مدیران تلویزیون یادشان نرود با مردمی طرفند که مو را از ماست بیرون می کشند!
کوروش نریمانی معتقد است: تلویزیون از دهه های 60 و 70 تاکنون شرایط متفاوتی را سپری کرده است و متاسفانه در سال های اخیر و همزمان با ظهور رسانه ها و پلتفرم های دیگر، نتوانسته جایگاه خود را حفظ کند. نریمانی بر این موضوع تاکید دارد که یکی از دلایل افت مخاطب در این سال ها تنگ نظری، کج سلیقگی، سخت گیری های بی جهت و فضای نظارتی بیش از حد روی فیلمنامه های تلویزیونی است.
این نویسنده تلویزیون و کارگردان و نمایشنامه نویس تئاتر در گفت و گویی با ایسنا ابتدا درباره اینکه فکر می کند تلویزیون طی این سال ها از دهه 70 تاکنون چه روندی را طی کرده است؟ خاطرنشان کرد: به هرحال تلویزیون در دهه 70 به گونه ای رسانه ای بی رقیب بود اما امروزه با رسانه هایی که در دسترس عموم قرار گرفته و همچنین با توسعه شبکه مجازی، وضعیت خیلی متفاوتی پیدا کرده است. و عجیب اینجاست که تلویزیون، در این مدت به جای ارتقاء کیفی برنامه هایش، روند معکوسی طی کرده است. متأسفانه مدیران تلویزیون در طول این سال ها هیچ وقت به توسعه کار خودشان در زمینه سریال سازی، آثار نمایشی و همچنین جذب مخاطب فکر نکرده اند و این موضوع کاملا روشن است که تلویزیون در حال حاضر دست کم نسبت به آن سال ها مخاطبانش را از دست داده است. به نظرم بخشی از این اتفاقات به خاطر تنوع پلتفرم ها و رسانه های متنوع طبیعی است ولی بخشی دیگر می توانست اتفاق نیفتد. به اعتقاد من رویکرد مسئولان بلندپایه تلویزیون اساسا کارشناسانه و متناسب با نیازهای مخاطب نبوده و طبیعی است که خیلی از کارگردان ها و نویسندگان خوب ما طی این سال ها از تلویزیون دور شده اند.
تلویزیون باید اعتمادسازی کند
او سپس درباره اینکه چه پیشنهادی برای بهتر شدن شرایط حال حاضر تلویزیون دارد؟ تأکید کرد: تلویزیون مجموعه بزرگی از بخش های نمایشی، سیاسی، فرهنگی و ورزشی و خبری و همه چیز است. به نوعی تلویزیون به مجله ای می ماند که یک بخشی از آن مختص بخش نمایشی است، ولی درخصوص جذب مخاطب، همه ی این بخش ها روی هم تاثیرگذارند؛ مثلاً شما شک نکنید که حذف برنامه ی پرمخاطب و بی نظیری مثل برنامه ی «نود» از تلویزیون، به خودی خود جامعه ی مخاطب را از دنبال کردن سایر برنامه های تلویزیون منصرف می کند. پس به نظرم مجموعه ی ارکان تلویزیون به کل باید اعتمادسازی کند، یعنی اعتماد تماشاگر را به سمت خودش جلب کند که متأسفانه طی این سالها این اتفاق نیفتاده است و ظاهرا به نظر می رسد چندان هم این اتفاق در دستور کار مسئولان قرار ندارد و یا دیگر توانایی اش را ندارند و این مسئله کاملاً روشن است. خلاصه اش این که بخشی از این اتفاقات به خاطر ظهور رسانه های دیگر طبیعی است، ولی بخشی که به سیاست گذاری و برنامه ریزی مدیران برمی گردد، غیرطبیعی و عجیب است.
نریمانی تصریح کرد: شاید به خاطر تنگ نظری ها و سخت گرفتن های بیخودی و فضای نظارتی بیش از حدی که روی فیلمنامه ها و آثار تلویزیون در این سال ها اعمال شده، این شرایط پیش آمده است و متأسفانه به جای اینکه فضای کار بازتر شود، هر سال بدتر و محدودتر شده است. از زمانی هم که فضای مجازی و شبکه های دیگر آمدند جایگزین شدند، در فرصت کوتاهی نگاه جامعه را به سمت خود جلب کردند. خب حالا برای تلویزیون خیلی زود، دیر شد. حالا دیگر خیلی سخت است که بخواهند فضای تلویزیون را به دهه 60 و 70 برگردانند. به همین دلیل است که مدیران تلویزیون خیلی شتابزده به برنامه های متعدد سرگرمی و مجری محور و مسابقه و این داستانها رو آوردند که به نظرم همین حرکت افراطی هم حرکت اشتباهی بود.
با تهیه کنندگانی روبرو هستیم که فیلمنامه و درام را نمی شناسند!
نویسنده مجموعه های تلویزیونی "مجتمع مسکونی فرج و فرخ"- اصغر فرهادی، "پایتخت2"- سیروس مقدم و "پادری "- محمدحسین لطیفی در عین حال توصیه کرد: اگر ما بخواهیم مقایسه ای بین سریال هایی که در دهه 60 و 70 ساخته می شدند و سریال هایی که در سالهای اخیر ساخته می شوند داشته باشیم می توان گفت، علیرغم پیشرفت های تکنیکی و فنی و بهره مندی از امکانات خیلی پیشرفته ی امروزی، انگار دیگر به لحاظ فکری و محتوایی امکان ساخت سریال های ارزشمند و ماندنی خیلی برای تلویزیون کم شده است؛ هر چند البته تک و توک و به صورت انگشتشمار می شود از سریال ها و برنامه هایی هم اسم برد که در همین فضای سخت توانسته اند ارزشمند ظاهر شوند و نظر مخاطب را به سمت خود جلب کنند. مدیران نبایستی فراموش کنند که با جامعه ی مخاطب باهوش و تیزبینی طرف هستند که مو را از ماست می کشند و متوجه خیلی چیزها هستند. مخاطب ایرانی خیلی دقیق و خوب برنامه ها را نقد و تحلیل می کند و در نتیجه خیلی راحت متوجه سطح دانش و تدبیر مدیران تصمیم گیر هم می شود. به هرحال برای برگرداندن توجه و نگاه مخاطب، اراده و تدبیر و تصمیمات و تغییرات ویژه ای لازم است که متاسفانه لااقل در سالهای اخیر چنین اراده ای را من در مقامات ندیده ام. ما آن دهه ها با تهیه کنندگانی روبرو بودیم که خودشان فضای رسانه، درام و فیلمنامه را می شناختند و با هنرمندان مراوده داشتند و به نوعی یک تعامل هنرمندانه و فرهنگی با بدنه هنری برقرار می کردند ولی به مرور همین طور که جلو رفتیم متأسفانه به تهیه کنندگان و مدیرانی برخوردیم که اساسا خیلی با مقوله هنر آشنایی نداشتند و در عین حال با هنرمند چه به لحاظ مالی چه معنوی تعامل خوبی برقرار نمی کردند و موجب دلخوری خیلی از هنرمندان ما شدند، به همین خاطر است که خیلی از هنرمندان دیگر رغبتی به کار کردن با تلویزیون نشان نمی دهند.
باعث تاسف است که تلویزیون ریشه تله تئاتر را زد
وی سپس به ساخت تله تئاترهای تلویزیونی در گذشته اشاره و نسبت به قطع این بخش از هنر از تلویزیون ابراز تاسف کرد.
نریمانی یادآور شد: ما در دهه های 60 و 70 در تلویزیون تله تئاتر داشتیم، من خودم به عنوان یک فیلمنامه نویس کارم را از تله تئاتر شروع کردم اما ناگهان به فاصله 5 الی 6 سال، تلویزیون به طور کلی ریشه تله تئاتر را زد! و من واقعاً متأسفم که این اتفاق افتاد. زمانی که ما کار می کردیم، شبکه دو سیما تله تئاترهای خیلی خوبی ضبط و پخش می کرد اما بدبختانه تلویزیون به یک باره در دام تله فیلم ها افتاد و انبوهی تله فیلم را با نگاهی ساده انگارانه تولید کرد. جالب است که برای ساخت یک تله فیلم، همان بودجه یک تله تئاتر را - شاید هم بیشتر - هزینه می کردند، منتها این تله فیلم ها اغلب یک یا دو بار پخش و بعد فراموش می شدند، در حالی که با همان بودجه می شد تله تئاترهایی فاخر از آثار جهانی ضبط کرد که بمانند و بارها و بارها پخش شوند. ما در آرشیو تلویزیون که متأسفانه همان ها را هم پخش نمی کنند، تله تئاترهایی داریم که من مطمئنم اگر پخش شوند نظر خیلی ها را جلب می کنند ولی متأسفانه مدیرانی که بعدها روی کار آمدند، اساسا نگاه فرهنگی و هنری به این مقوله نداشتند.
مجموعه های دنباله دار چه المان هایی دارند؟
این فیلمنامه نویس و کارگردان تئاتر در بخش دیگری از صحبت هایش به پرسشی مبنی بر اینکه مزیت دنباله دار بودن سریال های تلویزیون چیست و یک مجموعه تلویزیونی برای ادامه فصل های جدید به چه المان هایی نیاز دارد و چقدر ممکن است ادامه فصل های جدید خطرناک باشد؟ پاسخ داد.
او تاکید کرد: موضوع مجموعه های دنباله دار یک بحث مفصل و جدی است. اینکه اساساً چه عواملی باعث می شود که یک مجموعه ی تلویزیونی به فصل های بعدی هم کشیده شود و در فصل های بعدی هم موفق عمل کند، بحث مفصلی را می طلبد. به هرحال چند عامل مهم باعث می شوند یک سریال بتواند دنباله دار باشد که اولین و مهمترین آن این است که سریال نظر مخاطب را به سمت خودش جلب کرده باشد و خواهان داشته باشد. دومین عامل، اراده ی جمعی تیم سازنده و مدیران تصمیم گیر برای ادامه ی کار است. اما در اولین گام عملی، یعنی بعد از تصمیم برای ساخت فصل های بعدی یک سریال، مهم ترین بخش قضیه، داشتن یک فیلمنامه ی خوب و شایسته است که تا حد زیادی موفقیت سریال را در فصل بعدی تضمین کند. خیلی روشن است که فصل های بعدی یک سریال حداقل به لحاظ جذابیت نبایستی چیزی کمتر از فصل های قبلی خودش داشته باشند و حتی باید بهتر هم باشد که برخی سریال ها این شانس را داشتند ولی برخی دیگر بعد از دو الی سه فصل موفقیت فصل های قبلی را کسب نکردند. اتفاقی که در بخش سریال سازی ما می افتد این است که تهیه کنندگان، دست اندرکاران و به خصوص مدیران صداوسیما به نوعی ساده انگارانه و عجولانه با این قضیه برخورد می کردند، یعنی چندان به فیلمنامه فصل های بعدی توجه نشان نمی دادند. فیلمنامه نویس، در نگاه آنها در پلان های دوم و سوم قرار می گرفت و کمتر به لحاظ مادی و معنوی اقناع می شد. خب این اولین ضربه ای است که یک مجموعه ی دنباله دار متحمل می شود. برای همیشه نمی شود روی موج موفقیت فصل های قبلی یک سریال نشست. برای همیشه هم مخاطبان اسیر محبوبیت فصل های قبلی یک سریال نمی مانند، بلکه منتظر فصل های درخشان ترند. اینجاست که نقش فیلمنامه و فیلمنامه نویس خیلی مهم می شود. که متاسفانه در اغلب موارد این مهم فراموش می شود.
ادامه «پایتخت» چطور بود؟
نریمانی در بخشی دیگر از صحبت هایش درباره دنباله دار بودن مجموعه «پایتخت» و اینکه فکر می کند تا کجا توانست موفقیت خودش را حفظ کند؟ چنین گفت: سریال پایتخت جزو همان انگشت شمار پروژه های ارزشمند و موفقی بود که استثنائا ً در این سالها ساخته شد. من فقط برای فصل دوم این مجموعه نوشتم. و خوشحالم که خوشبختانه فصل دوم، در همان مسیر موفق فصل اول قرار گرفت و توجه مخاطبان خاص و عام را به خود جلب کرد. به نظرم «پایتخت» در فصل های اول تا سوم، یک مسیر جذاب و رو به رشد و هنرمندانه و مطلوب را طی کرد. همدلی و همراهی گروه سازنده ی پایتخت، خیلی به این مهم کمک کرد. من خودم درجایگاه یک تماشاگر، سه فصل اول و دوم و سوم پایتخت را دوست دارم.
وی در پاسخ به اینکه فکر می کنید ادامه دار بودن مجموعه «پایتخت» به نفع سازندگان باشد؟ خاطرنشان کرد: چرا نباشد؟ به شرطی که روی فیلمنامه و فضای کار و آنچه که تماشاگر دوست دارد، به یک جمع بندی برسند و بازنگری داشته باشند. چون واقعا حیف است. «پایتخت» سریال موفق و ارزشمندی است. انصافا من خودم فصل اول این مجموعه را خیلی دوست داشتم و همین هم کار من را به عنوان نویسنده فصل دوم دشوار می کرد اما با این حال من به سهم خودم تمام تلاشم را کردم که در بخش فیلمنامه، فصل دوم از فصل قبلی کم نیاورد و خوشبختانه همینطور هم شد.
و درباره «دودکش» یا «پادری»
این نویسنده در عین حال درباره پروژه «دودکش» و فصل های بعدی اش تصریح کرد: برای «دودکش» البته وضع کمی فرق می کرد. این سریال هم در فصل اولش به کارگردانی محمد حسین لطیفی، مقبول ظاهر شده بود. برای نوشتن فیلمنامه ی فصل دومش، آقای لطیفی با من تماس گرفت. من علی رغم زمان بسیار کمی که در اختیار داشتیم، به خاطر دوستی و اعتمادی به کار حسین لطیفی عزیز داشتم، همراهشان شدم. البته آنجا اتفاقات دیگری افتاد که کار ما را مشکل کرد. از جمله اینکه اسپانسر اصلی پروژه که بخش اعظمی از داستان فیلمنامه به مناسبات و مراودات آنها بر می گشت، ناگهان عقب کشید و من مجبور شدم مسیر فیلمنامه را از اواسط کار تغییر بدهم که کار سختی بود و تا حدودی روی روند قصه ی فیلمنامه تاثیر گذاشت. با این حال تیم اجرایی کار و خصوصاً شخص آقای لطیفی به عنوان کارگردانی کاربلند و خوش اخلاق و پرانرژی، فضای مثبتی فراهم کردند که کار تا آنجا که می توانست خوب پیش برود. در اواخر ساخت کار البته به خاطر اختلافاتی با تهیه کنندگان قبلی سریال و دخالت های مدیران تلویزیون در این زمینه و موارد دیگری که من کلاً درجریانش نبودم، تصمیم گرفته شد که سریال با نام «پادری» ساخته و پخش شود. در هر صورت این مسائلی بود که به من مربوط نمی شد و در جریان اش هم نبودم. به هرحال «پادری» را نوشتم و با کارگردانی حسین لطیفی پخش شد و آنجا هم من همه ی تلاشم را کردم که در کار جریان اصلی خودش را حفظ کند. به هرحال چند سال بعد دیدم که فصل دیگری از سریال دودکش، البته دیگر بدون حضور کارگردانش محمد حسین لطیفی، ساخته و پخش شد که در مورد کم و کیف اش نظری ندارم.
یک پیش بینی برای شبکه نمایش خانگی
نریمانی سپس درباره اینکه نگاهتان به شبکه نمایش خانگی چیست؟ خاطرنشان کرد: به نظرم فعلا فضای کار در این شبکه کمی برای فیلمنامه نویسان و دست اندرکاران سریال سازی راحت تر است ولی پیش بینی می کنم که چنانچه این فضای جدید مدیریت نشود و نخبگان را از خود دور کند و با این مقوله کارشناسانه و کاربلدانه برخورد نشود، این فضای جدید هم خیلی زود به همان وضعیتی دچار شود که تلویزیون دچارش شد. اینجا هم مخاطب خیلی منتظر نخواهد ماند و چنانچه این شبکه های نمایش خانگی نتوانند از تهیه کنندگان و مدیران کاربلد و صاحب سلیقه و با وجهه ی هنری بهره بگیرند، خیلی زود ممکن است با ریزش مخاطب روبرو شوند. حضور بخش خصوصی و سرمایه های شخصی و اسپانسرهای مختلف و مناسبات اقتصادی شان، به همان میزان که می تواند جلوبرنده و کارآمد باشد، می تواند بر ضد این جریان نوپا هم عمل کند و وجهه ی فرهنگی و هنری آثار را مخدوش کند.
نگارش یک مجموعه عروسکی برای مرضیه برومند
او در ادامه درباره کارهای جدیدش اعلام کرد: در حال حاضر نوشتن یک سریال عروسکی را به پایان رسانده ام که برای شبکه نمایش خانگی نگارش شده است. یک مجموعه عروسکی به کارگردانی خانم مرضیه برومند که البته لزوما برای کودکان نیست و به نظرم در کل کار خوبی بود. این مجموعه ی عروسکی که به نظرم با این ساختار و شکل و شمایل و گستردگی پروژه برای اولین بار است که در ایران کار می شود، حال و هوای متفاوتی دارد و نوشتن اش برای خود من یک چالش اساسی ولی دلنشین بود.
مسئولان فرهنگی اصلا در باغ کمک به بچه های تئاتر نبودند
این نمایشنامه نویس سپس به علاقه اش به تئاتر اشاره کرد و گفت: متأسفانه طی این مدت فضای تئاتر به خاطر شرایط کرونایی خیلی دچار تغییر شد و وضعیت سختی مقابل بچه های تئاتر قرار گرفت و واقعا بچه های تئاتر بسیار نجیبانه و هنرمندانه با این قضیه برخورد کردند. متأسفانه مسئولان فرهنگی کشور هم که اصلا در باغ کمک به بچه های تئاتر نبودند و ظاهرا هم تصمیم جدی ندارند که به این مقوله بپردازند، اما خود تئاتری ها نجیبانه شرایط را تحمل کردند و حالا کم کم فضای تئاتر به آن فضای خوب و جذب مخاطبش نزدیک تر می شود و رونق خواهد گرفت. امیدوارم با تثبیت این فضا، امکان تمرین و اجرای نمایش های حرفه ای فراهم شود و همه ی ما بتوانیم به پروژه های تئاتری مان هم بپردازیم، چون حقیقتاً فضای تئاتر و مناسباتش، برای ما دنیای دیگری است.
انتهای پیام