یک‌شنبه 16 آذر 1404

معرفی کتاب یک کنش اجتماعی است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
معرفی کتاب یک کنش اجتماعی است

یک پژوهشگر کتاب کودک و نوجوان معتقد است که ترویج خواندن و کتاب‌خوانی یک عمل اجتماعی است و تجربه‌ها در آن نقش مهمی دارند. مهم‌ترین نقصان در این زمینه نیز، عدم ثبت همین تجربه‌هاست.

یک پژوهشگر کتاب کودک و نوجوان معتقد است که ترویج خواندن و کتاب‌خوانی یک عمل اجتماعی است و تجربه‌ها در آن نقش مهمی دارند. مهم‌ترین نقصان در این زمینه نیز، عدم ثبت همین تجربه‌هاست.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، فاطمه نعمتی: «ترویج خواندن مقداری وسیع‌تر از معرفی کتاب است.» یاشار هدایی، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی کتاب کودک و نوجوان بر این باور است که مسئله ترویج کتاب و کتاب‌خوانی مانند کوه یخی است در اقیانوس که ما فقط مقداری از آن را بیرون از آب می‌بینیم؛ درصورتی‌که بخش بزرگ آن در زیر آب است و نادیدنی. او معرفی کتاب و ترویج کتاب و کتاب‌خوانی در میان کودکان و نوجوانان را امری ضروری اما در عین حال پیچیده می‌داند که به تخصص احتیاج دارد. از نگاه هدایی، هرکسی نمی‌تواند خود را مروج کتاب بداند.

گفت‌وگوی ما با یاشار هدایی درباره موضوع ترویج بهتر و بیشتر کتاب و کتاب‌خوانی در میان نسل امروز را در ادامه می‌توانید بخوانید:

اصول کلیدی معرفی مناسب و جذاب کتاب به کودکان و نوجوانان چیست؟

اجازه می‌خواهم پاسخ این پرسش را در زمینه‌ای فراتر و گسترده‌تر از معرفی کتاب یعنی ترویج کتاب‌خوانی بدهم. ترویج خواندن مقداری وسیع‌تر از معرفی کتاب است. ترویج خواندن محتاج پشتوانه نظری است. این پشتوانه می‌تواند علم، شبه علم، فلسفه، مباحث روان‌شناختی یا جامعه‌شناختی باشد. ترویج خواندن نیاز به رویکرد دارد. رویکردها از نظریه‌ها بیرون می‌آیند.

ترویج خواندن به‌عنوان یک کنش فرهنگی‌اجتماعی، از تجربه‌ها تغذیه می‌کند. ممکن است مروجی کاری به این پشتوانه‌ها نداشته باشد و با سلیقه فردی پیش برود. من کاری به مصادیق ندارم؛ اما وقتی از اصول ترویج صحبت می‌کنیم، همه این موارد مهم هستند. کار ترویج به‌ویژه در حوزه کودک و نوجوان، در شکل ایدئال خود، نوعی کار پژوهشی است. مروج مدام باید در حال جست‌وجو باشد. در وهله نخست باید مخاطب خود را بشناسد؛ یعنی بداند با چه کسی و چگونه سخن می‌گوید.

نقطه عزیمت بحث در ترویج کتاب‌خوانی برای کودکان این پرسش است که کتاب‌خوانی از کجا و از چه زمانی آغاز می‌شود؟ صاحب‌نظران به‌درستی معتقدند که علاقه به کتاب‌خوانی از خانواده آغاز می‌شود. بنابراین بخش مهمی از مخاطبان در حوزه ترویج، والدین و مراقبان هستند. مروج باید والدین را مورد خطاب قرار دهد. این مسئله به‌خصوص در مورد خردسالان و کودکان پیش‌دبستانی مهم‌تر است. در اینجا کار ترویج فراتر از معرفی کتاب برای خردسالان است. ترویج در اینجا می‌تواند کوششی باشد در مسیر آگاهی‌بخشی به والدین و مراقبان.

آنه فدیمن در کتاب «اعترافات یک کتابخوان معمولی» مثال جالبی دارد که ضرورت این آگاهی را نشان می‌دهد. او به‌عنوان یک معلم می‌گوید که بسیاری از خانواده‌ها شکایت می‌کنند که فرزندشان از کتاب‌خواندن لذت نمی‌برد و وقتی او به خانه آن‌ها می‌رود، متوجه می‌شود که اتاق بچه‌ها پر از کتاب‌های گران‌قیمت است؛ اما اتاق والدین خالی است. این مثال نقش مهم خانواده‌ها را نشان می‌دهد. بنابراین یکی از مخاطبان اصلی در حوزه ترویج کتاب‌خوانی، خانواده‌ها هستند. هر چه دوره‌های سنی از خردسالی به کودکی و نوجوانی پیش می‌رود، مخاطبان کودک و نوجوان هم اضافه می‌شوند؛ اما باز هم والدین، مخاطبان مهمی در حوزه ترویج خواندن هستند.

مسئله اصلی و هسته مرکزی در ترویج خواندن، مسئله ارتباط با مخاطب است. مروج در نخستین گام باید بتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند وگرنه موفقیت چندانی در کار خود نخواهد داشت. ترویج خواندن مثل خود کنش خواندن، با مسئله ارتباط پیوند خورده است. خواندن به تعبیر مارسل پروست، معجزه پربار ارتباط است. فکر می‌کنم ترویج خواندن نیز چنین است.

مروج چنانچه بخواهد دست به این معجزه بزند باید مخاطب خود را بشناسد. بخشی از این شناخت، کلی است. مثل شناخت ویژگی‌های روان‌شناختی کودک و نوجوان که از کودک و نوجوان شناخت کلی و جهان‌شمول ارائه می‌دهد؛ اما یک مروج، گریزی از شناخت اجتماعی ندارد. او باید کودک و نوجوان را در بستر زمان و مکان نیز بشناسد و به این نکته مهم توجه کند که او نه با «کودک» که با «کودکی‌ها» مواجه است و نه با «خانواده» که با «خانواده‌ها» روبه‌رو است. کار مروجی که در شهر فعالیت می‌کند با کار مروجی که در روستا مشغول است، متفاوت است. چنانچه مروج به تفاوت‌های فرهنگی - اجتماعی مخاطب خود بی‌اعتنا باشد، مهم‌ترین رکن ترویج یعنی برقراری ارتباط با مخاطب را از دست خواهد داد.

همچنین، مروج کتاب‌خوانی باید انعطاف‌پذیر هم باشد و بسته به موقعیت، راهکارهایی برای برقراری ارتباط به کار گیرد. در روند ترویج، مسائل مختلفی پیش می‌آید که مروج باید از آن‌ها آگاهی و برایشان آمادگی داشته باشد وگرنه ارتباط خود با مخاطب را از دست می‌دهد.

با این مقدمه کلی می‌توان به یکی از مصادیق ترویج یعنی معرفی کتاب رسید. معرفی کتاب نیز به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از کار ترویجی مستثنا از موارد یادشده نیست. معرفی کتاب یک کنش اجتماعی است و در خلأ ممکن نیست و نیازمند شناخت صحیح مخاطب و ارتباط مؤثر با اوست. در حوزه ترویج کتاب نمی‌توان با همه مخاطبان به شیوه‌ای ثابت ارتباط برقرار کرد. در حوزه ترویج کتاب برای کودکان، ساخت کاردستی یا عروسک شیوه‌ای مهم و کارآمد است؛ مشروط بر آنکه متناسب با موضوع اثر و شخصیت داستانی باشد. این نوع فعالیت‌های ترویجی، از یک سو، متن را از انتزاع زبان رها می‌کند و آن را برای کودک ملموس می‌کند و از سوی دیگر، کنش خواندن را هم‌نشین بازی و لذت می‌کند.

به نظر شما از بین اصولی که بیان کردید، به کدام مورد بیش از بقیه بی‌توجهی می‌شود؟

در حوزه ترویج خواندن نیز مثل هر حوزه دیگری نسبیت حاکم است. نقاط قوت و ضعف در کنار هم هستند؛ اما در مقام آسیب‌شناسی می‌توان از نقاط ضعف سخن گفت. ضعف در نظریه و فقدان رویکرد از آن جمله است. نگاه به ترویج به‌عنوان یک فعالیت پژوهشی می‌تواند این آفت را از بین ببرد. مروج خواندن بیش و پیش از دعوت به خواندن، خودش باید بخواند.

اما از سوی دیگر، ترویج یک عمل اجتماعی است. تجربه‌ها در آن نقش مهمی دارند. مهم‌ترین نقصان در این زمینه، عدم ثبت تجربه‌هاست. مروجان اعم از نهادی یا فردی در مورد مستندنگاری فعالیت‌ها ضعف دارند. به همین دلیل ما منابع مکتوب چندانی در حوزه ترویج نداریم. استثناهایی چون برنامه «با من بخوان» در مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان وجود دارد؛ اما ثبت تجربه‌ها همه‌گیر نیست. مروجان می‌توانند تجربه‌های خود را در قالب خاطره‌نویسی یا جستارنویسی ثبت کنند تا هم نظریه و عمل را به هم پیوند بزنند و هم به ادبیات مکتوب در حوزه ترویج غنا ببخشند.

مسئله دیگر اعوجاج معنایی است که در حوزه‌هایی چون ترویج و تسهیلگری و بلندخوانی رخ می‌دهد. نزدیک‌ترین واژه‌ای که برای معرفی کتاب می‌توان در نظر گرفت «مرورنویسی» است. فرد مرورنویس، در مروری که بر کتاب می‌نویسد باید به دو مسئله پاسخ دهد. یکی اینکه کتاب درباره چیست؟ و دوم اینکه اهمیت و ویژگی کتاب چیست؟ اما معرفی‌کنندگان کتاب گاهی به این موضوع بی‌توجه هستند و برای معرفی کتاب در نقش تسهیلگر یا بلندخوان ظاهر می‌شوند و به‌جای مرور، کل کتاب را روخوانی می‌کنند؛ آن هم بی‌آنکه به الزامات و ظرایف تسهیلگری یا بلندخوانی وفادار باشند. این پدیده در مورد کتاب کودک که حجیم و قطور نیست، شایع است.

معرفی‌کننده کتاب باید هم نگاهی نقادانه داشته باشد و هم خلاقیت داشته باشد تا بتواند بدون ارائه تمام محتوای کتاب، مخاطب را برای خواندن کتاب ترغیب کند. مرورنویس یا معرفی‌کننده کتاب باید به این نکته توجه داشته باشد که بخشی از نهاد ادبیات کودک، صنعت نشر است و در نتیجه باید حقوق نویسنده و تصویرگر و همچنین ناشر رعایت شود.

از فضای مجازی چطور می‌توان بیشترین استفاده و البته مناسب‌ترین استفاده را برای ترویج کتاب‌خوانی بین نسل امروز داشت؟

تردیدی نیست که استفاده از فضای مجازی برای تولید محتوا در مورد کتاب امری فرخنده است. حدود پانزده سال پیش از این، آقای مهدی حجوانی در مقاله‌ای که در «مجله علمی پژوهشی مطالعات ادبیات کودک» منتشر شد، راه معرفی کلان و پرشمار کتاب در نشریه‌ها و فضای مجازی را پیشنهاد کرد و این راه را حتی برای حوزه نقد سودمند دانست. متأسفانه در طول این سال‌ها نشریات مربوط به حوزه ادبیات کودک و نوجوان افول کردند؛ اما پیشنهاد ایشان در فضای مجازی محقق شد. امروزه بار اصلی معرفی کتاب بر دوش فضای مجازی است. فضای مجازی اما به تنهایی کافی نیست؛ چراکه صرفا برای گردش سریع اطلاعات، مفید است و کارکرد چندانی در کنش خواندن عمیق ندارد. کوتاه‌نویسی و مینیمال‌خوانی به‌عنوان دو مشخصه محتواهای مجازی، اگرچه برای گردش اخبار مربوط به کتاب مناسب هستند اما در عمل، امکان ژرف‌خوانی را می‌ستاند.

نقش فضای مجازی در ترویج یا معرفی کتاب پارادوکسیکال است؛ هم اسباب آشنایی انبوه و سریع با کتاب‌ها را فراهم می‌کند و هم با تغییر الگوهای ذهنی مخاطبان، به کنش خواندن و عمیق‌خواندن صدمه می‌زند. ترویج خواندن و معرفی کتاب به وجود نشریات در کنار فضای مجازی نیازمند است. این دو باید مکمل هم باشند.

چطور می‌توان از زندگی روزمره کودکان و نوجوانان در ترویج بهتر کتاب و کتاب‌خوانی استفاده کرد؟

آشنایی با زندگی روزمره کودک و نوجوان برای هر فردی که در این حوزه کار می‌کند، از جمله مروج یا معرف کتاب یک ضرورت است. این ضرورت را از چند جنبه می‌توان تحلیل کرد: نخست از این زاویه که ترویج و معرفی کتاب در ذات خود یک کنش اجتماعی است و در نتیجه مروج یا معرف نیازمند ارتباط‌گرفتن است و بدون شناخت اجتماعی از مخاطب نخواهد توانست اطلاعات یا پیام خود را برای مخاطب معنادار کند.

«رانگاناتان»، کتابدار معروف هندی پنج اصل در کتابداری مطرح کرده است که دو اصل از میان آن‌ها به این موضوع مربوط می‌شود. یکی اینکه «هر کتابی خواننده‌اش» و دیگر اینکه «هر خواننده‌ای کتابش». این دو اصل به مروج یا معرف کتاب گوشزد می‌کند که چگونه باید عمل کند؛ یعنی چگونه خوانندگان یک کتاب را پیدا کند یا چگونه کتابی برای خواننده‌ای خاص برگزیند. این مسئله از زاویه‌ای دیگر به گره‌ها و مشکلات زندگی کودک و نوجوان باز می‌گردد. مروج یا معرف کتاب باید شاخک‌های حسی تیزی داشته باشد. باید خوب ببیند و خوب بشنود تا گره و مشکل خواننده را که اغلب چندان هم آشکار نیست، تشخیص دهد و متناسب با آن کتابی معرفی کند؛ یعنی کتابی را معرفی کند که کودک یا نوجوان خودش را در آن پیدا کند.

از زاویه‌ای دیگر زندگی روزمره یعنی شناخت زبان مخاطب کودک و نوجوان. این بحث را از ادبیات و زبان‌شناسی وام می‌گیرم که در آن زبان فقط به معنای کلام و سخن نیست، بلکه منظور از زبان، سبک است. شناخت زندگی روزمره مخاطب برای یک مروج در حکم شناخت سبک زندگی اوست. برقراری ارتباط با مخاطب اعم از کودک و نوجوان و خانواده، نیازمند هم‌سویی است. ایجاد این هم‌سویی بر عهده مروج است. این مروج یا معرف است که باید از زندگی روزمره مخاطب، سبک خود را استخراج کند و خود را هم‌قد و هم‌سو با مخاطب و زیست - جهان او کند. در این راه، مروج یا معرف کتاب نیازمند «سخن» گفتن نیست؛ بلکه به «گفتار» نیاز دارد تا معجزه پربار ارتباط رخ بدهد. سخن یا کلام ابزاری همگانی است؛ اما گفتار، ابزاری روان‌شناختی و خلاقانه است.

معرفی کتاب یک کنش اجتماعی است 2