جمعه 2 آذر 1403

مراحل آمادگی روانی برای ازدواج و بریدن «بند ناف روانی» از خانواده

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
مراحل آمادگی روانی برای ازدواج و بریدن «بند ناف روانی» از خانواده

یک مشاور خانواده گفت: در ازدواج، سن تقویمی فرد معیار نیست، بلکه بلوغ روانی او مهم است.

زهرا السادات پورسیدآقایی با اشاره به اینکه تفاوت سنی باید در کنار ویژگی‌های دیگر طرفین مورد بررسی قرار گیرد، گفت: ملاک برای ازدواج فرد، سن شناسنامه‌ای او نیست، بلکه سن روانی، بلوغ و پختگی فرد است. از نظر اریک اریکسون - روانشناس، زندگی روانی - اجتماعی انسان شامل هشت مرحله بوده که مرحله ششم، ازدواج است و فرد برای اینکه بتواند وارد مرحله ازدواج شود باید تکالیف پنج مرحله قبل را خوب انجام داده باشد تا به سطحی از بلوغ روانی برسد و آماده ازدواج شود.

وی در تشریح هر یک از مراحل، افزود: مرحله اول از تولد تا دوسالگی را شامل می‌شود که در سال‌های نخست زندگی کودک، سبک ایمن باید شکل گیرد، یعنی کودک بتواند به نخستین مراقب خود اعتماد کند و نسبت به محیط پیرامونش خوش‌بین باشد. مرحله دوم از دو تا سه سالگی را شامل می‌شود؛ کودکی که در مرحله قبل سبک دلبستگی ایمن کسب کرده است، در این مرحله باید به خودمختاری برسد، یعنی بتواند خودش غذا بخورد، ولو اینکه لباسش را کثیف کند و بتواند لیوان آب را در دست بگیرد و آب بخورد، اگرچه لباسش خیس شود. چنانچه مادر اجازه دهد کودک وظایف مربوط به سن سه سالگی‌اش را انجام دهد در 10 سالگی هم او کار‌های مربوط به سن خود را می‌تواند انجام دهد و سرانجام وقتی ازدواج کند به عنوان یک همسر نیز وظایفش را درست انجام می‌دهد.

این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به مرحله سوم، توضیح داد: در این مرحله که از سه تا 6 سالگی را شامل می‌شود باید قوه ابتکار در کودک شکل گیرد. او باید بتواند خلق، حل مسئله و کنجکاوی کند. به تخیلات خود جامه عمل بپوشاند و محیط را کشف کند. در مرحله چهارم که از زمان هفت تا 12 سالگی است، کودک باید به خودکارآمدی برسد؛ یعنی کاری را بدون اینکه مادر و پدر به او کمک کنند، انجام دهد.

وی یادآور شد: کودکی که از احساس خودکارآمدی برخوردار نیست و از خود چیزی برای عرضه کردن ندارد، احساس حقارت در او شکل می‌گیرد که در این صورت همیشه احساس می‌کند دیگران چه در ارتباط با دوستان، چه در محیط کار و چه در ارتباط با همسرش در حال تحقیر او هستند. برای مثال اگر کسی با او شوخی کند اینگونه معنا می‌کند که «مرا دست می‌اندازند و تحقیر می‌کنند» و اگر همسرش به او هدیه‌ای دهد اینگونه برداشت می‌کند که «هدیه بهتر را برای مادرش و جنس ارزانتر را برای من گرفته است.»

پورسیدآقایی ادامه داد: حالت دیگر این است که برای پنهان کردن احساس حقارت خود، در نقاب خودشیفتگی می‌رود؛ «من بهترینم، هیچ کس مثل من بلد نیست کاری را انجام دهد و...» با چنین فردی زندگی کردن بسیار دشوار است، چون همیشه باید او را ستایش کنند. اگر از شخص دیگری جلوی او تعریف کنید یا اگر از او انتقاد کنید، سریع آشفته می‌شود. با چنین فردی نه شریک می‌توان شد و نه می‌توان ازدواج کرد.

این مشاور خانواده با اشاره به مرحله پنجم (12 تا 20 سالگی) خاطرنشان کرد: مرحله پنجم مرحله نوجوانی و بحران هویت است. اگر مراحل قبل به درستی طی شده باشند، نوجوان این مرحله را به سلامت می‌گذراند؛ اما اگر از مراحل قبل صحیح عبور نکرده باشد، همه مشکلات و نقطه ضعف‌ها در این مرحله خود را نشان خواهند داد. نوجوان در این مرحله باید بتواند یک نظام ارزشی داشته باشد؛ باید‌ها و نباید‌ها و خط قرمزهایش مشخص شده باشند و هدفمند رفتار کند. در حقیقت نوجوان باید برای پرسش «من کیستم» پاسخی داشته باشد. پاسخی که تبعیت کورکورانه از عقاید پدر و مادر نیست، بلکه با مطالعه و تحقیق و مشورت شکل گرفته و یک نظام ارزشی بالنده و انعطاف‌پذیر است؛ به این معنا که وقتی صحبت مخالفی را می‌شنود عصبانی نمی‌شود، هتاکی نمی‌کند بلکه گوش می‌دهد، فکر و نقد می‌کند و بعد نظر خود را مطرح می‌کند.

وی با اشاره به مرحله ششم که از 20 تا 39 سالگی را در بر می‌گیرد، یادآور شد: اگر پنج مرحله اول به درستی شکل گرفته باشند، جوان به سطحی از تمایزیافتگی دست می‌یابد که در اصطلاح می‌تواند بند ناف روانی خود را از خانواده ببرد و در تعامل با همسرش به جای یک رابطه من و تویی به ما تبدیل شود؛ در حقیقت تکلیف فرد در مرحله جستجوی فردی است که بتواند با او رابطه عاطفی و صمیمی برقرار کند و هم‌کوشی و هم‌افزایی داشته باشد، این درحالیست که متأسفانه برخی افراد، پیش از اینکه به بلوغ و پختگی روانی برسند، وارد مرحله ازدواج می‌شوند و در نتیجه تعارضات بسیاری را تجربه می‌کنند.

پورسید آقایی ادامه داد: مرحله هفتم نیز 40 تا 65 سالگی را شامل می‌شود؛ اگر فرد سایر مراحل را طی کرده باشد و تکالیف رشدی هر مرحله طی شده باشد این مرحله، زایندگی است که یکی از مصادیق آن فرزندآوری است. یعنی او به این ادراک از خود می‌رسد که من آن قدر شایسته‌ام که می‌توانم فرزندی را تربیت کنم.

این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا نیز تصریح کرد: در مرحله هشتم که از 65 سالگی به بالا و مربوط به دوران کهنسالی است، بر بازتاب کار‌های گذشته تمرکز دارد. کسانی که از دستاورد‌های گذشته خود در زندگی حس غرور داشته باشند، احساس یکپارچگی، درستی و بزرگ‌منشی خواهند کرد.

منبع: ایسنا

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی ازدواج و خانواده