چهارشنبه 31 اردیبهشت 1404

هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت

وب‌گاه ورزش سه مشاهده در مرجع
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت

روزی روزگاری پله، کرایف، مارادونا، مسی و رونالدوها.... تاریخ را نوشتند، و امروز ارلینگ هالند تاجگذاری کرد تا تاریخ را ورق بزند

با تکرار مکررات و توضیح واضحات میانه‌ای ندارم. این روزها صحبت و حرف و حدیث بسیار است. روزانه اخبار چند خطی، یکایک ما را لحظه به لحظه در جریان هر انچه و هر ان کس که مایلیم می‌گذارد. پیش از این در همین صفحات به‌طور مشروح به بهانه‌های مختلف از او گفته‌ایم. عنوان آخرین آن «شیری که می‌خواهد سلطان باشد» بود. با شروع فصل جدید بعد از فقط پنج بازی در لیگ برتر، قطراتی از موج‌های اقیانوس زلال و پرطراوت او، چشم‌هایمان را شست‌وشو داده است.

اگر در دوران پیش از من «پله» خدای همه بود یا کرایف جایگاه خاصی یافت. در نسل ما، «مارادونا» سمبل بلامنازع فوتبال‌دوستان جهان شد. سپس زیدان و رونالدوی برزیلی معبود بسیاری بود. در دوران اخیر دو ستاره بی همتای فوتبال، معرف حضور همه هستند، لیونل مسی و کریستیانو رونالدو، از ایام جوانی تا دوران پاییز فوتبال خود، چنان جایگاه خود را در تاریخچه فوتبال تثبیت کردند که تا دنیا دنیاست همه آنچه به‌جای گذاردند باقی خواهد ماند. معیارها را به‌طور کل زیر و رو کردند. با پخش بی امان فوتبال در تلویزیون، این نسل خوشبخت بود آنچه را که باید و نباید را از این دو دید. با گسترش رسانه‌های متعدد، بحث بی پایان و بی فایده طرفداران این دو بازیگرِ اعجوبه و استثنایی، چنان بالا گرفت که هنوز در «غروب دوران» آنها نیز بی فایده و بی ثمر و به غلط، با توهین و خشم و ناسزا ادامه دارد.

اما امروز صفحات ورق خورده است و برخی باید زبانشان را گاز بگیرند. با طلوع دوباره خورشید، بچه‌های نوجوان این نسل از بت دیگری حرف خواهند زد. معبود آنها کس دیگری خواهد بود. جبر تاریخ و زمانه است، تعصب و مقایسه بیهوده است. در و دیوار زدن جایز نیست. و جر و بحث باطل است. هرکس اگر فقط یکی، دو بغل پا زده باشد، یا دو، سه روپایی و چند شوت، به سادگی و به عین می‌بیند گوهری است خالص با عیار بالا. یادمان باشد و هرگز فراموش نکنیم؛ «هر نسل قهرمان خودش را جستجو می‌کند»، قهرمان نوجوانان کم سن و سال این نسل ظهور کرده است. به گزارش ورزش سه، این آخرین مطلب و مصاحبه با پسر 22 ساله، ارلینگ هالند نروژی، ستاره بی چون و چرای امروز دنیای فوتبال، در مجله معتبر فور فور تو در ماه سپتامبر است. این مجله همچنان در روزگاری که کسی حاضر به خواندن مطالبی بیش از سه خط نیست؛ خوشبختانه به بقای خود ادامه داده است. در این مطلب و مصاحبه خواندنی با عنوان «اولین گالکتیکو»، هالند در عین جدیت و فوکوس برای فتح و شکوه، ساده و خودمانی است. از خانواده‌ای فوتبالی است و آگاهانه در باره همه‌چیز صحبت می‌کند. با سن کم دلبستگی به شهر کوچک خود و آدم‌هایش دارد. اهل افاده و جنجال نیست و نگاه ساده و بی غرضی به فوتبال و رقابت‌های بی پایان آن دارد. نگاهش به آدم‌ها قابل احترام است. از همه مهمتر خودِ خودِ خودشه و نقش بازی نمی‌کند. بی اغراق باید گفت؛ معجزه‌ای است.

چشمانتان را هرگز به روی زیبایی‌ها نبندید، هرگز. پس پلک نزنید، شیر جوان غران برای تار و مار وارد شده است. منچسترسیتی در دوران پپ گواردیولا بازیکنان بزرگ زیادی داشته است، اما هیچ‌کدام با شأن و جایگاهی مشابه با ارلینگ هالند وارد نشده‌اند. وظیفه او؟ کسب قهرمانی سیتی در لیگ قهرمانان اروپا است. بیشتر، بیشتر و بیشتر از او خواهید شنید.

قول می‌دهم دیگر از قهرمان نسل امروز تا مدت‌ها حرفی به میان نیاورم، ولی مگر ممکن است؟

تمرکز کامل؛ جام‌ها و مدال‌ها و‌جوایز از راه خواهند رسید

آن روز، آن لحظه!

در بعدازظهر یک‌شنبه ماه مه 2012، پسری 11 ساله در اتاق نشیمن به تماشای تیم محبوبش نشسته است. اگر تیم او به پیروزی دست پیدا کند، برای اولین‌بار در 44 سال گذشته، عنوان پرشکوه قهرمانی انگلستان را تصاحب خواهد کرد. با نزدیک شدن پایان بازی نتیجه بر وفق مراد نیست. پسر بی قراری می‌کند، مضطرب است. به پشتی مبل تکیه داده و به چشمان پدرش نگاه می‌کند تا اطمینان حاصل کند همه چیز درست خواهد شد.

یک‌شنبه 13 می 2012؛ گل تاریخی و قهرمانی لیگ بعد از 44 سال

این دقیقا همان صحنه‌ای است که در همان روز و در همان لحظات، در سراسر منچستر بزرگ و فراتر از آن در تمامی جهان دیده می‌شد. با رنگ سراسر آبی آسمان، پسران و دختران، پدران و مادران، زنان و مردان همه خیره نشسته‌اند. امیدوارند، و ناخن دست‌هایشان تنها مُسکن است! به اتاق نشیمن در نروژ بازمی‌گردیم. نود دقیقه پایان یافته و در وقت کشته شده هستیم. رسما در قاب تلویزیون! منچسترسیتی با نتیجه 2-1 از کوئینز پارک رنجرز در ورزشگاه اتحاد عقب است. رقیب، همشهری سیتی، قرمز پوشان یونایتدی هستند، و بازی خود را 1-0 با پیروزی برابر ساندرلند پایان داده‌اند. سیتی "باید" دو گل بزند! در غیر این‌صورت یونایتد باردیگر جام قهرمانی را تصاحب خواهد کرد.

پسرِ بیقرار و مضطرب، ارلینگ هالند است، پدرش آلفی است، بازیکن سابق سیتی، مردی که از گذشته باشگاه چیزهای زیادی می‌داند و گفتنی‌های زیادی دارد. اما اکنون پدر نیز هیچ سخنی برای دلجویی از پسر ندارد. ثانیه‌ها به سرعت می‌گذرد. تیک تاک، تیک تاک....

«آن روز را به‌خوبی به یاد دارم. مثل اینکه دیروز بود. دیوانه کننده بود. آن روز همه چیز در "پیروزی" خلاصه شده بود. «لحظه» ما بود، روزی که باشگاه قهرمان لیگ شد. یادم می آید به تماشا نشستیم، پدرم هم مثل من هیجان زده بود، همه چیز دیوانه وار پیش رفت. سیتی مقابل کیو پی آر QPR، 10 نفره، در دم دمای شکست بود. تیم ما به گمان همه بخت اول قهرمانی بود، ولی در یک قدمی باخت بودیم. یونایتد بازی خود را با پیروزی تمام کرده بود. مایوس، درمانده. ناگهان در دقیقه 91 بود، اگر اشتباه نکنم، «ادین ژکو» گل تساوی را زد. امیدوار شدیم، اما زمان بسیار کمی باقی مانده بود»

چشمان هالند برق می‌زند، درخششی مانند هر هوادار سیتی، زمانی‌که درباره آن بعدازظهر و دقایق اضافی پایانی صحبت می‌کند. به دقیقه 93 می‌رسیم. یونایتدی‌ها با فرگوسن در انتظار پایان بازی سیتی در زمین ایستاده‌اند تا جشن قهرمانی را آغاز کنند. بعد از گل تساوی بخش، ثانیه‌ها با سرعت بیشتری می‌گذرد و تیک تاک ساعت آوای کوبنده‌تری دارد.

«گل پیروزی خیلی عجیب بود. ماریو بالوتلی روی زمین افتاده بود اما یک جورایی توپ را به سرخیو آگوئرو رساند. سرجیو چشمانش را بست و با قدرت هرچه تمام‌تر به توپ ضربه زد. مغزهایمان ترکید. من و پدرم، از صندلی‌هایمان به پرواز در آمدیم‌، و جیغ زنان دور اتاق می‌دویدیم. به حقیقت پیوسته بود، سرگیجه داشتیم. خاص بود و استثنایی. چه لحظه‌ای!»

ورود اجتناب ناپذیر

10 سال گذشت و در این میان لحظات خاص بیشتری در منچسترسیتی رقم خورد. پنج قهرمانی لیگ برتر. جام‌های بسیار داخلی، تیم‌های بزرگ، بازیکنان بزرگ با ستایش‌شده‌ترین مربی ای که این نسل می‌شناسد، همگی از دروازه‌های اتحاد عبور کرده‌اند. شادی و موفقیت آبی آسمانی دیگر امری عادی شده است.

ارلینگ هالند وارد می‌شود؛ تاریخ ورق خواهد خورد

در بعدازظهر ماه جون تابستان امسال، زمانی که سیتی از گلزن جدید خود با استقبالی حیرت آور، در داخل و خارج از استادیوم، رونمایی کرد، احساس می‌شد لحظه عظیم دیگری در تاریخ اخیر سیتی در شرف وقوع است. فوتبالیست‌های شگفت انگیزی طی 15 سال گذشته به باشگاه آمده‌اند، اما این یکی به‌راستی متفاوت است. ارلینگ هالند به‌راستی تفاوت چشمگیری دارد، و مطمئناً متفاوت هم به چشم می‌رسد. با قد یک متر و تقریبا 96 سانتیمتری، لاغر است، اما قدرتمند. هالند، مسلماً بهترین و خواستنی‌ترین بازیکن روی زمین، به گونه‌ای در سیتی معرفی شد؛ گویی یک جام بی نظیر است و سیتی آن را تصاحب کرده است. شاید برای اولین‌بار، منچسترسیتی به جای بازیکنی که به مرور به بازیکنی نخبه و ستاره تبدیل می‌شود، مستقیما یکی از نخبگان و ستارگان را از آن خود کرده است.

هزاران طرفدار گرد آمده بودند تا به سوپراستار جدید و مو بور جدیدشان نگاهی بیاندازند، با شعله‌های آتش، با شور و شوق و هیجان، حس نویی موج می‌زد. امری قریب الوقوع و حسی اجتناب ناپذیر.

اولین گالکتیکوی واقعی تاریخ سیتی با استقبال بی نظیری روبه‌رو شد

خرید 51 میلیون پوندی سیتی، هنوز فقط 22 سال سن دارد، در مرکز تمرین باشگاه اتاق مصاحبه را هم پر می‌کند. با عرق گیر، کلاه و گرمکن سفید بکر، مودب است و در محیط جدید کاملاً آرام به‌نظر می‌رسد. علی‌رغم علاقه و توجه گسترده بسیاری از بزرگترین باشگاه‌های اروپا، از جمله رئال مادرید، منچستریونایتد و چلسی، آیا این امر اجتناب ناپذیر به‌نظر نمی‌رسید ارلینگ روزی به باشگاهی که در کودکی در آن بازی و غوغا می‌کرد؛ بپیوندد؟ "این سؤال خوبی است. مطمئن نیستم. البته حدس و گمان‌های زیادی وجود داشت، شایعات و صحبت‌های زیادی بود. به‌عنوان یک فوتبالیست، فوتبالیستی که بد هم بازی نمی‌کند، باید عادت کنید و یاد بگیرید با آن زندگی کنید. نمی‌توانستم هیچ کدام را کنترل کنم. اگر به شایعات فکر می‌کردم، سرم منفجر می‌شد و در زمین بازی هم روی کارایی‌ام تاثیر می‌گذاشت. در مسابقات است که باید بهترین عملکردم را داشته باشم، نمایشی مناسب و قابل قبول. برای این کار باید آرامش داشته باشم. این آرامش خیلی برایم اهمیت دارد. شایعات بخشی از فوتبال هستند، درک می کنم، اما خارج از کنترل آدمی است، پس اگر نمی‌توانم تغییری در مورد آن انجام دهم، کاملا نادیده‌اش می‌گیرم. و اما در مورد سیتی! نمی‌دانم، حق با شماست، از ابتدا چیزی وجود داشت. باشگاه را خیلی دوست دارم، البته همیشه دوست داشتم. از دوران بازیِ پدرم در اینجا چیزهای زیادی در مورد اینجا، شهر و تیم می‌دانم. در عین حال و به همان اندازه مهم، شیوه بازی سیتی را از زمانی‌که پپ گواردیولا، کنترل تیم را به‌دست گرفت، می‌پسندم. از این نقطه نظر همیشه چشمم به باشگاه و تیم بود، اجتناب ناپذیر؟ نمی‌دانم، اما بله، به‌طور حتم، همیشه علاقه برای ملحق شدن به سیتی وجود داشته است.»

قدم به قدم، با آرامش در حضور دیگران

عده‌ای معتقدند دوران حرفه‌ای هالند از قبل ترسیم شده است، هر قدم آن، از باشگاهی به باشگاه دیگر، برای کمک به پیشرفت او برنامه ریزی شده و هیچ کاری عجولانه صورت نگرفته است.

در "برین Bryne" باشگاه دوران کودکی‌اش در نروژ، به او پیشنهاد شد در هوفنهایم تست و آزمایشی داشته باشد، اما پدر و مشاوران دیگر به او توصیه کردند در وطنش بماند و او به "مولده Molde" پیوست.

از آنجا، بی صبری غالب شد و انتقال به یک باشگاه بزرگ در اروپا در راس برنامه قرار گرفت. ظاهرا لیدز پیشنهاد جدی و خوبی ارائه کرده بود، اما زود بود. در عوض شکوفایی او در ردبول سالزبورگ در اتریش آغاز شد. سپس، با وجود ارتباط با یونایتد و مادرید، گام بعدی هالند، آلمان و بوروسیا دورتموند بود، جایی که پرورش و آموزش بازیکنان، مانند پیراهن زرد آنها، پرطراوت و پر جنب و جوش و عالی است.

با پیشرفت او، گل‌های فراوان با نظمی دائمی و خیره کننده همراه شد، چنانچه بلوغ او به‌عنوان بازیگری یگانه. تمایل به بازی برای تیم و نه فقط نمودار و تعداد گل. بزرگترین باشگاه‌ها همه با بی صبری فقط نگاه می‌کردند، منتظر فرصت بودند. به همین‌ترتیب، بار دیگر، تصمیم ساده بود. برای تغییر و قدمی دیگر به جلو. همه چیز با آرامش مطلق و ملاحظه و سنجش دقیق انجام شد. زمان صرف شد. درس‌ها آموخته شد. مهارت بیشتر در کار یافت. و پله پله از نردبان بالا رفت.

«این بخشی از کار شماست. رد می‌شوی و ادامه می‌دهی، دوست دارم خارج از منطقه امن خود باشم، این کاری است که چندین بار انجام داده‌ام و بله، حقیقتا از آن لذت می‌برم. حضور در منچسترسیتی و کار کردن در اینجا عالی است. با ادم‌های جدید آشنا می‌شوید، کشور جدید و عادات آن. تا به حال، چندین بار با رفتن به تیم‌های مختلف، یک آدم جدید دیگری شده‌ام. این تغییرات و چالش‌ها، چیزی است که از آن نهایت لذت را می‌برم."

الفی و ارلینگ هالند؛ پدر و پسر؛ «پسر کو ندارد نشان از پدر»

آدمی جدید شاید، اما این بار شباهت‌هایی وجود دارد. مشاور و مربی اصلی او، پدرش، یکی از آن موارد است. ممکن است دوران حرفه‌ای آلفی هالند در منچسترسیتی تنها به 47 بازی در طول سه سال خلاصه شده باشد، اما مرد میانه میدان، کسی است که میان گروه خاصی از مردم محبوبیت بسیاری پیدا کرده است؛ یک "کالت فیگر" به تمام معنا. بازی‌های معروف با روی کین، تکل و کارت قرمز و خرد شدن پا بدون شک بی تاثیر نبوده است. اما تماشای مسابقه خارج از خانه وستهم به‌عنوان یک هوادار، یا برخورد با گروهی از هواداران سیتی در پمپ بنزین پس از باخت 4-0 در اولین بازی خود برابر چارلتون در سال 2000، جایی‌که با پرداخت هزینه سوخت اتوموبیل هواداران، به عملکرد بد خود و تیم اعتراف کرد.

«پدر و پسر»

طرفداران جوان سیتی با حضور یک ستاره واقعی در بازی‌های فیفا در تیم خود هیجان زده شده‌اند، در حالی‌که دیگران گرمای یک دوست قدیمی را احساس می‌کنند. ارلینگ، یک ماه پس از نقل مکان پدرش از الاند رود لیدز یونایتد به مین رود (نام سابق استادیوم سیتی) به دنیا آمد. آیا این ارتباط به انتقال او به سیتی تاثیر داشته است؟ «احساس خوبیه چنین زنجیره و حلقه محکمی وجود داره، فکر نمی‌کنم سابقه پدرم مستقیماً تاثیری در موقعیت فعلی من داشته باشد. با این حال، داشتن این پیوند حس خوبی ایجاد می‌کند. می‌دانید، یادم می‌آید جوان بودم و می دیدم پدرم مشغول کار خاصی در یک باشگاه فوتبال است. او به الگوی من تبدیل شد، پدرم همیشه در زندگیم نقش مهمی بازی کرده است. من با علم به اینکه او یک فوتبالیست حرفه‌ای بوده بزرگ شدم و می‌خواستم دقیقا همین راه را دنبال کنم. محرکه‌ای بود و این فوق العاده است.»

ولی گذشته پدر، باعث ایجاد پیوندی فوری با کارفرمایان جدید شده است، و احتمالا ارلینگ برای آن نیازی به تلاش و دست و پا زدن نداشته است.

«من از حال و هوای اینجا خوشم می‌آید. رختکن فضای خوبی دارد. انچه شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد این است؛ همه گرسنه موفقیت هستند. از حضور مردم در این اطراف لذت می‌برم و پیش از این از بسیاری از مردم شهر و دیگر نقاط دنیا پیام‌های محبت آمیز زیادی دریافت کرده‌ام، این کارم را کمی آسان‌تر می‌کند.»

رابطه با هواداران

هالند از دورتموند آمده است، جایی‌که رابطه بازیکن و هوادار در ذات و "دی ان ای DNA" باشگاه است، ظاهرا او هیچ شکی در مورد همکاری و همیاری و تلاش، با و برای هواداران ندارد.

"من عاشق رابطه نزدیک با هواداران هستم. خیلی مهم است. همه ما انسان‌های معمولی هستیم. باید با همه یکسان رفتار کنیم و بدانیم افرادی که برای تماشای مسابقه می‌آیند یا افرادی که هر هفته بدون توجه به هر اتفاقی و حادثه‌ای از من حمایت می کنند، دقیقاً مانند من هستند. به این‌ترتیب شما بی اختیار پیوند برقرار می‌کنید و حس ایجاد شده را در پس ذهن خود نگه می‌دارید. من با آنها فرقی ندارم، من بازی می‌کنم، آنها حمایت می‌کنند. ما مثل هم هستیم. آگاهم، خوش شانس هستم توانایی بازی کردن را دارم، از اینرو همیشه سعی دارم از هواداران، با گل و کسب پیروزی و موفقیت تشکر کنم."

ما مثل هم هستیم. کلماتی که طرفداران مشتاق شنیدن آن هستند، پیوند بین بازیکن و هواداران در اینجا بدون‌شک قوی است. دیوید مونی، طرفدار معروف سیتی، در پادکست «ماه آبی» می‌گوید:

"چیز خاصی در مورد هالند وجود دارد. از نقطه نظر فوتبالی، فکر نمی‌کنم هیچ‌یک از خریدهایی که سیتی پیش از این انجام داده است، از جمله یایا توره، حتی کوین دی بروین، یا داوید سیلوا و سرخیو آگوئرو، همه فوق ستاره‌هایی بودند که متقاضیان بزرگی در بازار نداشتند. اگر خاطرتان باشد یکی از روزنامه‌ها دی بروین را، مرد 57 میلیون پوندی طرد و رد شده چلسی خواند. آن بازیکنان باید می‌آمدند و خودشان را ثابت می‌کردند، و به‌طور یک به یک اثبات هم کردند. در حالی‌که هالند، هرچند با توجه به سن، باید خیلی چیزها را ثابت کند، اما اولین کسی است که می‌توان او را آسمانی خواند، یک گالاکتیکو واقعی. می‌توانید تصور کنید رئال مادرید فقط برای معرفی او، به‌راحتی قادر بود برنابئو را مملو از جمعیت کند. هواداران فوراً در اینجا به او دل دادند. شاید این شور و احساس یک طرفدار فوتبالی مانند من باشد، اما با تأثیر پدرش، همیشه نسبت به این معامله احساس خوبی داشتم. حدس می‌زدم او این تابستان پیش ما بیاید."

قرمز و آبی؛ زیاد جدی نگیرید!

هالند در مراسم معرفی، خود را بیشتر در دل هوادران آبی‌های آسمانی جای داد، وقتی ابراز کرد؛ حتی گفتن کلمه "منچستر یونایتد" برایش دشوار است و شدیدا مشتاق و منتظر دربی محلی منچستر در ماه اکتبر خواهد بود. مونی می خندد: "وقتی اینطور صحبت می‌کند دوست داشتن او بسیار آسان است"

روزهای زرد؛ هالند با سانچو در دورتموند

هالند نیز با یادآوری این جمله پوزخند شیطنت‌آمیزی می‌زند. حالا دوست و همبازی سابق و بزرگترش، سانچو با لباس قرمز شهر بازی می‌کند، همیشه حرف‌های زیادی در حوزه بازی این دو تیم و نقش همسایه پر سر و صدا وجود داشته باشد. "من و سانچو در دورتموند در داخل و خارج از زمین ارتباط بسیار خوبی داشتیم. او در حال حاضر برای اون یکی تیم شهر بازی می‌کند، بنابراین شاید بهتر باشه مخفیانه همدیگر را ببینیم!، البته اگر راستش را بخواهید، همه چیز در مورد کنایه و شوخی است و من به‌راستی در این مورد نهایت لذت را می‌برم. قبلاً در شهر با هواداران یونایتد ملاقات کرده‌ام، همیشه با هم شوخی می‌کنیم. نباید همه چیز را جدی گرفت. در شهرم در نروژ هواداران یونایتد زیادی وجود دارند، من همیشه مجبور بودم با اون‌ها سر و کله بزنم. به این کرکری‌ها عادت کردم و با این کل کل‌ها حال می‌کنم. مسائل را خیلی جدی نگیرید. همیشه می‌خوام کمی مثل طرفداران باشم، مانند آنها رفتار کنم و شبیه آنها حرف بزنم، وگرنه کمی خسته‌کننده و ملال آور می‌شه، این‌طور نیست؟»

اندیشه و تعمق؛ خاموشی آگاهانه! با همه تمرکز و توجه برای رسیدن به اهداف و موفقیت، هالند شخصیت شوخ و سرگرم کننده‌ای دارد، به رفاقت و دوستی اهمیت می‌دهد و همیشه درحال مزاح و شوخی با بازیکنان و هم‌تیمی‌ها است. مربیان هالند در دوران کودکی او در برن، به رفتار خوب و مناسب و اهمیت آن در زمین بازی و ایجاد و حفظ روابط دوستانه با هم‌تیمی‌ها تاکید می‌کردند. آموزش و آنچه او آموخته است آرامش خاصی به هالند بخشیده است، سکوت و سکون. خاموشی آگاهانه.

امضای مخصوص ارلینگ؛ مدیتیشن، آرامش و خاموشی آگاهانه

زادگاه او در جنوب غربی نروژ، 12هزار نفر جمعیت دارد. محیطی روستایی در کناره ساحل. هنوز دائما به مزرعه خانوادگی سر می‌زند. به‌راحتی می‌تواند جت شخصی را در آن اطراف پارک کند. اما با سادگی خوشحال و راضی است. کار در مزرعه، رسیدگی به خوک‌ها در آن غوغا یا جمع آوری سیب زمینی کافی است تا بوی زننده و فشار بی اندازه فوتبال مدرن را از بین ببرد. در آن محیط ارامش بخش، مدیتیشن نقش معنی در آسودگیِ او بازی می‌کند. پالایش ذهنی!

«برایم بسیار اهمیت دارد، دوست دارم آرام باشم و ذهنم را پاک و خالی کنم."

سیتی امروز و گواردیولا

این‌روزها منچسترسیتیِ هالندِ ارلینگ، تفاوت بسیاری با منچسترسیتی هالندِ پدر، زمانی‌که در سال 2003 به آن ملحق شد؛ دارد.

"بزرگ است. امکانات، کارکنان، همه دست اندرکاران باشگاه، یک سازمان بزرگ و بسیار حرفه‌ای. همه چیز طوری انجام می‌شود تا بهترین سرویس ممکن را در اختیار بازیکنان قرار دهند. چه کسی از این امکانات و سرویس می‌تواند شکایت کند»

 دورانی نو در سیتی با ارلینگ هالند

امکانات باورنکردنی، بازیکنان درجه یکی که اکنون، هالند آنها را هم‌تیمی می‌نامد. شهرت جهانی باشگاه. اشتیاق بی پایان برای تصاحب جام‌های نقره‌ای و مدال، تمامی این چیزهایی هستند که منچسترسیتی مدرن را به مکانی جدید و مطلوب برای بازی و کار و پیشرفت تبدیل کرده است. و صد البته "پپ گواردیولا" هم هست.!، چشمان هالند با اشاره به گواردیولا به رقص در می‌آید.

 آموزش با استاد؛ برابر گواردیولا سکوت کنید

«خب، او یک مربی بسیار خاصی است و حضور او در سیتی برایم بسیار پراهمیت بود. همه ما می‌دانیم که او نه‌تنها برای باشگاه، بلکه برای بازیکنان و به‌طور کلی برای فوتبال امروز چه‌ها کرده است. این همان چیزی است که می‌خواهم بخشی از آن باشم. فکر می‌کنم می‌توانیم با هم دوران خیلی خوشی داشته باشیم.»

نوک حمله؛ شماره 9 واقعی

ناظرانی که از سنین جوانی به هالند علاقه‌مند شدند با اصطلاحی مانند "مهاجم کامل" از او یاد می‌کنند. به‌راحتی می‌توانید دلیل آن را متوجه شوید. به فیزیک بدن، غریزه ورزش و رقابت، و میلِ سیری ناپذیر و حرص بی پایان برای گشودن دروازه‌ها و به ثمر رساندن گل اشاره دارند، آیا هالند فوتبالیست کاملی است؟ یا هنوز در مسیر یادگیری است؟

«بله، البته. نمی‌دانم چه اتفاقی روی خواهد داد، اما خط پایانی برای یادگیری وجود ندارد. برای جلو رفتن و بهتر شدن. شما هرگز نمی‌توانید از جستجوی راه‌های جدید، هر چه که هست، برای بهتر شدن دست بردارید. به کریم بنزما در رئال مادرید نگاه کنید. او اکنون 34 سال دارد و ناگهان در چند سال گذشته به بازیکنی حتی بهتر از قبل تبدیل شده است، این حقیقتا بهت آور و دیوانه کننده است. مگر می‌شود، مطمئن باشید هیچگاه از یادگیری دست نخواهم کشید.»

مقایسه با بنزما اجتناب ناپذیر است. مرد موفق فرانسوی اخیراً برخلاف عرف مهاجمین نوک امروزی عمل کرده است. در واقع ابداعی دو باره از آنچه ما از نوک حمله‌های سنتی با شماره 9 به یاد داریم. با قدرت، غول پیکر، باهوش و گلزن. بنزما به‌همراه هالند باردیگر شماره 9 و موقعیت مرکزی و مسئولیت اصلی یک نوک حمله واقعی را به فرم امروزی آن زنده کرده‌اند. شماره 9های کاذب امروزی باید مراقب باشند.

برخورد با سنگین‌وزنان لذت خود را دارد

"قبل از اینکه به اینجا بیام، خیلی لیگ برتر را تماشا می‌کردم، فکر می‌کنم در چند سال گذشته کمبود مهاجم نوک محسوس است و حضور شماره 9 بزرگ و قوی هیکل در حوالی هجده قدم کمتر و کمتر شده است، به همین دلیل الآن خیلی خوب است یکی از آن مهاجمان باشی!، این پست و مکان نهایی در زمین فوتبال است، همیشه می‌خواستم یک مهاجم باشم. عاشق پست خود در زمین فوتبال هستم"

طرفداران فوتبال نیز شیفته پستی هستند که هالند در آن فعالیت دارد. با وجود تمام تغییرات و تفاوت‌های فوتبال مدرن، هواداران یک گلزن تمام عیار را می‌پسندند. شاید کنترل شماره 9های کاذب امروزی دشوار باشد، اما به‌سختی می‌توان از آنها بت ساخت و به پرستش آنها پرداخت. مونی به‌عنوان طرفدار در این‌باره چنین توضیح می‌دهد: "درست است. بیایید صادق باشیم، دلیل اینکه ما هواداران سیتی آگوئرو را دوست داشتیم همین بود. او گل‌های زیادی به ثمر رساند. یک حس خاص در مورد داشتن یک شماره 9 فوق العاده در خط حمله وجود دارد، کسی که با قلدری و گردن کلفتی، رقبا و مدافعین را آزار می‌دهد، با گل‌های بسیار زیاد خود حریفان را زجر کش می‌کند و می‌ترساند و بالآخره مردم و هواداران را هیجان زده و خوشحال می‌کند. سیتی تیم عجیبی است، ما گل‌های زیادی می‌زنیم، اما همه احساس می‌کنند ما به اندازه کافی گل نمی‌زنیم. حالا کسی را داریم که در طول بازی عمدتا در محوطه هجده قدم مشغول است، چیزی که دو سالی است در تیم ما وجود خارجی نداشته است. طی این دوران بارها شاهد بودیم دی بروین با پاس‌های عالی خود توپ را به سمت دروازه حریف می‌فرستد و می‌گوید: "اوه، کسی آنجا نیست". اما اکنون کسی خواهد بود. یکی از بهترین و پرطرفدارترین بازیکنان اروپا. ما همگی حقیقتا هیجان زده‌ایم.»

هالند نیز هیجان زده و مشتاق است تا خود را به شرایط جدید تطبیق دهد و خود را نشان دهد.

«در فوتبال مدرن، بازی پشت بازی، بازی پشت بازی داریم، مسابقات زیاد است و این خیلی خوب است، و من این مورد را دوست دارم. می‌توانم همکاری و مشارکت و کمک خود را عرضه کنم. البته باید بگویم عاشق مردان گوش هم هستم که از جناحین نفوذ می‌کنند، توپ را روی دروازه می فرستند و من گل می‌زنم. باور کنید گاهی اوقات به همین راحتی است. فکر می کنم یک مرد شماره 9 امروزی باید بتواند هر دو کار را انجام دهد و از انجام هر دو مسئولیت لذت ببرد. امیدوارم بتوانم این کار را انجام دهم»

مطلقا دلیلی برای نگرانی نیست

هالند از بازی، بازی و بازی و آنچه در زمین فوتبال دوست دارد می‌گوید. ولی هرگز در تیم‌های پپ گواردیولا شاهد آنچه او می‌گوید؛ نبوده‌ایم. از زمان ورود هالند، تحلیل‌های زیادی در مورد اینکه او، سرمربی و تیم چگونه با یکدیگر تطبیق می‌شوند، انجام شده است.

«من به این حرف‌ها گوش نمی‌دهم. وقتی اینجا هستم، تمرین می‌کنم، سخت کار می‌کنم، سپس به خانه می‌روم و بعد خاموش می‌شوم. مجبورم. آنچه در ذهن من می‌گذرد بسیار مهم است، فکر و ذهنم باید در جای مناسبی باشد تا بتوانم بهترین خودم را ارائه کنم، تمام سر و صدای بیرون، آنالیزها و سیستم‌ها و این حرف‌ها توی کَتَم نمی‌رود و برایم هیچ معنایی ندارد. من با مربی‌ام کار می‌کنم، با تیم و برای تیمم کار می‌کنم، همین.»

اما یک چیزی این وسط مطرح است. منچسترسیتی فصل گذشته 99 گل در مسیر قهرمانی لیگ برتر به ثمر رساند و 150 گل در مجموع رقابت‌ها. در پنج لیگ برتر اروپا هیچ تیمی به آنها نزدیک نشد. با این حال، تماشاگران و بعضی کارشناسان، هرگز از اظهار نظر مبنی بر اینکه یک چیزی در تیم لنگ می‌زند؛ دست برنداشتند. آنها معتقدند سیتی، حساب حریفان بزرگ را تمام و کمال نمی‌رسد. در آن دوران گواردیولا پس از تساوی 2-2 مقابل لیورپول در آوریل، گفت: "حریفان را در بازی زنده نگه می‌داریم. "، اگرچه احتمالا در آن دوران اشاره به دیدارهای لیگ قهرمانان داشته است.

 ارلینگ هالند؛Be afraid, be very afraid

در این شرایط آیا گل‌های هالند مانند کپسول مرگبار «سیانید cyanide» عمل خواهد کرد تا شکار جام‌ها، به‌ویژه لیگ قهرمانان، آسان‌تر شود؟، هالند به‌خوبی همه چیز را در زمین تمرین انجام می‌دهد، اما چگونه و کجا می‌توان بهترین را از او گرفت. نیکلاس جنسن، بازیکن سابق دانمارک قبل از پیوستن به فولام در کنار آلفی هالند در منچسترسیتی بازی کرد، او با زیر نظر گرفتن پسر هم‌تیمی خود در طول سالیان تصدیق می‌کند جای زیادی برای پیشرفت وجود دارد.

«ارلینگ بازیکن بسیار باهوشی است. اما اولین لمس و کنترل توپ و بازی در فضاهای تنگ و بسته، زمینه‌هایی هستند که او می‌تواند قطعا بهتر عمل کند. یقین دارم او چیزهای زیادی از پپ خواهد آموخت و به‌زودی یک مهاجم کامل خواهد شد. از آن طرف، مطمئنم تیم هم یاد خواهد گرفت از نقاط قوت هالند استفاده کند."

یکی دیگر از هم‌تیمی‌های سابق آلفی، نیکی ویور، دروازه‌بان سابق سیتی است. ضربات پنالتی او در فینال پلی‌آف دسته دوم در سال 1999 به شکلی به یاد ماندنی باعث تغییر سرنوشت باشگاه شد، و مسلماً به سیتی کمک کرد تا به نقطه‌ای برسند که امروز قرار دارند. ویور ورود هالند را به عنوان «No Brainer چیزی که آنقدر واضح است که نیاز به فکر کردن ندارد» توصیف می‌کند و مطلقاً دلیلی برای نگرانی در مورد سیستم‌ها و تاکتیک‌ها نمی‌بیند. "بازیکنان بزرگ و تاپ خودشان را همیشه با شرایط جدید وفق می‌دهند. او تقریباً در هر بازی میان یازده مرد میدان قرار دارد، مطمئناً در بازی‌های مهم حضور خواهد داشت. بسیار شگفت زده نشوید اگر حداقل 20 گل به ثمر برساند. به نظر من عهدی در بهشت است، او مهاجمی است که انواع و اقسام گل‌ها را به ثمر می‌رساند، یک Poacher واقعی. شکارچی که از موقعیت‌های نزدیک به دروازه و شش قدم، گل‌های زیادی می‌زند، در هوا عالی است، سر زنی قابل. در کل یک تمام کننده درجه یک است. و فراموش نکنید از سیتی می‌گوییم، تیمی که می‌تواند موقعیت‌های متفاوتی را برای او خلق کند. فوتبال‌دوستان سیتی را تیمی پیچیده می‌بینند، که بعضی مواقع هستند، اما بازیکنانی چون بروین و فودن با پاس‌های خود به‌ویژه در بازی‌های بسته و فشرده، از حضور هالند در مرکز محوطه جریمه لذت خواهند برد"

رقابتی درون رقابت؛ لیورپول با سیتی، هالند با ویرجیل فن دایک

در بالاترین سطح فوتبال، مدافعان با کیفیت و با قدرت بسیار زیادی در مرکز خط دفاع وجود دارند تا فشردگی بازی را کاهش دهند و مهاجمان خبره را تحت کنترل قرار دهند. هجده ماه پیش از این، هالند به 3 تن از بهترین مدافعان میانی جهان در یکی از مصاحبه‌های خود اشاره کرد: سرخیو راموس، ویرجیل فن دایک، کالیدو کولیبالی. در این فصل، او با دو نفر از آنها در لیگ برتر و شاید سومی در لیگ قهرمانان روبه‌رو شود.

مطمئن نیستیم کدام‌یک ساعت بیشتری را برای امادگی برخورد با هالند در سالن بدنسازی صرف خواهد کرد، اما به‌طور حتم کشمکش‌های هالند با فن دایک از لیورپول و کولیبالی از چلسی تا حد زیادی نتایج آن مسابقات را تعیین خواهد کرد. خصوصا با فن دایک، مردی که پیش از این در لیگ قهرمانان اروپا با ردبول سالزبورگ ملاقات کرده است، به جرات می‌توان گفت؛ رقابتی درون رقابت خواهد بود؛ رویارویی لیورپول و سیتی، فان دایک و هالند!

"در این مورد مطمئن نیستم. من مقابل ورجیل. این دوئلی یک به یک نیست. جدالی است میان یازده در برابر یازده. می‌دانم در مقابل هم قرار خواهیم گرفت، اما در مقابل آلیسون و بقیه مدافعان نیز خواهم بود. در فوتبال مدرن، در بالاترین سطح ممکن، مسابقات چیزی فراتر از بازیکنان خوب است. ما باید همگی به‌عنوان تیم، عالی باشیم، با هم کار کنیم و نتیجه بگیریم. بهتر است بیش از حد معمول به نبردهای فردی نگاه نکنیم."

با این حال زمانی‌که ارلینگ با اصرار، تحت فشار قرار می‌گیرد تا بیشتر از فن دایک صحبت کند؛ در عین شیطنت، پاسخ او بسیارحرفه‌ای است.

هالند و فن دایک در دیدار نروژ و هلند

"روبه‌رو شدن با بهترین‌ها همیشه معرکه است؛ من چند بار مقابل او بازی کرده‌ام، واقعاً مرد خوبی است و همچنین یک فوتبالیست استثنایی. دوست دارم مقابل او بازی کنم چرا که شاید بهترین در جهان باشد." سپس لبخند ظاهر می‌شود؛ "راستی، من در آنفیلد گل زده‌ام، برای نروژ مقابل هلند..."

برخورد با سنگین‌وزنان

اضافه کردن چاشنی اضافه، به آش دهن سوز اخیر بین سیتی و لیورپول دشوار است، اما شاید اصلا این قرارداد برای رتق و فتق و فیصله این رقابت بی همتا باشد. هالند همیشه پیش از این، عاشق تماشای درگیری و رقابت‌های گذشته سنگین‌وزن‌ها بوده است، و حالا صبری ندارد، و نمی‌تواند منتظر بماند تا بخشی از قبیله "آبی‌پوش" برای درگیری‌های "بکش یا بمیر" لیگ برتر و اروپا باشد.

"از بیرون که نگاه می‌کنید، سطح این دیدارها همیشه بسیار بالا بود. بازی‌های زیادی را بین تیم‌های بزرگ در لیگ‌های مختلف تماشا کرده‌ام و فکر می‌کنم، لیگ برتر احتمالاً بالاترین سطح ممکن را در تمامی جهان داشته است. سیتی و لیورپول تا حد و مرز مطلق به یکدیگر فشار می‌آوردند و تا آخرین بازی، هر یک از دو تیم می‌توانست عنوان قهرمانی را کسب کند: پشت هم، فقط برد، برد و برد. پایاپای. منظورم این است که، بعد از 60 دقیقه، اگر لیورپول به ولوز گل می‌زد، ممکن بود به مقام قهرمانی دست یابد. این بسیار خاص است. خیلی خوب است که الآن درگیر چنین رقابتی هستم، و به همین علت، طبیعتا بسیار هیجان زده‌ام."

منتقدین، فلورنتینو پرز و...

شنیده‌ایم؛ 86 گل در 89 بازی برای دورتموند. 23 گل در 19 بازی در لیگ قهرمانان اروپا؛ 20 گل تنها در 21 بازی ملی برای کشورش، نروژ، (و تا الآن 9 گل در 5 بازی در لیگ برتر) میل مسحورکننده و خیالی هالند برای آشنایی و بوسه نهایی توپ به تورهای دروازه ترسناک و دلهره آور است. با هر گل، هالند در خط آتش و تیرهای منتقدان و متعصبان قرار خواهد گرفت، حتی کسانی که در عمر خود کفش میخ دار فوتبال به پا نکرده‌اند.

در ماه جون، فلورنتینو پرز، مالک رئال مادرید با حماقت و غرور همیشگی گفت؛ "اگر هالند، در صورتی‌که تابستان امسال، برنابئو را به جای اتحاد انتخاب می‌کرد احتمالا فقط روی نیمکت ذخیره‌ها می‌نشست" هالند یک بار دیگر پوزخند می‌زند. در یک مسابقه بین‌المللی مقابل سوئد در همان ماه، هالند مدعی شد، الکساندر میلوسویچ، تهدید به شکستن پاهایش کرده. پسر نروژی از فرصت خود استفاده کرد، دو گل زد و ثابت کرد کت تن کیست!

"این چیزها در فوتبال اتفاق می‌افتد. خودم بهش می‌خندم. زیاد به صحبت‌های به این شکل فکر نمی‌کنم. نمی‌توانم فکر کنم، وگرنه نمی‌توانم تمرکز کنم و خودم باشم. با این حال، خوبه گاهی کمی سرگرم شوید. صحبت‌های حین بازی عادی است ولی در پایان دوباره رفیق هستیم. مقداری کرکری در زمین خوب است و از آن لذت می‌برم. اما بعد از بازی، همه دوباره مثل هم هستیم، و همه می‌توانیم دوست بمانیم.»

جوایز و لیگ قهرمانان

رقابت‌های شخصی و تیمی می‌آیند و می‌روند، ظاهرا هالند قصد ندارد خود را در آنها غرق کند و مطمئناً اجازه نخواهد داد این وقایع و حرف‌ها، سد راهی برای تصاحب جوایزی مانند کفش و توپ طلا باشد.

"جوایز فردی به سوی شما می‌آید اگر نمایش خوبی با تیم داشته باشید. تمام تمرکزم روی تیم است. با تیم خوب بازی کنید و منتظر بمانید بعد از آن چه خواهد شد"

هالند احتمالا اهدافی برای فصل جاری تعیین کرده است.

«اگر تصمیم و هدفی هم داشتم به شما نمی‌گفتم، اما پوست کنده و رو راست بگویم به این چیزها فکر نکردم. ولی حتم داشته باشید در حالی‌که می‌خواهم تا جایی که می‌شود گل بزنم، ولی اگر مثلا ریاض محرز در موقعیت بهتری باشد، حتم داشته باشید به او پاس خواهم داد و این برای من امری بسیارعادی است.»

آیا همه چیز عادی خواهد ماند؟ برای باشگاه و هواداران؟، همگی امیدوارند این خرید نه‌تنها آنها را در صدر فوتبال انگلستان نگه دارد، بلکه اولین جام پر شکوه لیگ قهرمانان را به ارمغان آورد. این رقابتی است که هالند شیفته آن است. زمانی‌که در سالزبورگ بود، با ماشینش شهر را دور می‌زد و به نوای آشنای لیگ قهرمانان گوش می‌داد.

"عاشق لیگ قهرمانان هستم. حتی سرود آن را دوست دارم، تمامی مناسبت و مراسم آن را، امیدوارم بتوانم به تیم، هواداران و مربی‌ام کمک کنم تا با منچسترسیتی این جام را تصاحب کنیم"

فراموش نمی‌کنم از کجا آمده‌ام

صحبت کردن با هالند در یک بعدازظهر آرام پیش از شروع فصل 23-2022 جذاب بود. در سال‌های اخیر هالند به‌واسطه پاسخ‌های سریع و کوتاه و سرگرم کننده خود شهرت پیدا کرده است، به خصوص برابر گزارشگران و خبرنگارانی که بلافاصله بعد از مسابقه میکروفون را به دهان او می‌چسبانند. ظاهرا بعد از این، تمامی گزارشگران باید با ورود هالند و شرایط جدید کنار بیایند.

"سوال احمقانه، جواب احمقانه در پی خواهد داشت، نمی‌دانم رسانه‌های بریتانیا مشتاقانه منتظر من هستند یا خیر؟ جالب خواهد بود. خواهیم دید چگونه پیش خواهد رفت."

روزنامه نگاران انگلیسی باید مانند مدافعان تیم‌های رقیب مراقب باشند. با صحبت از رسانه‌ها، شانس زیادی وجود دارد؛ هالند با دشمن و رقیب پدرش "روی کین" در Sky Sport برخورد کند. لبخند به چهره او باز می‌گردد. احساس می‌کنید هالند از آن دسته بازیکنانی است که می‌تواند همه فشار و شهرت امروزه در دنیای فوتبال را به دوش بکشد. بلندپروازی درلیگ غول‌پیکر برتر" زانوهای بسیاری را خم کرده است. تاکنون مسیر حرفه‌ای فوتبال، شهرت زیادی برای او به هم زده است، و موفقیت در لیگ برتر به‌طور قابل‌توجهی معروفیت و شهرت او را در سراسر جهان گسترش خواهد داد. به‌زودی پسر جوان و مستعد نروژی نمی‌تواند به سادگی در کوچه وخیابان با جمعیت قاطی شود.

هالند در مزرعه؛ گذشته را فراموش نمی‌کنم....

"درست است یک مرد معمولی در خیابان نخواهم بود. با قد بلند، موهای بور و طلایی، توی چشمم و همه مرا می‌بینند، متفاوت است، اما اصلاً از آن شکایت ندارم. پدرم خوب می‌داند، او چیزهای زیادی در مورد فوتبال و فوتبالیست‌ها برایم گفته است و نصایح او کمک زیادی کرده به من کرده است، اما شک نکنید همه آنچه با شهرت می‌آید؛ به جان می‌خرم. اما اگر در طول راه، زمانی تغییر کردم، نه فقط پدرم خواهد گفت بلکه به اندازه کافی آدم دور و برم هستند تا به من گوشزد کنند. مردم شهرم حقیقتا برایم مهم هستند و من همیشه به یاد خواهم داشت از کجا آمده‌ام. هرگز تغییر نخواهم کرد و هرگز شخصیت یا رفتارم را تغییر نخواهم داد.»

پانوشت؛

نوشته بودیم؛ زوج، سیتی و هالند برای هم ساخته شده‌اند. عروسی مجللی خواهد بود. حالا باید گفت؛ عظیم‌تر از آنچه تصورش را می‌کردیم.

تاجگذاری شیر جوان

روزی روزگاری پله، کرایف، مارادونا، مسی و رونالدوها.... تاریخ را نوشتند، و امروز ارلینگ هالند تاجگذاری کرد تا تاریخ را ورق بزند. اینک نسل جدید فوتبال سمبل خود را دارد.

هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 2
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 3
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 4
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 5
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 6
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 7
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 8
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 9
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 10
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 11
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 12
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 13
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 14
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 15
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 16
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 17
هر نسل «قهرمان» خودش را دارد! / تاجگذاری ارلینگ هالند و آغاز حکومت 18