نوستالژی نوروز در بازار تجریش

اکثر مغازه داران در آستانه در ایستادهاند و جنب و جوش مردم و خریدشان از دستفروشها را نگاه میکنند. از چهرهشان مشخص است که از وضعیت ناراضیاند. احمد یکی از این مغازه دارهایی است که پوشاک زنانه میفروشد. او درباره وضعیت بازار و کاسبی این روزها اینطور میگوید: وضع خراب است! همه قیمتها 2 تا 3 برابر سال گذشته شده است. ما اینجا مغازه اجاره کردیم که شب عید فروش خوبی داشته باشیم، اما نمیدانیم...
ورودی بازار تجریش صدای دایره و آواز حاجی فیروز که ترانههای قدیمی را میخواند و نوید رسیدن بهار را به مردم میدهد توجه رهگذران را جلب میکند. از شلوغی دالانها که بگذریم در فضای انتهای بازار، سکوی بازار میوه و تره بار پر است از سبزه، ماهی و بقیه لوازم هفت سین. مردمی که در تکاپوی خرید سمنوی عمه لیلا و سبزی و سیر تازه برای غذای شب عید هستند وسایل مورد نیاز سفره هفت سین را برمی دارند و کارت بانکیشان را به فروشنده میدهند. خیلیها دوربین تلفنهای همراهشان را روشن کردهاند تا مثل یک گزارشگر برای نزدیکانشان از حال و هوای این بازار روایت کنند.
به گزارش ایران، اما کسبه بازار تجریش دل پری از کسادی بازار دارند و میگویند مردم در بازار هستند اما خرید نمیکنند، مغازهها خلوت و پیاده روها وخیابان شلوغ است.
«عید هم عیدهای قدیم» این جمله مرد خشکبارفروش بازارچه تجریش است. میگوید: «با این اوضاع دلار و قیمت طلا مردم خرید نمیکنند. فقط میآیند تا روحیهشان بهتر شود و بیشتر نظارهگر بازار هستند.»
او صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: «عدهای در جامعه هستند که هیچ موقع فشاری را متحمل نمیشوند و هر سال سرمایهشان بیشتر هم میشود. ما راجع به آنها حرف نمیزنیم. ما از 80 درصد مابقی مردم حرف میزنیم که اکثریت را تشکیل میدهند. این دسته از مردم هستند که قدرت خریدشان پایین آمده است. از صبح هرکسی خریدی از مغازه ما داشته در نهایت 100 تا 200 گرم یا نیم کیلو بوده است. شاید چند مشتری داریم که میگویند 3 کیلو از این قلم 2 کیلو از آن قلم برایم بکشید. این اتفاقات در سالهایی که ما در این صنف بودیم و اینجا مغازه داشتیم سابقه نداشته است.
تابه حال این وضع شب عید را تجربه نکرده بودیم. پسته کیلویی یک میلیون تومان شده، چند درصد جامعه میتوانند یک کیلو پسته بخرند؟ قبلاً همه کیلویی خرید میکردند و الان گرمی. ما همیشه روزهای آخر آنقدر فروش داشتیم که بار هم کم میآوردیم اما الان همین مقدار را که داریم تا نیمه سال بعد در مغازه موجود است.»
اکثر مغازه داران در آستانه در ایستادهاند و جنب و جوش مردم و خریدشان از دستفروشها را نگاه میکنند. از چهرهشان مشخص است که از وضعیت ناراضیاند. احمد یکی از این مغازه دارهایی است که پوشاک زنانه میفروشد. او درباره وضعیت بازار و کاسبی این روزها اینطور میگوید: «وضع خراب است! همه قیمتها 2 تا 3 برابر سال گذشته شده است. ما اینجا مغازه اجاره کردیم که شب عید فروش خوبی داشته باشیم اما نمیدانیم وضعیت چطور میشود.
همه امیدمان به همین یک هفته آخر سال است که همه دخل و خرجمان را مشخص میکند. فعلاً که ما چیزی از بازار شب عید ندیدیم. مشتریها میگویند با حقوقهایی که میگیرند فقط میتوانند اجاره خانه، اقساط وام و مایحتاج اولیه را بدهند و بعد از آن هم خرید لباس برای بچهها را در اولویت میگذارند.»
مادربزرگی که همراه نوهاش به بازار تجریش آمده بادست سبزه نارنج را به دستفروش نشان میدهد و میگوید «تخفیف بده تا دوتا بگیرم» اما فروشنده یک کلام است. کارت را میدهد تا پول سبزهها را حساب کند و میگوید: «تا باشد عید و جشن و شادی برای ایران و ایرانی باشد و به امید روزهای پر برکت و شاد برای ایران. هر سال هفته آخر را با یکی از نوههایم به بازار تجریش میآیم چون فکر میکنم اینجا حال و هوای سال نو حس میشود. هر سال پاساژ قائم یکی از زیباترین سفرههای هفت سین را دارد؛ ما و خیلی از مردم برای عکس گرفتن به اینجا میآییم.»
دختری جوان به همراه دوست فرانسویاش در حال گشت وگذار در تجریش هستند و با همه چیز عکس میگیرند. میگوید: «چند سالی میشود که به پاریس مهاجرت کردم اما هر طور باشد برنامههایم را جور میکنم که این موقع از سال ایران و در کنار خانوادهام باشم. عاشق حال و هوای شب عید ایران بخصوص تجریش تهران هستم. آنقدر از ایران برای دوستانم میگویم هر سال یکی از آنها را دعوت میکنم تا به ایران بیایند و خودم همه جا را به آنها نشان دهم. آیین مردم ایران برایشان جالب است و دوست دارند خرید هم بکنند. اما واقعاً برخی از فروشندهها بیانصافی میکنند و تا میبینند مشتریشان خارجی است قیمتها را بالا میگویند. اگر من همراهش نباشم حتماً کلاه سرش میگذارند.»
از میان اخبار