مهران مدیری؛ مرد هزارچهره سینما و تلویزیون / اینجا سینماست نه تلویزیون!
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهرا قربانی رضوان، مهران مدیری اکنون به مرد هزار چهره سینما و تلویزیون ایران بدل شده است. او که پیشینه خوبی از خود در کارگردانی سریالهای تلویزیونی برجای گذاشته اکنون در شبکه نمایش خانگی و سینما هم حضوری جدیتر پیدا کرده است. سریالهای پربیننده تلویزیون همچون «نقطهچین»، «پاورچین»، «شبهای برره»، «مرد هزار چهره»، «باغ مظفر» که در ژانر کمدی...
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهرا قربانی رضوان، مهران مدیری اکنون به مرد هزار چهره سینما و تلویزیون ایران بدل شده است. او که پیشینه خوبی از خود در کارگردانی سریالهای تلویزیونی برجای گذاشته اکنون در شبکه نمایش خانگی و سینما هم حضوری جدیتر پیدا کرده است.
سریالهای پربیننده تلویزیون همچون «نقطهچین»، «پاورچین»، «شبهای برره»، «مرد هزار چهره»، «باغ مظفر» که در ژانر کمدی و طنز بودنند حاصل کارگردانی او هستند. حضور مدیری در شبکه نمایش خانگی با قهوه تلخ آغاز شد. «قهوه تلخ» نام سریالی است که بصورت هفتگی در قالب دی وی دی پخش میشد و عنوان موفقترین و پرفروشترین سریال رسانه خانگی لقب گرفت.
بازگشت مدیری به تلویزیون همراه با شروع تجربه مجریگری او بود. او پس از غیاب طولانی با ساخت تاکشو «دورهمی» بار دیگر در رسانه ملی حضور یافت اما این بار در قامت مجری! «دورهمی» پس از گذشت فصلهای متعدد با حواشی از جمله کپی بودن آن با نسخه خارجی همراه شد و در ادامه به ورطه تکرار افتاد تا سرانجام در قالب مسابقه تلویزیونی بازگشت اما این تغییر هم موفق نبود و در ادامه اختلافاتی میان مدیری و صداوسیما پیشآمد که با توجه به مسائل و التهابات روز جامعه مدیری از رسانه ملی خواسته بود که حتی یک فریم از او در تلویزیون پخش نشود که این خواسته با شکایت صداوسیما همراه شد. حال باید دید سرنوشت بازگشت مدیری به رسانه ملی به کجا ختم میشود. حضور مدیری در قامت مجری در برنامه «اسکار» آن هم در شبکه نمایش خانگی همراه بود. «گل یا پوچ» نام جدیدترین برنامهای است که مهران مدیری هدایت آن را برعهده دارد و از شبکه خانگی درحال پخش است.
مدیری در عرصه بازیگری نیز در تلویزیون موفقتر از سینما ظاهر شد. ساخت شخصیتهایی در سریالهای «شبهای برره» و «مردهزارچهره» از ماندگارترین آثار او است.
مهران مدیری تنها یک جایزه بازیگری برای ایفا نقش در فیلم «تنها پای یک زن در میان است» را در کارنامه خود به ثبت رساند و در مابقی آثارش شاهد کاراکترهای تکراری که نقش خاصی در آنها نداشته هستیم. تا جایی که او دست به انتقاد از بازی خود در فیلم «درخت گردو» زد و گفت:«هنوز نفهمیدهام دلیل انتخاب من برای بازی در درخت گردو چه بود... من افتضاحم در آن فیلم. این را واقعا میگویم. من در آن فیلم بد بازی کردم. یعنی وقتی فیلم را دیدم نفهمیدم چرا بازی کردم. حالا دوستم داشتند یا دوست بودیم گفتند تو هم بیا بازی کن. ولی یک چیز افتضاحی بود. یعنی جایزه چپق طلایی اگر وجود داشت، آن را برای این فیلم به من میدادند.»
این عدم موفقیت تنها به عرصه بازیگری محدود نشد و حال شاهد عدم استقبال از فیلمهای او در سینما هستیم. اولین فیلم او با نام «ساعت5عصر» با نقدهای منفی زیادی روبه رو شد و حال با ساخت فیلم جدیدش «ساعت6صبح» و تجربه ژانر جدید نتوانست شکست قبل را جبران کند. میتوان گفت مدیری در ژانر ملودرام اجتماعی حرفی برای گفتن ندارد و یا به قدری در کمدی غرق شده است که مخاطب او را در هر زمین دیگری جز طنز پس میزند. البته که در ساخته جدیداش به هر ژانری ناخنک زده است. از درام اجتماعی گرفته تا حادثهای و معمایی و در این آشوبِ ژانر خود هم کارگردان است هم نویسنده و طراح صحنه!!!
اما این سوال مطرح میشود که چرا مدیری با تجربه ساخت و بازی آثار کمدی در تلویزیون و رسانه خانگی توانست موفقتر ظاهر شود؟ و چرا با ورود مدیری به عرصه سینما شاهد افت محسوس استقبال از فیلمهای او هستیم؟
اینجا سینماست نه تلویزیون!
مدیری با آزمون و خطاهای بسیاری که در تلویزیون داشته توانسته به بهترین کارگردان زمانه خود در «سریالسازی» رسانه ملی بدل شود. این حضور طولانی در مدیوم تلویزیون و سریال سازی، سرانجام قالبی یک دست به آثار او بخشید است که صرفا مخصوص و شناسنامه او است. در نتیجه استاندارهای مخصوص مدیوم تلویزیون و جذابیتهای تصویری برنامهسازی تلویزیونی از سینما متفاوت است.اما عمیق شدن تجربه ساخت آثار مدیری در برنامهسازی و تلویزیون چنان بوده که نمیتواند با تکرار تجربه خود در سینما موفق ظاهر شود. میتوان گفت بازی در زمینهای مختلف تکنیکهای مخصوص خود را میطلبد. لزوما کسی که در تلویزیون و شبکه خانگی نظر مخاطبان را جلب میکند نمیتواند در سینما هم همانگونه عمل کند. تا زمانی که مدیری تفکیکی میان مدیوم ها قائل نشود نمیتوان امیدی به موفقیت او در سینما داشت. او باید بجای 90 قسمت در 90دقیقه حرف خود را بزند، اینجا سینماست نه تلویزیون!
داستانگویی ضعیف
یکی از مهمترین رکنهای فیلمسازی، فیلمنامه است. داستانهای مدیری در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بست و گسترشی در قامت چند فصل دارد. شخصیتها معرفی میشوند، هرکدام داستان خود را دارند و در نهایت در دل روایت به جان مخاطب مینشینند. اما روایت ضعیف مدیری در نویسندگی آثار سینماییاش درهمی از اتفاقات است آن هم در ژانرهایی متعدد که در زمان محدود سینمایی نمیگنجد و آن میشود که در آخرین ساختهاش با شکست روبهرو میشود.
کمدی و دیگر هیچ
نام مهران مدیری همیشه یادآور طنز و کمدی است. او تبدیل به یک چهره مخصوص برای مخاطبان خاص است. شاید مخاطبی که مانند همیشه برای دیدن او به بهانه خندیدن و یا حداقل تماشای اثری قوی وارد سینما میشود. انتخاب مدیری برای تجربه ژانرها میتواند برای خود و مخاطبانش جالب باشد اما با ریسک همراه است. ریسکی که تا کنون با عدم موفقیت او در فیلمسازی در سینما رقم خورده است.
حالا باید دید مرد هزار چهره سینما و تلویزیون در ادامه و با شروع تجربه خود در ژانرهای مختلف میتواند همچون کمدی موفق ظاهر شود یا خیر.