پنج‌شنبه 8 آذر 1403

وضعیت بدون سانسور مدارس دولتی در نتایج ضعیف

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
وضعیت بدون سانسور مدارس دولتی در نتایج ضعیف

افت نمرات امتحانات نهایی دانش‌آموزان در خرداد 1402 اگر چه محسوس تر نسبت به سال‌های قبل بود اما در بازه زمانی 5 سال گذشته، وضعیت نمرات دانش‌آموزان مناسب نبود و میانگین آن همواره بین نمرات 10 تا 12 بود.

به گزارش مشرق، افت نمرات امتحانات نهایی دانش‌آموزان در خرداد 1402 اگر چه محسوس‌تر نسبت به سال‌های گذشته بود اما حداقل در بازه زمانی 5 سال گذشته، وضعیت نمرات دانش‌آموزان مناسب نبود و میانگین آن همواره بین نمرات 10 تا 12 بوده است.

وضعیت نمرات ضعیف دانش‌آموزان در امتحانات نهایی که به عنوان یکی از شاخص‌های استاندارد برای سنجش کیفیت نظام آموزش و پرورش کشور شناخته می‌شود، منجر به پیگیری رئیس جمهور شد و به وزیر آموزش و پرورش مأموریت داد برای اطلاع و اطمینان خانواده‌ها از وضعیت آموزشی و نمرات دانش‌آموزان گزارشی ارائه کند.

در ارتباط با مسأله مهم افت نمرات امتحانات نهایی دانش‌آموزان، دلایل آن و راهکارهای برون‌رفت از این وضعیت با محمد حسنی عضو پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش گفت‌وگویی داشتیم.

** عملکرد آموزش و پرورش باید در 6 ساحت بررسی شود

نمرات امتحانات نهایی در یک بازه زمانی حداقل 5 ساله با افت و خیزهایی همراه بوده و میانگین نمرات دانش‌آموزان در تمام این سال‌ها بالاتر از نمره 12 نبود، آیا می‌توان وضعیت نمرات امتحانات نهایی را شاخصی برای ارزیابی عملکرد نظام آموزش و پرورش ایران دانست؟

به طور کلی در هر آزمونی اگر پرسش‌های آزمون به خوبی طراحی شود و اجرای امتحانات نهایی، دقیق و درست باشد، نتایج آن می‌تواند یک معیار برای ارزیابی عملکرد دانش‌آموزان و حتی نظام آموزشی باشد.

امتحانات نهایی به دلیل استاندارد بودن می‌تواند معیاری برای قضاوت درباره عملکرد دانش‌آموزان باشد. به این نکته هم باید توجه داشت که طبق اسناد بالادستی از جمله سند تحول بنیادین، عملکرد آموزش و پرورش باید در 6 ساحت (ساحت تربیتی اعتقادی، عبادی و اخلاقی، ساحت تربیت اقتصادی و حرفه‌ای، ساحت تربیت علمی و فناوری، ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی، ساحت تربیت زیستی و بدنی و ساحت تربیت زیبایی‌شناختی و هنری) بررسی شود. یعنی ارزشیابی عملکرد نظام آموزشی باید در همه ساحت‌ها صورت گیرد.

مأموریت وزارت آموزش و پرورش تربیت دانش‌آموزان در تمام این ساحت‌هاست؛ چیزی که تاکنون اندازه‌گیری نشده است. شرط مهم برای سنجش عملکرد نظام آموزش و پرورش آن است که باید توسط نهادی مستقل از وزارت آموزش و پرورش انجام شود.

* سوالات دشوار و نمرات پایین

در امتحانات، سنجش عملکرد دانش‌آموزان با هدف ارتقای پایه یا کسب مدرک تحصیلی انجام می شود بنابراین نتایج آن می‌تواند چشم‌اندازی از وضعیت یادگیری و اثر بخشی نظام آموزش و پرورش ارائه دهد. در باره افت نمرات امتحانات نهایی امسال که سروصدای زیادی هم برپا کرده است می‌توان به دلایل متعددی اشاره کرد.

یکی از دلایل می‌تواند جهت‌گیری به سمت سنجش اثربخش باشد؛ به این صورت که اگر سؤالات امتحانات نهایی ناظر به سطوح پایین یادگیری باشد، نمرات دانش‌آموزان با توجه کیفیت یادگیری‌ها بالا می‌رود اما اگر سؤالات ناظر به اهداف سطوح بالا باشد و توانایی کاربست و تجزیه و تحلیل را بسنجد، با توجه به کیفیت یادگیری‌های موجود طبیعتاً نمرات اُفت پیدا می‌کند.

در امتحانات خرداد 1402، سؤالات امتحانات نهایی به دلیل تأثیرگذاری در کنکور به شیوه مفهومی و ناظر به سطوح بالاتر اهداف طراحی شد؛ به همین دلیل نمرات افت داشت.

سال‌های گذشته نمرات امتحانات نهایی در کنکور تأثیر قطعی نداشت پس چرا نمرات دانش‌آموزان پایین بود؟

این عامل که برای تبیین کاهش نمرات گفتم، ماهیت سنجشی داشت اما دلایل دیگری هم وجود دارد. در واقع این رویداد که حساسیت بسیاری را برانگیخته است، عوامل متعددی دارد. در ادامه به یک عامل دیگر اشاره می‌کنم.

توانایی آموزش و پرورش در سال‌های اخیر به دلایل مختلف برای ایجاد موقعیت یادگیری مناسب و باکیفیت ضعیف شده و این ضعف پیش رونده است که در نمرات امتحانات نهایی آشکار شده است. اینکه نظام آموزشی از خصوصی سازی استقبال می‌کند دلیلی جز همین کاهش توانش نیست.

* خصوصی سازی آموزش به دلیل ضعف در آموزش با کیفیت

خصوصی سازی در کشورهای پیشرفته منطق دموکراتیک دارد اما در کشور ما بی شک منطق اقتصادی دارد؛ یعنی نشان‌دهنده ضعف بنیه نظام آموزشی از ایجاد موقعیت‌های یادگیری باکیفیت است.

با این توضیحات اگر افت نمرات امتحانات نهایی در خرداد 1402 را محدود به طراحی سؤالات مفهومی کنیم و علت افت عملکرد دانش‌آموزان را همین عامل بدانیم عملاً سیاست‌گذاران کلان کشور را فریب داده‌ایم و به نوعی سرپوش گذاشتن بر موضوع افت کیفیت و یادگیری دانش‌آموزان در مدارس است.

صحیح است؛ یک دلیل افت نمرات دانش‌آموزان مفهومی‌تر شدن سؤالات امتحانات نهایی خرداد 1402 است و این نشان می‌دهد که دانش‌آموزان به سطوح بالای یادگیری نمی‌رسند. نتایج آزمون تیمز و پرلز هم این موضوع را تأیید کرده و نشان می‌دهد تعداد قابل توجهی از دانش‌آموزان ایرانی توانایی در درک ریاضی و علوم و مهارت خواندن، نوشتن و درک مطالب را ندارند.

عموماً سنجش عملکرد نظام آموزش و پرورش از طریق سنجش میزان یادگیری دانش‌آموزان انجام شده است. این رویه هم منطقی به نظر می‌رسد و روشن است برای اندازه‌گیری میزان یادگیری دانش‌آموزان نیاز به آشکارسازهایی مانند امتحانات نهایی و آزمون‌های بین‌المللی تیمز و پرلز داریم تا وضعیت یادگیری دانش‌آموزان را آشکار کند. با این کار، آموزش و پرورش نیز متوجه خواهد شد که اهداف مورد انتظارش در چه سطحی محقق شده است؛ داده‌های موجود نشان از آن دارد که اهداف به خوبی محقق نشده و روند آن نیز مطلوب نیست.

** وضعیت بدون روتوش مدارس دولتی در نتایج امتحانات نهایی

دلایل این موضوع چیست؟

میانگین معدل نمرات دانش‌آموزان کل کشور در امتحانات نهایی مشخص است و بیشتر دانش‌آموزان کشور یعنی حدود 80 درصد در مدارس دولتی تحصیل می‌کنند بنابراین نتایج امتحانات نهایی تصویری از وضعیت مدارس دولتی ارائه می‌دهد و به وضوح آشکار می‌سازد که عملکرد مدارس دولتی در مجموع خوب نیست.

یعنی میانگین به دست آمده از سنجش یادگیری دانش‌آموزان از حجم بیشتر دانش‌آموزان مدارس دولتی ناشی می‌شود نه مدارس خاص که احیانا بهتر آموزش می‌دهند.

مدارس دولتی توسط آموزش و پرورش حمایت می‌شود و ضعف بنیه آموزشی آنها نیز عوامل زیادی دارد. شاید مهم‌ترین عامل که می‌توانیم بحث کنیم، نیروی انسانی است. یکی از وزرای آموزش و پرورش می‌گفت «وقتی به آموزش و پرورش وارد شدم و بررسی کردم دیدم که نظام آموزشی، برنامه راهبردی برای تأمین نیروی انسانی ندارد؛ وزارت آموزش و پرورش با این همه حساسیت چگونه در حوزه نیروی انسانی برنامه راهبردی مدون ندارد» متأسفانه بحران‌های موجود در نیروی انسانی حاکی از این واقعیت است.

مداخلات غیر اصولی هم مزید بر علت است. در سال‌های گذشته شاهد تزریق الزامی نیروهای کم صلاحیت به آموزش و پرورش بودیم؛ آموزشیاران نهضت سوادآموزی و حق‌التدریس‌ها با الزام مجلس به عنوان معلم استخدام شدند.

همانطور که گفتم یکی از دلایل فقر یادگیری دانش‌آموزان، کاهش توانایی نظام آموزش و پرورش در حمایت و پشتیبانی از موقعیت‌های یادگیری با کیفیت در مدرسه و کلاس درس است.

طبق اصل 30 قانون اساسی آموزش عمومی تا دیپلم باید رایگان باشد اما پیگیری کنید میزان کمک‌های والدین به مدارس دولتی چقدر است؟ این رقم طبق آمار رسمی ارائه شده از سوی مسؤولان وزارت آموزش و پرورش در سال 97، رقم 10 هزار میلیارد تومان بوده است و اکنون قطعاً این رقم افزایش یافته است. این ارقام نشان می‌دهد که وزارت آموزش و پرورش با بودجه‌ای که در اختیارش قرار می‌دهند قادر نیست هزینه‌های جاری مدارس را تأمین کند.

عدم رغبت دانش‌آموزان به درس خواندن و محتوای آموزشی ارائه شده در مدارس تا چه اندازه در افت نمرات تأثیر گذار است؟

باید پذیرفت که جایگاه مدرسه رو به افول است و تحصیلات مدرسه‌ای ارزش و تأثیر خود را در زندگی آینده دانش‌آموزان از دست داده است؛ حتی این احساس نسبت به مدارک دانشگاهی هم وجود دارد و شاهد آن هستیم میزان صندلی‌های خالی دانشگاه‌ها رو به ازیاد است و حتی برخی دانشگاه‌ها موجودیت‌شان مورد تردید واقع شده است.

** کاهش انگیزه تحصیل

در واقع به بیان برخی اقتصاددانان آموزش و پرورش، تحصیلات عمومی دیگر یک کالای شأنی محسوب نمی‌شود که برای فرد مزیت اجتماعی به دنبال داشته باشد؛ بر اساس آمار به صورت میانگین 30 درصد از پذیرفته‌شدگان کنکور مقاطع مختلف، ترجیح می‌دهند در لحظات آخر قید رفتن به دانشگاه دولتی را بزنند و می‌توان دریافت که رسیدن به صندلی‌های دانشگاه، جذابیتی مانند گذشته برای جامعه ندارد.

در گذشته به ما می‌گفتند «مدرسه بروید، درس بخوانید تا کاره‌ای شوید» اما این باور اجتماعی برای دانش‌آموزان امروزی دیگر موضوعیت ندارد. همین باعث شده است که انگیزه تحصیل در مدرسه به شدت کاهش پیدا کند.

بخشی از تقصیر وضعیت فعلی بر عهده آموزش و پرورش است، تکیه صرف به دانش و انباشت اطلاعات بدون کاربرد در ذهن دانش‌آموزان عامل بی انگیزگی است در حالی که تمام دنیا در حال چرخش در روش‌های تدریس و محتوای آموزشی ارائه شده در مدارس هستند. این امر باعث دلزدگی دانش‌آموزان از درس و مدرسه می‌شود.

کاهش جایگاه اجتماعی مدرسه در جامعه دلایل مختلفی دارد؛ از جمله ضعف هماهنگی و تناسب ناچیز با مقتضیات و نیازهای روز؛ نظام آموزشی ما بسیار محافظه کار است و باید چرخش مناسب با نیازهای اجتماعی امروز دانش‌آموزان در خود ایجاد کند.

10 سال قبل سند تحول بنیادین تأکید کرد که باید رویکرد شایستگی محور در کلیت نظام آموزشی در دستور کار قرار گیرد؛ اگر این رویکرد عملیاتی می‌شد تأثیرات ارزشمندی بر جای می‌گذاشت اما به خوبی اجرا نشد چون کار پیچیده‌ای است.

** شکل‌گیری رقبای قدرتمند برای مدارس

افزایش تعداد رقبای مدرسه نیز باعث کاهش جایگاه آن در جامعه شده است. اکنون رسانه‌ها و فضای مجازی رقیب جدی مدارس هستند و با وجود هوش مصنوعی و برنامه‌های آموزشی که هر روز قدرتشان در حال گسترش است، ادامه حیات مدرسه به شیوه فعلی جای نگرانی دارد و حتی برخی از مرگ مدرسه سخن می‌گویند.

پشتیبانی از مدرسه تنها وظیفه آموزش و پرورش نیست چون یک نهاد اجتماعی است و دولت، سازمان‌های مردم نهاد، رسانه و خانواده‌ها باید از مدرسه حمایت کنند.

مسأله عدالت آموزشی و به حاشیه رفتن مدارس دولتی و بی توجهی به وضعیت آنها در افت نمرات دانش‌آموزان چه نقشی دارد؟

تربیت مدرسه‌ای همانند خیرات اجتماعی دیگر نظیر سلامت و امنیت باید به نحو شایسته و منصفانه بین تمام افراد جامعه توزیع شود. اگر چنین باشد، آموزش می‌تواند با نابرابری و فقر مقابله کند و تأثیر زیادی در افزایش رفاه و خوشبختی عمومی داشته باشد.

متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و 10 سال بعد از تصویب قانون اساسی، قانون تأسیس مدارس غیردولتی در تقابل با اصل 30 قانون اساسی در مجلس تصویب شد و بخشی از حاکمیت به این نتیجه رسید که توزیع خیر تربیت مدرسه‌ای نباید برابر باشد و خانواده‌های ثروتمند خدمات آموزشی بهتری دریافت کنند و دولت هم تلاش کند برای حانواده‌های متوسط و ضعیف مدرسه‌داری کند.

** آموزش بدون کیفیت باعث افت نمرات

اگر خدمات آموزشی با کیفیتی که در مدارس غیردولتی، سمپاد و شاهد ارائه می‌شود در مدارس دولتی هم ارائه می‌شد، آیا اُفت نمرات را شاهد بودیم؟ پاسخ قطعاً خیر است.

متأسفانه به دلیل تفسیر شخصی مدیران و سیاست‌گذاران نتوانستیم عدالت توزیعی در خیر تربیت مدرسه‌ای را برقرار کنیم و اکنون طیف زیادی از جامعه از خدمات با کیفیت آموزشی محروم هستند و طبیعی است که نمرات اُفت داشته باشد. البته باید توجه داشت که تمام مدارس غیردولتی با کیفیت نیستند و با پدیده نمرات یا ارزشیابی پوچ در آنجا مواجه هستیم.

گفته می‌شود مدارس غیردولتی ایجاد شد تا دولت خدمات بیشتری را به مدارس دولتی ارائه دهد اما این اتفاق نیفتاد.

در قانون تأسیس مدارس غیردولتی، بحث مشارکت مطرح است که البته منطق تأسیس مدارس غیردولتی در ایران با اصل مشارکت مردمی متفاوت است. مشارکت یعنی مردمی‌سازی در تمام ابعاد آموزش و پرورش. منطق تأسیس مدارس غیردولتی، خصوصی سازی است و خصوصی سازی در کشور ما به معنای این است که خانواده‌های مرفه هزینه آموزش فرزندان خود را پرداخت کنند یعنی از بازار ارائه خدمات مدرسه‌ای، برای فرزندان خود خرید کنند.

با این منطق بر خلاف اصل سی‌ام و اساسا منویات قانون اساسی، برخورداری از آموزش با کیفیت تابع قدرت مالی خانواده‌ها است.

متأسفانه شاهد مدرسه‌داری مسؤولان و موضوع تعارض منافع هستیم و منافع تعدادی از افراد جامعه و طبقات بالا به ایجاد مدارس غیردولتی بستگی دارد. طبقات برتر جامعه به لحاظ سیاسی، اجتماعی و طبقات بالا به لحاظ مالی به دنبال موقعیت ویژه هستند تا فرزندان‌شان با کسب موقعیت‌های اجتماعی برتر در همان طبقه باقی بمانند یعنی طبقات خود را بازتولید کنند.

شوربختانه با وجود مخالفت‌های بسیار و پافشاری حاکمیت بر تداوم خصوصی‌سازی، تربیت مدرسه‌ای نتیجه این سیاست در این سال‌ها آشکار شد. طبق اعلام رسمی مسؤولان، 81 درصد رتبه‌های زیر سه‌هزار کنکور از دهک‌های 8 تا 10 هستند.

تحلیل‌ها و بررسی‌های بین‌المللی توسط نهادهای معتبر نشان داده شده است بهترین ابزار اجتماعی و فرهنگی برای کاهش شکاف طبقاتی و ممانعت از باز تولید طبقات در جامعه، مدرسه است که به نحو منصفانه‌ای در دسترس همگان قرار دارد اما با این سیاست عملا این کارکرد از مدرسه ساقط شده است یعنی عدالت اجتماعی به دلیل ضعف در عدالت آموزشی در خطر افتاده است.

اگر بخواهیم کیفیت آموزش در مدارس دولتی را افزایش دهیم لازم است به چالش عدالت آموزشی توجه عمیق تری بکنیم و تلاش کنیم تا عدالت آموزشی محقق شود. برای تحقق عدالت آموزشی جامع باید بر روی سه مؤلفه زمینه‌ها، دروندادها و فرآیندها متمرکز شویم.

در بسترها و زمینه‌ها باید این حس ایجاد شود که مدرسه متعلق به کل جامعه است بنابراین باید از آن حمایت عمومی انجام شود. حاکمیت (قوای سه گانه)، خانواده و سمن‌ها و رسانه‌ها یکدل و با انگیزه کافی از جریان تربیت مدرسه‌ای پشتیبانی کنند.

** اهمیت معلم در تحقق آموزش باکیفیت

درونداد شامل منابع مالی و انسانی همچون نیروی انسانی و امکانات است البته معلم در اولویت است چون معلم خوب می‌تواند از حداقل امکانات بیشترین استفاده را ببرد اما معلم بد بهترین امکانات را هدر می‌دهد.

حساسیت نسبت به تأمین معلمان با کیفیت باید افزایش یابد؛ در سال‌های اخیر شاهد ورود بی‌حساب و کتاب معلمانی هستیم که صلاحیت تخصصی کافی برای حضور در کلاس درس را ندارند.

در بحث فرآیندها، درگیری شناختی و اجتماعی با محتوای کتاب‌های درسی و فعالیت‌های یادگیری مطرح است، چرا دانش‌آموزان به یادگیری بی علاقه شدند؛ یکی از دلایل آن محتوای آموزشی ارائه شده در مدارس و عدم تناسب با نیازهای واقعی دانش‌آموزان است.

شاخص مهم دیگر برای بهبود فرایند یادگیری و افزایش درگیری دانش‌آموزان با درس و تحصیل نسبت معلم به دانش‌آموز است که عاملی تأثیرگذار در کاهش یا افزایش علاقه به یادگیری است.

نسبت معلم به دانش‌آموز شاخص بسیار تأثیرگذاری است به ویژه در دوره ابتدایی. پیش از این گفته می‌شد رقم میانگین کشوری نسبت معلم به شاگر 14 به یک است اما این رقم کمی فریبنده است چون کلاس‌های درس با یک دانش‌آموز یا 5 دانش‌آموز در مدارس روستایی در این میانگین لحاظ شده است اما در همین شهر تهران در مدارس دولتی برخی معلمان از کلاس‌های درس بالای 40 نفر گلایه دارند.

برنامه درسی، امکانات، تجهیزات، فضای مدرسه و روش تدریس معلمان هم در میزان یادگیری مؤثر دخیل است که اگر به صورت شایسته تدوین و توزیع شوند در بهبود یادگیری‌ها تأثیر گذارند.

به طور کلی عدالت آموزشی، توزیع و ایجاد دسترسی مناسب و منصفانه به مدرسه عامل اساسی در افزایش کیفیت یادگیری دانش‌آموزان است.

منبع: فارس
وضعیت بدون سانسور مدارس دولتی در نتایج ضعیف 2