یک‌شنبه 15 مهر 1403

نوربالا | آی امدادگر! لِنگم رفت!

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
نوربالا | آی امدادگر! لِنگم رفت!

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، برای هریک از ما پیش آمده که یک وقت‌هایی حرف‌هایی را به شوخی می‌زنیم و آن اتفاق جدی جدی رخ می‌دهد. این اتفاق در لشکر 17 علی‌ابن ابیطالب (ع) برای یکی از رزمندگان رخ داده است.

احمد جدیدی سال 1365 در جبهه. او سال 66 در شلمچه پاهایش را از دست داد

احمد کریمی از رزمندگان لشکر 17 روایت می‌کند:

«احمد جدیدی» یکی از رزمندگان لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) بود. او رفیقی داشت به نام «مجید علی‌محمدی» که بچه محل بودند. احمدآقا کمک تیربارچی «مرحوم لطف‌الله صالحی» بود و آقامجید هم امدادگر دسته بود.

بهار سال66 در خط شلمچه کانال ماهی بودیم. یادم هست که احمد جدیدی خیلی وقت‌ها به شوخی آقامجید، رفیق امدادگرش را صدا می‌زد و با لهجه اراکی می‌گفت: آی امدادگر... بعد که مجید جوابش را می‌داد، دوباره می‌گفت: لِنگم رفت! بعد می‌خندیدند و در ادامه احمدآقا کارش را می‌گفت. در واقع از شوخی‌های دائمی احمد جدیدی این بود که داد می‌زد: «آی امدادگر! لِنگم رفت!»

در منطقه شلمچه، بعثی‌ها آتش سنگینی می‌ریختند. احمد جدیدی که کمک تیربارچی بود، رفت تا نوار تیربار بیاورد، اما ترکش به پاهای وی اصابت کرد و پاهایش قطع شد. احمد جدیدی در آن تاریکی شب داد می‌زد، «آی امدادگر! لنگم رفت!» اما کسی توجه نمی‌کرد. او مقداری هم روی همان پاهای قطع شده، البته به صورت چهار دست و پا به سمت پست امداد رفته بود؛ وقتی بچه‌ها دیده بودند صدایش ضعیف شده، به سراغش رفتند و دیدند که جدی جدی پاهای احمد جدیدی قطع شده است.

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

پیغام فتح

لشکر 17 جانباز قطع پا تیربارچی دفاع مقدس این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
نوربالا | آی امدادگر! لِنگم رفت! 2
نوربالا | آی امدادگر! لِنگم رفت! 3