سه‌شنبه 6 آذر 1403

«نمایش معنا» تلاشی برای پیوند روایت و اندیشه روایت‌پردازی است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
«نمایش معنا» تلاشی برای پیوند روایت و اندیشه روایت‌پردازی است

نویسنده کتاب «نمایش معنا» گفت این‌اثر تلاشی برای پیوند بین بحث روایت و اندیشه روایت‌پردازی با نگرش ایرانی و پیوندش با حوزه‌های نمایشی که معمولاً در فرهنگ عامه و فولکلور ایران جاری است.

نویسنده کتاب «نمایش معنا» گفت این‌اثر تلاشی برای پیوند بین بحث روایت و اندیشه روایت‌پردازی با نگرش ایرانی و پیوندش با حوزه‌های نمایشی که معمولاً در فرهنگ عامه و فولکلور ایران جاری است.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست رونمایی از کتاب «نمایش معنا» شامل بررسی تحلیلی شیوه اقتباس نمایشی وفادارانه از داستان‌های نمادین و رمزی ادبیات فارسی نوشته مجید آقایی با حضور مزدا مرادعباسی و تعدادی از اهالی کتاب و رسانه توسط انتشارات صاد در کافه لید برگزار شد.

در ابتدای این نشست مجید آقایی گفت: یکی از موهبت‌هایی که نصیب هر پژوهشگری می‌شود این است که اثر پژوهش‌اش در ارتباط با ناشری به چاپ برساند که دغدغه امر پژوهشی را داشته باشد. من بی‌نهایت خدا را شاکرم و از مدیریت و دست اندرکاران انتشارات صاد تشکر می‌کنم به خاطر مفاهمه‌ای که درباره این کتاب داشتند و همچنین به خاطر دغدغه‌هایی که در باب روایت ایرانی و تألیف متونی در ارتباط با شیوه نگرش ایرانی به جهان هستی داشته و دارند.

پژوهشگر ارشد دانشگاه یورک کانادا افزود: چیزی که در کتاب، مورد تأکید است، پیوند بین نگاه و نگرش هستی‌شناختی موجود در روایت ایرانی است؛ با متونی که به واسطه این شکل نگاه به جهان، توسط حکمای فرهیخته و بزرگ ما آفریده شده. بدون اغراق می‌شود گفت اگر ما در حوزه تفکر و اندیشه جهانی صاحب جایگاهی هستیم، این جایگاه مدیون تلاش ادبای ماست. جایگاهی که ایران از نظر فرهنگی در تاریخ اندیشه جهان دارد، محصول تلاش ادیبان و در کنارش هنرمندان است که باعث شدند ما بتوانیم نوعی نگرش ویژه از نگاه به هستی را منتقل کنیم و به جهان ارائه بدهیم. چیزی که در این کتاب، تأکید من بوده، پیوند بین این تلاش یعنی نگاه روایت پردازانه ادبای ایرانی با مجموعه‌ای از داشته‌های ما در حوزه نمایش در ایران است که از این باب بتوانیم به پیوندی برسیم که آن تصور غلطی که معمولاً در بخش عظیمی از صاحبان اندیشه در ایران رایج است که «متون داستانی عرفانی و نمادین ما را نمی‌شود نمایشی کرد» را اصلاح کنیم و به این مرز از اثبات برسانیم که توانمندی‌های نمایشی آن‌ها را آشکار کنیم.

آقایی افزود: آن‌چیزی که در این کتاب شاهدش هستیم، تلاشی است برای پیوند دادن بین بحث روایت و اندیشه روایت‌پردازی با نگرش ایرانی و پیوندش با حوزه‌های نمایشی که معمولاً در فرهنگ عامه و فولکلور ایران جاری است. من از طریق انتشار این کتاب خواسته‌ام پیوندی بین مضامین هستی‌شناختی که در آرای حکمای ایرانی هست و آن چیزی که در اندیشه و روایت عمومی در فلات فرهنگی ایران زمین جاری است، ایجاد کنم.

وی گفت: برای اتصال و ایجاد این پیوند، کتابی نداشته‌ایم و فقط تحقیقاتی انجام شده و این روند و تحقیق درباره مبانی معرفت‌شناختی روایت ایرانی که نمودش در آثار بزرگانی مثل سهروردی یا فردوسی یا عین القضاه یا حلاج جاری است و پیوندش با مباحث نمایشی در فلات فرهنگی ایران‌زمین ندیده‌ام. این کتاب در اصل، یک فرضیه پژوهشی است که من به علاقه‌مندان حوزه نمایش و ادبیات ارائه داده‌ام که ما می‌توانیم با فهم دقیق بنیادهای معرفت‌شناختی قصه‌های ایرانی، آنها را در یک فرایند اقتباسی، به عناصری که امکان نمایش داشته باشند، تبدیل کنیم.

آقایی افزود: آن‌چیزی که می‌تواند ما را به‌عنوان جزئی از فرهنگ اندیشه مشرق‌زمین تقویت کند، تجربه‌ای است که در سایر جوامع شرقی در این باب شده است. مثلاً در جوامعی مثل هند، چین و ژاپن، این پیوند عمیق بین نمایش‌های سنتی و آئینی و متون روایی و داستانی عرفانی و شهودی آنها، وجود دارد و به چنین تجربه‌ای رسیده‌اند. ما هم می‌توانیم با پژوهش کافی به تکنیک‌های دسترسی به چنین موقعیتی برسیم.

کتاب «نمایش معنا» تحلیلی انسان شناسانه است

مزدا مرادعباسی در این نشست گفت: عنوان کتاب، بسیار متواضعانه است و محتوای کتاب، خیلی فراتر از آن است و بررسی تحلیلی شیوه اقتباس نمایشی وفادارانه از داستان‌های نمادین و رمزی ادبیات فارسی، تنها بخشی از این کتاب است. این کتاب، تحلیلی انسان‌شناسانه از معرفت و نوعی از فلسفه‌ای است که در ادبیات ما سال‌ها جاری بوده و متأسفانه از آن دور شده‌ایم و در سیستم آموزشی هم به آن پرداخته نمی‌شود.

این نویسنده افزود: باید از نویسنده تشکر کنیم که کاری را انجام داده که سابقه کمی دارد و به بخشی از هنر ایران می‌پردازد که مغفول واقع شده و آن، استفاده از گنجینه غنی‌ای است که ایران چه در زمینه ادبیات معاصر و چه در زمینه ادبیات کلاسیک و رمزی دارد. به نظر من این کتاب، دو کتاب است که هر بخشی از آن ارزش پرداختن دارند و خیلی هنرمندانه با هم تلفیق شده‌اند. در بخش نخست، تبارشناسی ادبیات رمزی است و در بخش دیگری، به این توجه شده که دین، در این زمینه چه اثری داشته است.

مراد عباسی گفت: جمله زیبایی در کتاب هست که تلاش نویسنده در آن متبلور شده و آن جمله این است که: «انسان، هستی‌وری است بالنده و می‌بایست ببالد و به گفته عارفان ایرانی، مس هستی‌اش به طلا فراگردد»... به همین خاطر می‌گویم عنوان کتاب، بسیار متواضعانه‌تر از چیزی است که ما در متن کتاب می‌خوانیم. من از بخش دوم کتاب، لذت بیشتری بردم چرا که وقتی به بحث نمایش و بنیادهای هستی‌شناختی و ظهور آن به مثابه زبان می‌پردازد، فصل نوینی را در آثار پژوهشی ایران باز می‌کند که اتفاقاً حلقه مفقوده عدم وجود اقتباس‌های نمایشی یا سینمایی از گنجینه غنی ادبیات فارسی همین است.

این نویسنده، مدرس پژوهشگر سینما افزود: ما در دوره‌هایی دچار فترت شدیم و از مسیری که باید در آن می‌بودیم، جدا شدیم. سهروردی و عطار و مانند آن محصول یک فضای اجتماعی و سیاسی بودند و وقتی فضا بسته می‌شود، نمی‌شود انتظار داشت که چنین ادبیاتی داشته باشیم. باید در قدم اول دید که بستر اجتماعی که آن آثار مولودش بودند در چه فضایی بود و چه آگاهی از پیشینه خود داشتند و بعد از آن می‌شود در مورد بازتولید این ادبیات گفتگو کرد.