نیاز یکی از مفاهیم کلیدی در ادبیات دینی است / چنین ادعایی نداریم که همه انسانها خلیف الله هستند
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام «صفدر الهی راد» در برنامه «بدون توقف» در خصوص اثبات وجود خدای متعال یادآور شد: ما معرفتهای حضوری و شهودی داریم که واقعیت است، از آن طرف هم اصل علیت هم یک اصل بدیهی و کلی است که هر معلولی نیازمند علت است، اگر چیزی باشد که وابستگی داشته باشد نیاز من به یک علتی است، قویترین دلیل برای اثبات وجود خدا که قابلیت نقض هم ندارد این است که یک...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجتالاسلام «صفدر الهی راد» در برنامه «بدون توقف» در خصوص اثبات وجود خدای متعال یادآور شد: ما معرفتهای حضوری و شهودی داریم که واقعیت است، از آن طرف هم اصل علیت هم یک اصل بدیهی و کلی است که هر معلولی نیازمند علت است، اگر چیزی باشد که وابستگی داشته باشد نیاز من به یک علتی است، قویترین دلیل برای اثبات وجود خدا که قابلیت نقض هم ندارد این است که یک موجودی در عالم هست، من خودم را مییابم این علم حضوری است و دیگر اصل وجود خودم را با علم حضوری مییابم. وی با اشاره به اینکه مقدمه دیگر این است که بر اساس علیت هر معلولی نیازمند علت است، عنوان کرد: مرحله بعدی این است که من معلول هستم یا نه؟ من معلول هستم، یعنی من نیازمندم، نداریهایم خیلی زیاد است، خودم هم خود نیازم یعنی وجود من از خودم نیست، شما کل عالم را در نظر بگیرید که موجود نیازمند است، یعنی از خودش چیزی ندارد، حالا که فرض کردیم که کل عالم نیازمند است آیا میشود موجودی وجود داشته باشد که بینیاز نباشد، اما این عالمی که عین نیاز است وجود داشته باشد، یک سلسله موجوداتی را در نظر بگیرید که همه نیازمند باشند آیا چنین چیزی امکان دارد؟ این استاد دانشگاه همچنین یادآور شد: اگر تا بینهایت نیازمند باشند یعنی هیچ موجودی تحقق پیدا نکرده، در حالیکه در مقدمه اول گفتیم که من وجود دارم، خود وجود ما به عنوان موجوداتی که عین نیاز و وابستگی هستیم خود این دلیل بر این است که موجودی که بینیاز است باید در عالم هستی باشد لذا تلقی ما از خدا چیست؟ موجودی که بینیاز است در هیچ جهتی نیاز ندارد، یعنی نامحدود و کمال مطلق است، لذا ما مفهوم خدا را در این سیر نظام فکری با مفهوم کمال مطلق گره میزنیم. الهی راد با اشاره به اینکه وقتی میگوئیم خدا وجود دارد یعنی موجودی هست که از هر جهتی کامل است، اظهار کرد:، چون اگر از یک جهتی هم نقصی داشته باشد باز میشود نیاز، باز نیاز دارد به موجود دیگری که نیازی را برطرف کند، این میشود یک دلیل خوب برای اثبات وجود خدا، وجود موجوداتی که عین نیاز و فقر هستند یقینا ثابت میکند موجودی که حتما آن موجود بینیاز مطلق است، یعنی هر کمالی را دارد و به لحاظ وجودی بینهایت است. وی در ادامه تصریح کرد: این میشود مفهوم خدا که شده کمال مطلق، لذا شما میتوانید از کمال مطلق به قادر مطلق پل بزنید، چون با تجربه که نمیتوانیم قادر مطلق بودن خدا را ثابت کنم. اما مسئله این است که طبیعتا نمیتوانیم با این ادبیات فلسفی با همه صحبت کنیم، یکی از مفاهیم کلیدی در ادبیات دینی مفهوم نیاز است، آن چیزی که خیلی در تربیت فرزند اهمیت دارد این است که بچه خود نیاز را پیدا میکند، بچهای که سراغ شیر مادر میرود، چون نیاز دارد به دنبال کمال میگردد که آن کمال شیر مادر است. عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) با اشاره به اینکه این بچه در دو سالگی که از شیر منفک شد به طرف غذا میرود، عنوان کرد: یعنی این بچه نیاز خود را مییابد، چیزی که باعث میشود انسان نیازش برطرف شود یک وقت شیر مادر است و یک وقت غذا، منظورم این است آن چیزی که در تربیت دینی بچه مهم است این است که او را مرتبا متوجه این نیازها بکنیم. الهی راد با تأکید بر اینکه مثلا همین دعای ابوحمزه ثمالی فطرت ما را احیا میکند، یادآور شد: امام سجاد (ع) در این دعا از همان اول نیازش را به رخ میکشد، مهمترین راه برای تربیت فرزند در مقولات دینی همین است که از همین مقولاتی که با آن انس دارد شروع کنیم و، اما خود ما چطور انس پیدا کنیم؟ وی اضافه کرد: یک بحثی را اشاره کنم که یکی از کلیدیترین مباحث خداباوری است و کل قرآن و روایات و مناجاتها روی این نکته خیلی تأکید میکنند و آن این است که حقیقت ما در نسبت با خدا چیست؟ من چه کاره این عالم هستم؟ یعنی حقیقت نیاز و معلولیت چیست؟ چه میشود که من خلیف الله میشوم، چون کسی نمیگوید که همه انسانها خلیفه خدا در روی زمین هستند، خدا فرمود میخواهم خلیفه قرار دهم یعنی پیامبران (ص) و ائمه (ع) نه همه، چون اگر اینطور باشد پس شمر و یزید و ابن ملجم هم خلیف الله هستند، در حالیکه ما چنین ادعایی نداریم. وی در پایان تصریح کرد: پس اگر تنها بینیاز عالم خداست، پس همه میشوند معلولیت و عین نیاز، لذا توحید افعالی یعنی تنها مستقل به ذات در عالم، خدای متعال است و همه افعال عالم میشوند فعل خدای متعال، یعنی هر چیزی وجودش را از خدا بگیرد و، اما خدای ساعتسازی که در غرب مطرح شد چه بود؟ اینکه خدا آمده جهان را آفریده و طبیعتی که آفریده شده یک ویژگیهایی دارد و طبق آن جهان خودش کار را پیش میبرد، مشکل اصلی این است آن مفهوم کلیدی که در باب نیاز گفتیم شما از جهان بیرون کردید وقتی این کار را کردید این جهان دیگر مخلوق نیست و خودش میشود خدا، آیا ما الان اینطور هستیم، یعنی بینیازیم؟.