جمعه 9 آذر 1403

مرگ زودرس مطبوعات کاغذی

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
حجت‌اله عباسی*؛ کرونا با انسداد گلوگاه تنفسی، مطبوعات کاغذی ایران را به کما برد. از این پس تا پایان طرح فاصله گذاری اجتماعی، مطبوعات کاغذی در کشور منتشر نخواهند شد و دور از انتظار است که بدن نحیف مطبوعات بتوانند در دوران پساکرونا، تجدید حیات کرده و حتی به وضعیت بی رمق کنونی خود برسند. پیش از این مطبوعات کاغذی ایران، حال ناخوشی داشته و در چند نوبت به طور جدی سکته ناقص کرده بودند. اولین سکته مربوط به زمانی بود که نسیم جهانی شدن با ظهور فناوری اطلاعات مرز‌های ملی را پشت سرگذاشت و رقیب قدرتمند رسانه‌های اجتماعی را همجوار آن‌ها کرد. سکته دوم اعمال تحریم‌های ظالمانه امریکا و چند برابر شدن قیمت کاغذ بود که آه و ناله آن‌ها را به آسمان برد. با وزیدن نسیم کرونا و در فاصله صمیمی قرار گرفتن این موجود میکروسکپی، بازیگری مطبوعاتی وارد فاز جدیدی شد و با وقوع موج سوم سکته، امکان تنفس آن‌ها نیز غیرممکن گردید. در 11 فروردین 1399 ستاد ملی مقابله با کرونا از اصحاب رسانه‌ها خواست، نسخه کاغذی نشریات تا پایان طرح فاصله گذاری اجتماعی چاپ نشود. رسانه‌های مکتوب تمام ظرفیت خود را در فضای برخط و شبکه‌های اجتماعی برای تقویت جریان اطلاع رسانی و کارکرد آموزشی مقابله با کرونا همانند هفته‌های اخیر به کار ببرند. روزنامه نگاری یک فرایند چند مرحله‌ای مشتمل بر گردآوری و تولید اطلاعات، پردازش، ماکت سازی، صفحه آرایی و چاپ است. با اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی علاوه بر ضرورت پرهیز از تجمع در تحریریه‌های روزنامه ها، عملا چاپخانه‌های کشور نیز تعطیل شده اند و چراغ مطبوعات به خاموشی گراییده است. مطبوعات کاغذی ایران در سال‌های اخیر حال و روز خوشی نداشتند. یک چشم آن‌ها مراقب برخورد‌های احتمالی قضایی و امنیتی با روزنامه نگاران و چشم دیگر نظاره گر مشکلات تو درتوی و نفس گیر سد راه فعالیت مطبوعاتی بود. تیراژ مطبوعات به کمترین حد ممکن رسیده و با دستگاه تنفس مصنوعی و اکسیژن یارانه و تا حدی درآمدآگهی سرپا هستند. دستگاه شمارشگر، تیراژ اغلب روزنامه‌های سراسری را در بازه 500 تا 3000 نسخه نشان می‌دهد. بجز چند روزنامه که با بودجه دستگاه‌های دولتی و نهاد‌های عمومی تنفس می‌کشند، بقیه حال نزاری دارند. با ورود به شرایط کرونایی، درآمد مطبوعات از منابع آگهی و سایر درآمد‌ها حذف و مشکلات ریز و درشتی روی دست مدیران آن‌ها تلنبار می‌شود. هر چند با تعطیلی مطبوعات کاغذی، جنگل‌ها نیز نفس عمیقی خواهند کشید و از شر تعدادی از کارخانه‌های تولید کاغذ نجات خواهند یافت. با تعطیلی مطبوعات، صد‌ها نیروی آن‌ها بطور همزمان به خیل بیکاران خواهند پیوست. امکان سازماندهی بخشی از آن‌ها در فضای مجازی بدون دارا بودن مهارت‌های لازم سخت و دشوار شده است. نکته کلیدی این‌که دولت پرداخت یارانه مطبوعات را در این ایام سخت، منوط به نگهداشت منابع انسانی مطبوعات و ممانعت از بیکاری آن‌ها کند تا آنان بتوانند جاپایی محکم در فضای مجازی دست و پا کنند. با مرگ زودرس مطبوعات کاغذی در عصر کرونایی، فرصت ورود به فضای مجازی مهیا و عصر رقابتی دیگر در کشور بطور جدی آغاز می‌شود. شاید کرونا سبب شده شیوه مختوم به تعطیلی مطبوعات کاغذی که سال‌ها پیش در کشور‌های توسعه یافته عملیاتی شده، در ایران نیز محقق شود. * دکتری مدیریت رسانه و مدرس دانشگاه