نگرش منفی به بازنشستگی و عاملی که سبب افسردگی سالمندان میشود
بازنشستگی دوران اتمام ضمانت و تعهد کاری است و تدبیری است برای این که چون در این سن معمولا افراد قدرت و توان کارکردن مانند سنین جوانی و سالمندی خود را ندارند، حقوق و مستمری ماهیانه تعیین شدهای داشته باشند ولی به معنی لزوم خانه نشینی افراد در این دوران نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ افسردگی میتواند عوامل متعددی داشته باشد از خیانت درون یک خانواده تا ورشکستگی مالی تا مسائل ریز و درشت دیگر. اما یکی از این عوامل شایع که موجب افسردگی در بین سالمندان میشود برمیگردد به نگاه و بینشی که نسبت به دوران بازنشستگی وجود دارد.
*نگرش منفی به بازنشستگی و افسردگی که در پی دارد
عامل مهم، قابل رفع ولی مورد غفلت واقع شدهای که به سادگی با برطرف شدن آن حجم زیادی از افسردگی دوران سالمندی به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی این دوران از بین میرود.
این نگاه این گونه است که میگوید دوران بازنشستگی دوران استراحت و در خانه نشستن فرد است و حال فردی که تا دیروز در اداره و غیره برای خود جایگاهی داشته و روزانه امور دهها نفر را رفع و وتق میکرده است از امروز باید خانه نشین شود. صبح تا شب را درون خانه یا پارک به بطالت بگذراند و نوعی انتظار درونی برای فرار رسیدن ملک الموت را بکشد.
این دید اشتباه است، دوران بازنشستگی نه دوران استراحت بلکه دوران اتمام ضمانت و تعهد کاری است و تدبیری است برای این که چون در این سن معمولا افراد قدرت و توان کارکردن مانند سنین جوانی و سالمندی خود را ندارند، حقوق و مستمری ماهیانه تعیین شدهای داشته باشند.
*بازنشستگی فرصتی برای انجام فعالیتهای جدید
اما این به این مفهومی که هم اکنون در جامعه جا افتاده نیست که بعد از دوران بازنشستگی باید سالمندان خانه نشین شوند و روزهای خود را با نشستن در پارک فقط بگذرانند. بسیاری از مبتلایان به افسردگی بعد از دوران بازنشستگی به این دلیل گرفتار این مسأله شدهاند که چنین تصوری از این دوران داشتهاند.
صبح تا شب ساعت به ساعت را میگذرانند تا شب شود و به خواب بروند و دوباره فردا همین طور و در چنین احوالی طبیعی است که باید افسردگی به سراغ ایشان بیاید. در حالی که این دوران و فرصت پیش آمده زمان مناسبی است برای انجام بسیاری از امور مفیدی که شاید در دوران اشتغال فرصت آن فراهم نبوده است مانند سفر، شرکت در کلاسهای مورد علاقه، صله رحم، نگهداری از پدر و مادر از کارافتاده، شرکت در انجمنهای نیکوکاری و انسان دوستانه، اشتغال در فرصتهای شغلی دیگر و غیره.
هر چند فرد بازنشسته التزامی به انجام این قبیل فعالیتها ندارد و در صورت ناتوان بودن و درگیریهای جسمانی میتواند از انجام این فعالیتهای صرف نظر کرده و در خانه به استراحت و پرداختن به جسم خود بپردازد.
*تغییر نگرش در دستگاههای حکومتی برای اصلاح این رفتار
نگاهی که بازنشسته را در عین داشتن توانمندی خانه نشین میکند باید در جامعه اصلاح شود و یکی از ارگانهایی که نسبت به این موضوع مسئولیت دارد بهزیستی است که میتواند هم با بررسی علمی این موضوع و پژوهشی در جامعه آماری مورد نظر پی به درستی این گفتار ببرد و هم میتواند با برگزاری کلاسهای آموزشی نسبت به تغییر نگرش نسبت به دوران بازنشستگی و آموزش تنظیم و برنامه ریزی وقت برای دوران جدید یک فرد بعد از گذراندن 30-35 سال فعالیت شغلی اقدام کند.
البته این نگرش غلط به طور مطلق در جامعه وجود ندارد و چه بسیار بازنشستگانی که بعد از دوران بازنشستگی چنین نگاهی به این دوران ندارند و هم اکنون در بسیاری از مشاغل شاهد فعالیت افرادی در این سنین هستیم و یا در بسیاری از خیریهها و انجمنهای انسان دوستانه شاهد فعالیت بازنشستگانی هستیم که به جای خانه نشینی و پارک نشینی انتخاب کردهاند که باز هم به اثربخش بودن و مفید بودن برای جامعه مشغول باشند.
اشغال مناصب دولتی توسط بازنشستگان شاید به دلیل ضعف نسبی ایشان نسبت به یک نیروی جوان در انجام امور و گرفتن فرصت اشتغال جوانان امر پسندیدهای نباشد اما فعالیت ایشان در بخش خصوصی میتواند تداوم داشته باشد.
از طرفی دیگر فرد بازنشسته با کوهی از تجربه میتواند مشاور و راهنمای خوبی برای نیروهای جوانتر باشد که کمتر برای این موضوع برنامه ریزی شده است و میبینیم فردی دارای مهارت و تخصص بالایی به ناگاه به دلیل رسیدن به سن بازنشستگی به طور کلی از مدار فعالیتهای سازنده خارج میشود و هیچ گاه به عنوان مشاور نیز از وی استفاده نمیشود که این موضوع بیشتر باید در دوایر دولتی مورد توحه قرار گیرد.
انتهای پیام /