، ولی کل را تغییر ندهی. در چنین شرایطی است که می‌توان پرسید، آیا تبدیلِ کاراکتر مرد به زن، به این دلیل بوده که اکنون موضوع زنان، موضوع ملتهبِ جامعه است؟ و برای همین کاراکتر «پدرزن» در متن، تبدیل به کاراکتر «مادرزن» در اجرا، شده است؟ برای همین، زن حاشیه‌ای؛ جای مرد مرکزی را گرفته است؟ چرا جنسیت مردی که روایت‌هایش بی‌اعتبار دانسته می‌شود؛ به یک زن تغییر داده شده است؟ دستکاری کردن این روایت به چه دلیل است؟ آیا به شکل کنایی، قرار است بی‌اعتبار دانسته شدن روایت برخی زنان، در جنبش می‌تو را به یاد بیاورد؟ یا برعکسش؟ و... همه این‌ها من را به این نتیجه می‌رساند که مبنای گروه و کارگردان، تکیه بر پیش‌فرض‌های مخاطب از وضعیت اجتماعی است، نه فرمی که می‌سازد. در حالی که مبنای زیبایی‌شناسی و فرمیک برای ساختنِ تئاتر، بیرون از اجرا ساخته نمی‌شود. مبنای تو باید چیزی باشد که خودت، درون اجرا ساخته‌ای و منطقش را خودت تعیین کرده‌ای. نه این که مرتب مرا وادار کنی، برای درک منطقِ درونیِ جهان تو، به بیرون از اجرایِ تو رجوع کنم. این رابطه مرا با اجرا قطع می‌کند.

خدایی: من فکر می‌کنم به لحاظ ساختن امر تماشایی، این تغییر، انگار بیشتر می‌تواند احساسات تماشاگر را برانگیزد.

باقری: پس مبنا این است که بیش از ایستادن روی فرم، بیرون فرم بایستیم؟ و براساس کانسپت عمل کنیم؟ مبنای تغییر جنسیت کاراکتر مرکزی، فقط موضوعی است؟ این تغییر جنسیت، پس‌زمینه‌ای دارد و ربطی به فرم اجرا پیدا نمی‌کند. و اتفاقا استراتژی کارگردان و گروه است.

خدایی: سحر دولتشاهی هم‌اکنون به لحاظ برندینگ می‌تواند مخاطب بیشتری را جلب کند.

باقری: دقیقا. این‌جاست که می‌توانید بفهمید رضا گوران کجا ایستاده است.»

متن کامل این گفت‌وگو را این‌جا بخوانید.

242242

کد مطلب 2145298