مساوی برادر باخت بود / یادداشت: استقلال برای قهرمانی چه کم داشت
وقتی در جایگاه ویژه ورزشگاه دستگردی، خبر گل پرسپولیس مخابره شد، صدای یک نفر بیش از دیگران جلب توجه میکرد. او که در فیلم دیده نمیشود، با صدای بلند چند بار گفت: «حالا وقتش بود؟»
به گزارش ورزش سه، هیچ عذابی بالاتر از «تعلیق» در دنیای اما و اگرها نیست و هیچ شکنجهای درد آورتر از امید بخشیدن و سپس مایوس کردنهای متوالی. هواداران استقلال معنی این «عذاب» را بهتر از هر توده دیگری در فوتبال ما میدانند چرا که طی این فصل بارها شاهد سلسله وقایعی بودند که یک بارش هم هر اراده محکمی را خرد میکرد چه برسد به وقوع چند بارهاش. 21 هفته صدرنشینی و در آخر نرسیدن به جام، از آن دسته از حوادثی بود که آنها بعید است به این زودی ها فراموشش کنند. تیم نکونام نه اینکه توانایی بازی رو به جلو و تماشاگرپسند را نداشته باشد، نه اینکه قادر به ارائه یک فوتبال سراسر هجومی نباشد اما طرز تفکر سرمربی آبیها به این گونه است که علاقهای به غافلگیر شدن ندارد. نشان به این نشان که در طول این فصل آنها تنها 2 بار بعد از به ثمر رساندن گل برتری، نتوانستند صاحب 3 امتیاز کامل مسابقه شوند. در این 2 پیکار خاص، شاگردان نکونام از حریف پیش افتادند، به لایه تدافعی فرو رفتند اما گل تساوی را خوردند. این دو دیدار، بازی های خارج از خانه استقلال مقابل ذوب آهن و شمس آذر بود. پس باید به نوع فوتبال تدافعی آبیها نمره قبولی داد اما چه شد که آنها یک امتیاز کم آوردند؟ نکونام همه چیز را خوب محاسبه کرد اما در دو بزنگاه باید شجاعت به خرج می داد و کار را تمام میکرد، چنین نکرد.
محاسبه گری همیشه جواب نیست
نه اینکه محاسبات اتفاقات پیش رو و حدس زدن نتایج روی کاغذ، درست نباشد اما در پدیدهای مثل فوتبال که عجین شده با غافلگیری و اتفاقات شگفت آور، نباید به صورت ریاضی همه چیز را به صورت اعداد محاسبه کرد. استقلال یک امتیاز کم آورد. این اتفاق در صورتی رخ داد که در اواخر لیگ، آنها چند فرصت ویژه برای زیاد کردن فاصله داشتند که قدر هیچکدام را ندانستند.
از داربی برگشت شروع کنیم. 2 تیم در روزهای پایانی 1402 در حالی مقابل هم قرار گرفتند که پرسپولیس از حیث فوتبال هجومی در بهترین حالت ممکن قرار داشت ولی یک اتفاق بزرگ خلاء عجیبی را در خط تدافعی آنها به وجود آورد. کنعانیزادگان محروم بود و گولسیانی مصدوم. برای اولین و آخر بار در لیگ سپری شده پرسپولیس مجبور شد از زوج فرشاد فرجی و علی نعمتی در قلب دفاع استفاده کند. حقیقتا جواد نکونام چقدر از این فرصت پیش آمده استفاده کرد؟ برای او گویی هیچ فرصت بکری به وجود نیامده است. بیتوجهی به این خلاء، با همان تاکتیک همیشگی وارد میدان شد. تساوی را بهترین نتیجه میدانست و تصور میکرد باتوجه به تساوی یک بر یک بازی رفت که پرسپولیس روی کاغذ میزبان بود، در این بازی تساوی بدون گل، یک امتیاز به نفع اوست. اگرچه بعدا سازمان لیگ اعلام کرد باتوجه به تساوی دو تیم در دو دیدار، در صورت هم امتیاز شدن، تقاضل گل قهرمان را مشخص می کند نه گل زده در خانه حریف. نکونام با تفکرات تدافعیاش، موفق شد یکی از کم موقعیتترین داربی های تاریخ را خلق کند. نه تیم خودش جلو کشید و نه به پرسپولیس اجازه ارائه فوتبال همیشگیاش را داد درحالیکه او باید از نبود زوج خط دفاعی پرسپولیس، بیشترین بهره را میبرد. بدون شک در صورت استمرار حملات آبی پوشان، نعمتی و فرجی در بهترین حالت تنها 50 درصد تواناییهای زوج اصلی خط دفاعی قرمزها را داشتند. اما نکونام مشتاقانه برای مساوی، آغوش گشود و موفق به کسبش هم شد. از آنجایی که استقلال سال 1402را با صدرنشینی تمام کرد در آن فضا هیچکس به این موضوع نپرداخت اما مشخص بود اگر یک نتیجه غیر مترقبه در ادامه رخ دهد (همانند اتفاق قائمشهر)، آبیها حسرت این فرصت بزرگ را خواهند خورد. فضای رسانهای و هواداری ما آنقدر در هم تنیده شده که نمیشود به درستی تشخیص داد کدام یک بر دیگری اثر گذار است، لذا در این مواقع به واسطه «نتیجه گرا بودن محض»، دچار «لکنت» میشود. حالا که کار تمام شده آبی ها حسرت آن فرصت را می خورند.
قدر هدیه سپاهان را ندانستند!
در هفته بیست و پنجم باز هم یک فرصت مناسب دیگر برای استقلال پدید آمد تا 2 امتیاز بیشتر از پرسپولیس جمع کند. آنها در تبریز زودتر از بازی پرسپولیس و سپاهان، به مصاف تراکتور رفتند. به وضوح مشخص بود که باز هم یک احتیاط در دستور کار نکونام قرار دارد. آنها خیالشان از بکطرف جمع بود، که سپاهان میآید تا از پرسپولیس امتیاز بگیرد. از این رو عوض 3 امتیاز کامل مسابقه، همان یک امتیاز را برای صدرنشینی کافی دانستند. در صورتی که استقلال اگر واقعا قصد تمام کردن کار را داشت باید 3 امتیاز آن مسابقه را میگرفت. یا دست کم با فوتبال هجومی برایش پا پیش می گذاشت. محاسبه نکونام درست از آب در آمد. آنها یک امتیاز از تبریز گرفتند اما سپاهان که هیچ امیدی به قهرمانی نداشت، تنها و تنها برای متوقف کردن پرسپولیس بازی کرد. آن دیدار هم یک بازی کم موقعیت و کسل کننده از آب در آمد. تیتر فردای آن روز رسانهها باز هم به صدرنشینی استقلال اختصاص داشت...نیمه دوم آن بازی و عقب کشیدن استقلال به وضوح نشان می داد که آنها همان 1 امتیاز را کافی میدانستند. اگر استقلال در آن بازی با فوتبال شجاعانه تر موفق به شکست تراکتور می شد چه بسا پرسپولیس برای عقب نماندن بیشتر در کورس، هجومیتر مقابل سپاهان ظاهر میشد و با این ریسک، احتمال گل خوردنش در ضد حملات وجود داشت. یعنی استقلال این فرصت را پیدا میکرد که 3 امتیاز دیگر فاصله بین خودش و تعقیب کنندهاش بیاندازد. آن هم در فاصله 5 هفته تا پایان لیگ!
فرصتی که در قائمشهر تهدید شد
27 هفته با محاسبه همه اتفاقات جلو آمدند و وقتی به سه هفته پایانی رسیدیم، نکونام خیالش از همه چیز جمع بود. باتوجه به آسان بودن استقلال خوزستان روی کاغذ، خیالش از برد پرسپولیس جمع بود از این رو این بار برخلاف تبریز تیمش را کاملا هجومی روانه میدان کرد. اما بهترین اخباری که میتوانست دریافت کند، یک به یک مخابره شد. شادی هواداران استقلال روی سکو، سه بار متوالی تکرار شد. این یعنی همان یک امتیاز قائمشهر هم در جدول محاسبات نکونام، سوخت کافی تا مقصد بود. استقلال با فرض پیروزی مسلم پرسپولیس به قائمشهر رفت اما سه گل استقلال خوزستان در نیمه اول روی افکار آنها تاثیر گذاشت. تا دقیقه 75 هم خیالشان راحت بود و عوض حملات همه جانبه روی دروازه نساجی، بیشتر به مهندسی بازی فکر میکردند. نه اینکه برد نخواهند اما فوتبال ریسکی انجام ندادند تا غافلگیر نشوند. این بزرگترین و آخرین اشتباه محاسباتی نکونام بود. پرسپولیس ناباورانه سه گل زد و وقتی داور در قائمشهر سوت پایان را زد هنوز صدر جدول در دست استقلال بود اما یک دقیقه بعد گل چهارم زده شد تا استقلال بفهمد چه فرصت بزرگی را برای قهرمانی از دست داده است.
صحبتهای ناامیدانه نکونام بعد از بازی با نساجی، نشان میداد که او در جدول محاسباتش، 6 امتیاز باقی مانده را تمام و کمال به قلک پرسپولیس واریز کرده است. همه چیز را محاسبه کرده بود و میدانست اگر هفته بیست و هشتم را به سلامت پشت سر بگذارد، کار جام تمام است. اگرچه 2 روز بعد در مصاحبه تازه سعی کرد طور دیگری جلوه دهد و حتی امیدوارانه از قهرمانی بگوید اما خودش هم میدانست دیگر ابتکار عمل در دستش نیست. در فوتبال هیچ چیز غیرممکن وجود ندارد همانطور که مس رفسنجان موفق شد 85 دقیقه برابر یک ورزشگاه پر از هوادار پرسپولیسی مقاومت کند.
در فوتبال با وجود کمک داور ویدیویی، دهها شگفتی در بطن ثانیهها نهفته است. حالا ما کمک داور ویدیویی هم نداریم، حساب کنید احتمالات پیش رو را. گل پرسپولیس آفساید بود؟ آری. اما چه اهمیتی دارد؟ در هر دو حالت، این درد جانکاهی است که هواداران استقلال تحمل میکنند. آنها بیش از هر هوادار دیگری حتی در مقایسه با خودشان در فصول گذشته، بیشترین عذاب را تحمل کردند. هواداران استقلال به واسطه اختلافات خطیر و نکونام و مصاحبههای کادرفنی، خودشان را برای یک فصل بی عنوان آماده کرده بودند. اما هرچه به جلو پیش رفتند، دیدند صدر جدول آبی آبی است تا هفته بیست و هشتم خود را امید اول قهرمانی میدانستند اما ناگهان آنچه نباید رخ داد.
اما این پایان کار نبود. در روز آخر 60 دقیقه از 90 دقیقه فوتبالی را به صدر بازگشتند. پرسپولیس به وضوح اسیر استرس بود. فشار تماشاگران تاثیر منفی روی آنها گذاشت به طوری که برخلاف بازی های قبل از خلق موقعیت پر تعداد هم عاجز بودند. استقلال در اکباتان 2 گل زده بود و تصور میکردند محرم نویدکیا شاید همان فرشته نجات شان باشد. وقتی در جایگاه ویژه ورزشگاه دستگردی، خبر گل پرسپولیس مخابره شد، صدای یک نفر بیش از دیگران جلب توجه میکرد. او که در فیلم دیده نمیشود، با صدای بلند چند بار گفت: «حالا وقتش بود؟» آبیها که خودشان پیشتر قید جام را زده بودند باز هم امیدوار شدند. تا دقیقه 85 در صدر بودند ، صاحب جام که ناگهان پرسپولیس به گل رسید که آن گل هم مشکوک به آفساید بود. یعنی یک عذاب مضاعف دیگر، یک کلافگی محض. اگر یک نویسنده میخواست بدترین سناریو ممکن را برای هواداران استقلال پیشبینی کند، بعید بود اینچنین بنویسد که در عالم واقعیت رقم خورد.
تجربهای گرانقدر برای نکونام
اشتباهات داوری برای هر 2 تیم وجود داشت. آنقدر زیاد که تیم رسانهای دو باشگاه دستشان پر بود و توانستند یک کلیپ طولانی از این اشتباهات بسازند. اما اگر مدیریت یک تیم، این فیلمها که بیشتر مصرف توجیهی برای هواداران دارد را جدی بگیرد، بیشتر خود فریبی کرده است. از همان ابتدا مشخص بود که استقلال و پرسپولیس سایه به سایه هم تا روز پایانی امتیاز جمع میکنند. وقوع اشتباه داوری چیزی خارج از توان کادرفنی و بازیکنان است. پس آنها هر چه مصاحبه کنند و هواداران شان را علیه این و آن تحریک، باز هم فرقی در صورت مسئله ایجاد نمیشود. آنچه باید مورد استفاده قرار بگیرد همان موقعیت های طلایی است که نصیب یک مربی میشود. شاید اگر به عقب برگردیم با علم به اتفاقات رخ داده امروز، جواد نکونام داربی برگشت را به شکل دیگری دنبال می کرد، بخصوص که در ابتدای مسابقه نفوذهای جلالی حتی اوسمار را شوکه کرده بود... این فصل تجریه بزرگی برای اردوگاه آبی بود که البته شاکی اصلی داوری است و زیر بار این حرفها نمیرود اما وقتی نکونام میگوید برای سال بعد تیم بهتری خواهد ساخت یعنی به کاستیها هم واقف است. کمبودهای پرامتیازترین نایب قهرمان تاریخ لیگ که برای قهرمانی حسابگری و منطق زیاد و کمی دیوانگی کم داشت!
مهدی طاهرخانی