هفتم اسفند، پاسداشت استقلال کانون وکلای دادگستری
روزگاری دغدغه ی وکلای کانون وکلا ثبت هفتم اسفندماه در تقویم رسمی کشور با عنوان روز استقلال کانون وکلا بود اما امروز کمتر کسی است که نداند روز استقلال کانون وکلا هفتم اسفند ماه است.
روزی که از سوی روسای کانون وکلای سراسر جهان پیام تبریک برای وکلای ایران ارسال می شود. حدود یک قرن پیش بود که در سلطنت مظفرالدین شاه قاجار اولین فرزندان من در عدلیه شاهی عرض اندام کردند و این سرآغاز تشکیل خانواده ای شد که امروز نماد تلاش برای تحقق عدالت و حق طلبی است، فرزندان برومند و با صلابتم خیلی زود دریافتند که هر خانواده ای به خانه ای نیاز دارد خاصه اعضاء خانواده ای که دغدغه و تکلیفی دارند در
دفاع از حقوق مردم این آغاز دغدغه و تلاش فرزندانم در قامت سربازان عدالت بود تا ادعای مدرن شدن عدلیه در سلطنت رضا شاه را بهانه ای کنند بر لزوم تاسیس خانه ی مشترک، خانه ای که خیلی زود به ملجاء و پناهگاه مظلومان تبدیل شد. در این میان فرزند کاردان و فرنگ رفته ام که به درستی داور صدایش می کردند دست به کار شد و بنای خانه ی مشترک همقطاران خویش را آغاز کرد این شد که مقارن باسال 1309 فرزندانم گرد هم آمده و صاحبِ ِخانه ای شده اند، گرچه خانه ای وابسته به عدلیه و به عبارتی عاریه ای اما برای شروع حرکتی موثر و قابل ستایش بود حالا فرزندانم در کنار عنوان واسم ورسمی که در ادبیات قضایی کشور داشتند در جامعه نیز با عنوان وکیل، مدافع حقوق ملت شناخته می شدند، سال های ابتدایی تاسیس خانه دوران پر فراز و نشیبی بود.
جامعه ی آن روزهای ایران آبستن حوادث سیاسی و اجتماعی بسیاری بود و فرزندان من علیرغم تعداد اندکی که داشتند در جامعه نقشی تاثیرگذار و موثر نشان می دادند سایر فرزندانم از جمله نقیب زاده، نهاوندی، مجیدی، شریعت زاده همراه باهاشم وکیل دوشادوش فرزند ارشدم یعنی داور عزیز در صدد استقلال و مدیریت خانه ی مشترک بودند تا پایه های اساسی خانه و خانواده منطبق بر اصول و ضوابط جهانی شکل بگیرید.
تلاش و زحمات ایشان پس از سه دهه با دستان پرتوان محمد عزیزم به ثمر نشست، همواره به وجود چنین فرزندی که هم در عرصه سیاست به شهرتی جهانی رسید و هم در مسیر حق طلبی و دفاع از مام وطن پیشتاز بود و هم اینکه از او به عنوان شخصیتی مردمی یاد می کنند افتخار می کنم. مصدق عزیز را می گویم که سالهاست بر تارک تاریخ سیاسی - اجتماعی این مرز و بوم چونان خورشیدی تابان می درخشد و نام نیکش تا ابد در اذهان ماندگار است.
نام ویاد مصدق به همان اندازه که در ملی شدن صنعت نفت در تاریخ ماندگار شده، برای من و خانواده ام نیز نامی قابل احترام و ماندگار است، او که در دادگاه لاهه تمام قد از حقوق میهن دفاع کرد برای خانه و خانواده ی صنفی اش کاری کرد کارستان، با مصوبه ی او، من و فرزندانم صاحب خانه ای شدیم مستقل از حاکمیت.
من کانون وکلای دادگستری ام، تنها نهاد مدنی ایران زمین که با عمری برابر با یک قرن چونان جوانی برومند پویا و سرزنده ام و بسان پیری خردمند کوله باری از تجربه را اندوخته دارم. من درختی کهنسال با شاخ و برگ های تازه و پرثمرهستم. هر سال پیش از رسیدن بهار در هفتمین روز از آخرین ماه زمستان فرزندانم زادروز مرا با ابن عبارت؛ هفتم اسفندماه سالروز استقلال کانون وکلا جشن می گیرند
مرا به درختی تنومند شبیه می دانند که ریشه هایش در تاریخ این سرزمین تنیده شده است و طوفان و تندباد های بسیاری از سر گذرانده ام و همچنان سرفراز و بالنده ام.
این روزها نیز تندبادهایی از بهارستان و پاستور ومیدان توپخانه به سمت و سوی خانه و خانواده ی من وزیدن گرفته است اما مسببان این هجمه ها و چالش ها نیک می دانند هیچ تندباد و طوفانی را توان به لرزه درآوردن شاخه و برگهای مرا ندارند چه رسد به زخمه بر ریشه ام. اینان نمی دانند که رفتارها و برخوردهایشان برای من و خانواده ام یادآور مَثَلِ... عِرض خود می بری و زحمت ما می داری است.
من تنها نهاد مدنی این سرزمینم که جامعه ی بین الملل مرا به رسمیت می شناسد وحضور و حیاتم را نشانه حاکمیت قانون و تلاش برای عدالت اجتماعی می دانند و از این منظر چشمان تیز بین اعضاء خانواده ام هرجا ظلمی ببینند قیام می کنند و صحن و سرای خانه ام مآمن و ملجا مظلومان است،تاریخ گواه این ادعاست خاصه در آبان 57 که خانواده ی زندانیان سیاسی به من پناه آوردند و من با اقتدار وزیر دادگستری دولت شاه را فراخوانده، وی را مکلف به توضیح کردم.
من در سالهای عمرم چالش ها و مصائب بسیاری به چشم دیده ام اما همچنان استوار و با صلابت به حیات پر افتخار خودم ادامه داد ه ام، می دانید چرا؟ چون فرزندانی در دامن من پرورش یافته اند که خانه و خانواده ی خویش را چونان جان شیرین دوست دارند و در بزنگاه های مختلف تمام قد با جان و دل از کیان خانواده ی صنفی خویش دفاع کرده و خواهند کرد.
لذا لازم است امروز در شصت و نهمین سالروز تولدم با برخی معاندان و نورسته هایی که تازه قد علم کرده اند از باب پند و اندرز مطلبی گوشزد کنم تا سخنان مرا آویزه ی گوش خویش کنند؛
من کانون وکلای دادگستری هستم تنها نهاد مدنی ایران زمین با هزاران سرباز عدالت که شجاعت و استقلال از اوصاف جدانشدنی ایشان است، می دانید چرا بر استقلال فرزندانم از دستگاه های حاکمیتی اصرار دارم؟ چرا که برای دفاع از حقوق شما مردم نازنین دچار لکنت و ترس نباشند، به این جهت که در دفاع از حقوق شما نگران باطل شدن پروانه ی وکالت خویش نباشند و ترسِ باطل شدن پروانه ی وکالت ایشان را مجبور نکند به خواست و اراده ای تن دهند که ذره ای به حقوق شما ملت سرفراز خلل وارد شود. جالب است بدانید استقلال من و اعضاء خانواده ام مانند استقلال دستگاه قضا و مستقل بودن قضات تضمینی است برای عدالت اجتماعی.
وکیل دادگستری مستقل بدون لکنت زبان و ترس در برابر تضییع حقوق عامه ی مردم قیام می کند همانطور که فرزندان عزیزم در پرونده ی کارگران هفت تپه، خون های فاسد، خشکسالی خوزستان و... ابطال بخشنامه های خلاف قانون ورود کرده موفق به احیاء حقوق مردم شده اند ویا در مجامع بین المللی برای حقوق میهن جانانه دفاع کرده اند.
قلم و اندیشه ی یک عضو از هزاران فرزندی که در دامن من پرورش یافته کافیست تا کاری کند که ظلم ظالم در نطفه خفه شده، مهر سکوت و خاموشی بر لبان یاوه گویان و معاندان من و خانوادهام زده شود با این وجود لازم است یادآور شوم، شرط حضور در خانواده ی من ادب است ونجابت و همین دو شرط ضرور و ذاتی مانع برخوردهایی است در خور شان و شخصیت معاندان که صد البته به داشتن چنین فرزندان نجیب و مبادی آدابی به خودم می بالم اما لازم است از حیث تذکر به آنان که اسبِ لَنگِ خویش را زین کرده اند تا بر من و خانواده ام بتازند گوشزد کنم، زهی خیال باطل که خشتی از این خانه با دستان ضعیف وذهن مریض شما آسیب ببیند، همین فرزندان نجیب و فرهیخته ام به وقتش شیرژیانی خواهند بود در بیشه ی کارزار که هیچ چیز و هیچ کس را توان مقاوت در مقابل قدرت فهم و استدلال ایشان نخواهد بود و با همین سلاح پیروز میدان ما خواهیم بود؛
خانواده ی بزرگ کانون وکلای دادگستری
* وکیل دادگستری
کد خبر 1605421