مدیریت فرهنگی در بحران قهر و غضب عمومی!
در حالیکه جامعه فرهنگی کشور بیش از هر زمان دیگری به هماهنگی، شفافیت و عقلانیت در تصمیمگیری نیاز دارد، رفتارهای متناقض میان دولت، مجلس، صدا و سیما و نهادهای فرهنگی که همگی در حلقه مدافعان اندیشه انقلاب اسلامی قرار دارند نشانهای آشکار از سردرگمی در مدیریت فرهنگی ایران است.
این وضعیت نهتنها تولیدات هنری را دچار آسیب کرده، بلکه اعتماد عمومی به نظام فرهنگی را نیز بهشدت تضعیف کرده است. این منازعات در چند روز اخیر به یکی از جدیترین نشانههای بیثباتی در نظام تصمیمگیری فرهنگی کشور تبدیل شده است. این تنشها چهره نهادهای فرهنگی را مخدوش کرده و اعتماد جامعه به عقلانیت و انسجام مدیریتی را نیز تضعیف کرده است. اختلاف دیدگاه در حوزه سیاست فرهنگی پدیدهای طبیعی و حتی ضروری است؛ اما هنگامی که این اختلافها از مسیر گفتوگوی کارشناسی و سازوکارهای نهادی خارج شود و به تقابلهای شخصی و سلیقهای بینجامد، نتیجهای جز بیاعتباری نهادهای رسمی در پی نخواهد داشت. نمونههای اخیر این وضعیت را میتوان در حوزه سینما و شبکه نمایش خانگی مشاهده کرد. فیلم «پیرپسر» پس از اکران عمومی، هنگام ورود به شبکه نمایش خانگی توقیف میشود. در موردی دیگر، سریال «بامداد خمار» با وجود پخش رسمی، با حذف نام کارگردان، نویسنده و حتی تصاویر اصلی اثر در تبلیغات شهری مواجه میشود. و یا فیلمهای «کج پیله» و «غریزه» که در حال نمایش در سراسر کشور است، از سینماهای چند شهر مذهبی برداشته میشود. حذف آگهیهای تبلیغاتی فیلمهای در حال نمایش از صدا و سیما نیز نشانه دیگری از نبود هماهنگی و وحدت رویه در سیاستهای فرهنگی کشور است. چنین رفتارهایی نهتنها موجب سردرگمی هنرمندان و فعالان فرهنگی می شود مخاطبان میتوانند آثار توقیفشده یا سانسور شده را بهراحتی از مسیرهای غیرقانونی دریافت کنند، تصمیمهای متناقض تنها مشروعیت نهادهای رسمی و نظام مجوزدهی را زیر سؤال میبرد. از منظر سیاستگذاری فرهنگی، کارآمدی زمانی تحقق مییابد که میان ارزشهای نظام، منطق بازار فرهنگی و نیازهای واقعی جامعه تعادل برقرار شود. آنچه امروز شاهد آن هستیم، فقدان همین توازن و شکاف عمیق میان نهادهای تصمیمگیر است؛ شکافی که پیامد مستقیم آن، تضعیف اعتبار فرهنگی نظام در چشم افکار عمومی است. مدیران فرهنگی کشور باید بپذیرند که در عصر رسانه و شفافیت، تصمیمهای غیرمنطقی و ناهمسو بهسرعت در افکار عمومی بازتاب مییابد و هزینههای سنگینی برای نظام فرهنگی در پی دارد. زمان آن رسیده است که سیاستگذاری فرهنگی از مسیر عقلانیت، هماهنگی نهادی و گفتوگوی حرفهای بازتعریف شود؛ چرا که جامعه امروز دیگر تاب سردرگمی، تناقض و آزمون و خطا در حوزه فرهنگ را ندارد و به آسانی نیاز خود را از رسانههای خارج از آن حلقه که هزاران میلیارد هزینه برده تامین میکند.
5959
کد خبر 2138408