شنبه 3 آبان 1404

نه آقای پزشکیان! گفت‌وگو آسان نیست / برخی روحانیون و ائمه جمعه در گفت وگوهای مفید حضور ندارند

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
نه آقای پزشکیان! گفت‌وگو آسان نیست / برخی روحانیون و ائمه جمعه در گفت وگوهای مفید حضور ندارند

«خیلی راحت می‌شود بدون اینکه دعوا کنیم با هم بنشینیم و گفت‌وگو کنیم.» این بخشی از سخنان چند روز پیش آقای پزشکیان است.

به گزارش خبرآنلاین محمد مهاجری، عباس عبدی و فیاض زاهد در یادداشتی مشترک نوشتند:

*می‌پذیریم که گزاره ایشان قطعا از نیت نیک بیان شده، ولی با واقعیت‌های سخت جامعه ما فاصله زیادی دارد. گفت‌وگو نه آسان و نه صرفا به اراده طرفین وابسته است؛ بلکه نیازمند مجموعه‌ای از پیش‌شرط‌هاست که در اغلب موارد در جامعه ما غایبند؛ از جمله به رسمیت شناختن دیگری، وجود حداقلی از حسن نیت و اهداف مشترک، برابری نسبی قدرت، امنیت در بیان نظرات و وجود رسانه آزاد، اعتماد متقابل و قواعد منصفانه بازی و استقلال قضایی، تضمین اجرای توافق ناشی از گفت‌وگو و...

*هنگامی که این پایه‌ها سست باشند، مسیر گفت‌وگو به جای تفاهم، به نمایش یا تسلیم تبدیل می‌شود.

*در جامعه‌ای که شکاف‌های سیاسی و ارزشی عمیق بوده و تجربه‌های تلخ از حذف و تحقیر انباشته است، و سرمایه اجتماعی فرسوده، اعتماد عمومی کاهش یافته و تجربه گفت‌وگو اغلب به نتیجه نرسیده باشد، گفتن «خیلی راحت می‌شود گفت‌وگو کرد» ممکن است ناشی از نوعی غفلت از فقدان زمینه‌های لازم اجتماعی و روانی و تاریخی جامعه برای گفت‌وگو باشد و این غفلت می‌تواند مترادف با نداشتن آمادگی ورود به چالش گفت‌وگو و نیز انتخاب راه نادرست برای آن شود.

*در چنین جامعه‌ای گفت‌وگو نه‌تنها «راحت» نیست، اگر ناممکن نباشد، پرهزینه است. انجام گفت‌وگو نیازمند زمینه‌سازی، شفافیت و تضمین است و نه صرف دعوت لفظی. اگر گفت‌وگو آسان بود حتما آقای پزشکیان تاکنون شعار وفاق خود را عملی کرده بودند. بنابراین به جای ساده‌سازی گفت‌وگو، باید از دشواری آن سخن گفت و از ضرورت بازسازی شرایطی که در آن، گفت‌وگو بتواند معنا و ثمر داشته باشد.

*در برابر گفت‌وگو، دعوا یا منازعه است که صرفا محصول بدخلقی یا تربیت بد افراد نیست و اغلب بازتابی از تضاد منافع، تبعیض ساختاری و نبود مسیرهای مشروع و منصفانه و کم هزینه برای بیان و حل اختلافات است. بنابراین نمی‌توان گفت که «با کمی ملایمت» همه چیز حل می‌شود. چنین گفتاری ناخواسته می‌تواند واقعیت منازعه‌های عمیق اجتماعی و سیاسی را کوچک جلوه دهد. باید بگوییم که چه کسانی و در چه سطحی و در چه موضوعاتی حق دارند گفت‌وگو کنند؟ تا هنگامی که طرفین و حدود کلی موضوع گفت‌وگو مشخص نباشند، دعوت به گفت‌وگو بیشتر شبیه شعار اخلاقی است تا طرح عملی برای حل بحران.

*نداشتن آمادگی برای گفت‌وگو فقط در سطح شهروندان داخل کشور نیست. اگر به بیرون از مرزها نیز بنگریم؛ وضعیت به مراتب بدتر است. گمان می‌رود نوع زیست اجتماعی، گذشته تاریخی، بحران‌های ناشی از تنازع بقا پس از انقلاب، فقدان شخصیت ثابت در کنش‌های سیاسی و اجتماعی و ضعف در فهم واقعیت اجتماعی ایران و وابستگی به حمایت‌های خارجی نزد آنان بر پیچیدگی امر و امتناع گفت‌وگو افزوده است.

*یکی از مشکلات گفت‌وگو در داخل کشور خروج یکی از ارکان ضروری گفت‌وگو، یعنی روحانیت و ائمه جمعه از این عرصه است. آنان اکنون متکلم‌الوحده بودن را ترجیح می‌دهند در حالی که پیش از انقلاب و حتی اوایل آن، روحانیون شاخص یک پایه و طرف گفت‌وگوهای آزاد بودند و اکنون غایب این عرصه و حتی مانع آن هستند. همین غیبت به نزول فاحش اندیشه دینی و پس‌افتادگی آن از نیازهای روز منجر شده و هر روز شاهد حرف‌های تکراری و کم محتوای آنان هستیم.

*جالب‌ترین نکته در مورد ایران این است که گفت‌وگوی جامعه مدنی با یکدیگر یا گفت‌وگوی مردم با حاکمیت و گفت‌وگوی حاکمیت با مردم تا حدی قابل تصور است. ولی ضروری‌ترین گفت‌وگو که درون حاکمیتی است که باید وجود داشته باشد، متاسفانه وجود ندارد. نمونه مهمش لجبازی غیرمنطقی و خلاف مصالح ملی شورای عالی فضای مجازی در رفع فیلترینگ است یا میان مجمع تشخیص و مجلس و هیات عالی نظارت و دولت و دستگاه قضایی تعارضات و ناهماهنگی‌های عجیب و غریبی دیده می‌شود که نشانه فقدان گفت‌وگوی سودبخش و ضروری درون حاکمیتی است. اگر در آنجا هم گفت‌وگو نباشد منازعه در سطوح قدرت بالا می‌گیرد و دودش به چشم ملت می‌رود. بنا بر این نه آقای پزشکیان! گفت‌وگو آسان نیست. اگر تا حالا شده وضعمان این نبود.

17302

کد خبر 2133448