یک‌شنبه 4 آذر 1403

نبرد عقلانیت با رادیکالیسم و تحجر؛ گروه‌های سیاسی چه موضعی در قبال مشارکت در انتخابات دارند؟

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
نبرد عقلانیت با رادیکالیسم و تحجر؛ گروه‌های سیاسی چه موضعی در قبال مشارکت در انتخابات دارند؟

پشتوانه مردمی ناشی از مشارکت زیاد در انتخابات، باعث می‌شود تا دشمن خارجی، هم در سطح عملیاتی از اقدامات ضد امنیتی خود بکاهد و هم در سطح سیاسی و اقتصادی روابط خود با سران کشور را به نحو متعادل‌تری تنظیم و امتیازات بیشتری ارائه دهد.

- اخبار سیاسی -

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، هم گروه‌های سیاسی فعال تکلیف خود را مشخص تر کرده و فهرست‌های خود را ارائه می‌دهند و هم گروه‌های سیاسی منفعل و فاقد ایده ایجابی موضع علنی‌تری در تقابل با نهاد انتخابات و مشارکت در آن اتخاذ می‌کنند. به طور کلی گروه‌های سیاسی را به لحاظ نوع موضع گیری در قبال مشارکت در انتخابات میتوان به سه دسته تقسیم کرد:

1- رادیکال‌ها

گروه‌ها و چهره‌های سیاسی این طیف از آنجا که هویت سیاسی خود را در اثر مخالف خوانی و سیاه نمایی کسب کرده‌اند در قبال انتخابات نیز همواره موضعی تقابلی اتخاذ کرده و ماهیت آن را زیر سوال می‌برند.

این موضع گیری به ویژه پس از اتفاقات 1401 که تب رادیکالیسم در خیابان بالا رفت، شدت یافته است، چرا که طیف‌های سیاسی رادیکال برای مصادره تب شکل گرفته نیاز به همراهی حداکثری به آن دارند.

چنین رفتاری باعث می‌شود تا آنها از جایگاه رهبری بدنه اجتماعی به جایگاه تبعیت از آن تنزل یافته و ادبیات خود را با امواج اجتماعی تطابق دهند. این امر کنش سیاسی فعالانه را از موضوعیت انداخته و پوپولیسم و رفتارهای سینوسی را جایگزین می‌سازد.

از آنجایی که کنش سیاسی فعالانه نیاز به ایجاد امیدواری در جامعه دارد، این گروه هرگونه رفتار متعادل و اظهار نظر امیدوار کننده‌ای را به معنی از دست رفتن سرمایه اجتماعی کاذبی تلقی می‌کند که از طریق سیاه نمایی جذب کرده است، لذا به مخالفت برخاسته و آن را تقبیح می‌کند.

نمونه این رفتار را می‌توان در واکنش تند چهره‌های جناح چپ اصلاحات نسبت به بیانیه 110 نفر از اصلاح طلبان مشاهده کرد که برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کرده بودند.

این طیف در مواقعی که خود را بازنده انتخابات تلقی کنند، برای تداوم حیاط سیاسی رادیکال ترین کنش را نشان می‌دهند تا بتوانند در دوره‌های آتی این وجهه را برای کسب کرسی مصرف کنند.

به تعبیری، آنها بدنامی را به گمنامی ترجیح می‌دهند. رادیکال‌ها در مواقعی که بوی پیروزی در انتخابات را استشمام کنند از حضور در آن اجتناب نمی‌ورزند و برای نقد کردن چک حاصل از سیاه نمایی و مخالف خوانی وارد عمل می‌شوند.

این رفتار متناقض را بارها اعضای اتحاد ملت، مجمع روحانیون مبارز و چهره‌های نزدیک به سید محمد خاتمی بروز داده‌اند. این طیف درحالی که با اتهاماتی نظیر نبود جمهوریت چندین بار انتخابات را تحریم کرده‌اند، به صورت متناوب در انتخابات شرکت کرده‌اند تا اثبات کنند این احتمال پیروزی یا شکست آنها در انتخابات است که موضعشان در قبال تحریم و عدم تحریم را مشخص می‌کند نه مساله جمهوریت و‌فدان آن؛ در غیر این صورت باید در موضع تحریم طلبانه خود ثبات به خرج می‌دادند چرا که نهادهای انتخاباتی فعال در ایران تغییر ماهیت نداده و مدل برگزاری انتخابات نیز تغییر چشمگیری در چند دهه اخیر نداشته است که بتواند جناح رادیکال را به وجود جمهوریت معتقد کرده و کنش سیاسی سینوسی آنها را توجیه پذیر کند.

2- محافظه کاران

علاوه بر رادیکال‌ها، گروه دیگری نیز هستند که علی رغم حضور در انتخابات، از کاهش مشارکت در آن نفع می‌برند؛ محافظه کاران که در بین عموم مردم کمتر شناخته شده و دامنه نفوذ اجتماعیشان به بدنه هواداری محدود مانده است، برای پیروزی در انتخابات نیاز به حذف رقبای انتخاباتی و هواداران آنها دارند تا بتوانند نام خود را به عنوان فرد پیروز از صندوق بیرون بکشند.

این گروه معمولاً تجربه اجرایی قابل دفاعی برای ارائه نداشته و خالی از ایده‌های ایجابی محسوب می‌شوند به همین دلیل نیز با رویکردی سلبی به سراغ نفی رقیب رفته و در این سیاست بعضا حدود اخلاقی را نیز زیر پا می‌گذارند.

به این ترتیب، تلاش برای رد صلاحیت رقبا و تخریب وجهه آنها دو ابزار مهم محافظه کاران برای کسب پیروز در انتخابات است. در نتیجه به کارگیری این ابزارها، چیزی که قربانی می‌شود سرمایه اجتماعی نظام سیاسی و از بین رفتن منافع ملی کشور است.

نکته قابل توضیح در این باره این است که رویکرد کاهش مشارکت در بلند مدت، منافع سیاسی این گروه را نیز تامین نمی‌کند. مشارکت پایین باعث می‌شود تا افراد انتخاب شده در نگاه مردم فاقد مشروعیت تلقی شده و تصمیمات‌شان جدی گرفته نشود.

از آنجایی که هیچ سیاستی بدون اقبال عمومی به درستی اجرایی نمی‌شود، نمایندگانی که با مشارکت پایین انتخاب شده باشند حتی با وجود اتخاذ یک تصمیم درست در اجرای آن شکست خورده و در نهایت در نگاه افکار عمومی ناکارآمده جلوه می‌کنند.

این ناکارآمدی به مرور وجهه سیاسی آنها را در میان بدنه حامیان نیز خدشه‌دار کرده و پیروزی شان در رقابت‌های سیاسی بعدی را منتفی می‌کند.

حضور چهره‌های فاقد ایده در نهایت مشروعیت نهاد انتخابات را نیز از بین برده و گزینه‌های خشن‌تری در مقابل مردمی قرار می‌دهد که مسیر انتخابات را برای تحقق مطالبات خود کافی نمی‌دانند. اتخاذ گزینه‌های خشن نیز هرگونه کنش سیاسی را بلاموضوع کرده و فهرست کنشگران سیاسی را برای مردم بی‌اهمت می‌کند.

3- مشارکت طلبان

در برابر تباهی‌ای که رادیکال‌ها و محافظه‌کاران برای کشور تجویز می‌کنند، تنها مسیر مصلحانه‌ای که می‌توان اتخاذ کرد، دعوت به مشارکت است ولو اگر مشارکت حداکثری به ضرر منافع جناحی باشد چرا که اگر نهاد انتخابات مشروعیت خود را از دست بدهد جناح‌های سیاسی نیز دیگر هویتی برای ایفای نقش نخواهند داشت.

لذا کسانی که به دنبال موفقیت در انتخابات و تدام موفقیت هستند، در ابتدا باید نهاد انتخابات را تقویت کرده و برای اجرایی شدن سیاست‌های اتخاذی خود پشتوانه سازی کنند.

مشارکت طلبان که نگاه عاقلانه‌ای به ماهیت انتخابات دارند، حتی با وجود داشتن پشتوانه مردمی از تک‌روی اجتناب کرده و به دور از تخریب وجهه رقیب برای جذب حداکثری و ائتلاف با نیروهای همسو تلاش می‌کنند.

امنیت کشور در گرو افزایش مشارکت

مهمترین دستاورد مشارکت حداکثری که فارغ از جناح‌ها سیاسی همه مردم به آن نیازمند هستند، «امنیت» است.

مشارکت حداکثری در انتخابات از دو جهت امنیت را تضمین می‌کند. اولاً میزان امیدواری مردم نسبت به کارآمدی مسیرهای قانونی برای اصلاح رویه‌ها را بالا برده و آنها را از رفتارهای خشونت طلبانه مخرب بر حذر می‌دارد و ثانیاً این پیام را به دشمن خارجی می‌دهد که پشتوانه بزرگی از سوی مردم برای نظام حکمرانی وجود دارد.

این پشتوانه مردمی باعث می‌شود تا دشمن خارجی، هم در سطح عملیاتی از اقدامات ضد امنیتی خود بکاهد و هم در سطح سیاسی و اقتصادی روابط خود با سران کشور را به نحو متعادل‌تری تنظیم و امتیازات بیشتری ارائه دهد.