مهمانی قهوه خانههای صد ساله دنیا در تهران | کوچکترین قهوه خانه جهان در بازار پایتخت
قهوهخانه و چایخانههای صد ساله دنیا مهمان، کوچکترین چایخانه جهان «حاج درویش» بازار تهران میشوند. پسر حاج علی فراخوانی داده و از همه مسئولان قهوهخانههایی که بیش از صد سال از فعالیتشان میگذرد دعوت کرده به تهران بیایند.
همشهری آنلاین: آوازه کوچکترین چایخانه یا کافه جهان همهجا پیچیده است و توریستهای بسیاری برای دیدنش از کشورها و شهرهای مختلف میآیند. در این مغازه یک و نیم متری در کنار خوردن چای، اتفاقات بزرگی رخ میدهد از احساس همدلی گرفته تا کمک به همنوع.
در بازار بزرگ تهران از هرکس سراغ قهوهخانه حاج علی درویش را بگیری شما را راهنمایی میکند. قهوهخانهای نُقلی در قلب بازار که با ترمه و شیشههای رنگی و منبت پوشیده شده است. حاج محمدحسن شمشیری قبل از سال 1297 با مبلغ 20 تومان این قهوهخانه را خرید و مشغول به کار شد. «کاظم مبهوتیان» صاحب کوچکترین قهوه خانه دنیا با آنکه سن و سالی از او گذشته اما از جوانان امروزی تیز و فرزتر است و کسی به گردپایش نمیرسد.
هرچند که بیشتر ساعات شبانهروز را دریکی از قدیمیترین مشاغل و مکانهای تاریخی سپری میکند، اما از فناوریهای روز و صفحات مجازی غافل نمانده و حتی برای معرفی پیشه و کارهای خیرش از صفحات مجازی هم بهره میبرد. تا کمتر از یک دهه گذشته «حاج علی مبهوتیان معروف به حاج علی درویش» کهنه کاسب بازار، این قهوهخانه را ضبط و ربط میکرد. حاج کاظم، پسر «حاج علی درویش» است. او درباره گذشته این قهوهخانه میگوید: «این قهوه خانه در سال 1297 هجری شمسی توسط حاج محمد حسن شمشیری تاسیس شد.
بعد از آن بود که پدرم این قهوه خانه را با یک واسطه در سال 1340 از حاج شمشیری خرید. تا دهه 80 هم خودش این قهوه خانه را می گرداند تا اینکه بنده خدا زمین خورد و کمرش شکست. دیگر نتوانست بیاید و بعد از آنکه دیدم دیگر در توانش نیست این قهوه خانه را بگرداند شخصا این کار را برعهده گرفتم. اکنون قهوهخانه درویش، در بازار تاریخی تهران و در راسته بازار زرگرها قرار دارد. کوچکترین قهوهخانه دنیا، لقبی است که به قهوهخانه یک و نیم متری"درویش" دادهاند.
با توجه به خصوصیات و معیارهای میراث ناملموس و همچنین قدمت صدسالهاش، این مغازه کوچک در سال 95 بهعنوان آثار ملی و تاریخی در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسید. متاسفانه پدرم براثر حادثه خانهنشین شد و من در سال های اخیر جا پای او گذاشتم و پیشه اش را احیا کردم.»
او در ادامه به هدف بزرگش اشاره می کند و می گوید: «کارم را خیلی دوست دارم. من خودم را خسته می کنم تا خستگی مردم را برطرف کنم. خوشحال هستم چون برای مردم کار می کنم و اثربخش هستم. همین که مردم این فضا را میبیند، سنت قدیم برایشان زنده میشود و توریست ها خوششان میآید برای من کافی است. اما بعضی برخوردها هم ناراحتم می کند؛ اما آنقدر تاثیرگذار نیست. باید این را بدانیم هر مسئولیت، شغل، وظیفه یا کاری که انجام میدهیم یک نقاشی از خودماست. پس سعی کنیم در هر لحظه این نقاشی را زیباتر ترسیم کنیم.
چندین سال است که قصد دارم از مسئولان چایخانه یا قهوهخانههایی که بیش از یک قرن از فعالیتشان میگذرد، به کوچکترین چایخانه دنیا دعوت و با حضور آنها گردهمایی بین المللی برگزار کنم. به همین خاطر فراخوانی را از طریق فضای مجازی منتشر کردم تا از طریق انعکاس آن بتوانم به این هدفم برسم.»