دوشنبه 8 دی 1404

وقتی دانشگاه به شرایط زندگی «نه» نگفت / جایی که مادران با کودک خود پذیرفته شدند

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
وقتی دانشگاه به شرایط زندگی «نه» نگفت / جایی که مادران با کودک خود پذیرفته شدند

اساتید دانشگاه با همدلی و انعطاف، کلاس درس را برای مادران دانشجو قابل‌تحمل کردند؛ با پذیرش حضور کودک کنار مادر، نشان دادند که تحصیل مانعی برای مادری نیست و حمایت واقعی ممکن است.

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ هوا سرد است. حیاط دانشگاه خلوت‌تر از همیشه، و باد زمستانی میان شاخه‌های درختان، صدایی شبیه زمزمه‌ای ممتد ایجاد کرده. سمیه، مادر 27 ساله دانشجوی ترم ششم علوم اجتماعی، نوزاد نه‌ماهه‌اش را در آغوش گرفته و با کیفی سنگین که یک‌طرف شانه‌اش را پایین کشیده، از پله‌های دانشکده بالا می‌رود.

نوزاد بی‌قرار است؛ سمیه مدام پتو را روی او جابه‌جا می‌کند و هم‌زمان نگران است که مبادا استاد امروز هم درباره دیر رسیدنش تذکری بدهد. «گاهی فکر می‌کنم من دو زندگی را هم‌زمان زندگی می‌کنم؛ یکی زندگی دانشجویی و یکی زندگی مادری. هر دو را با هم نمی‌شود پیش برد، ولی مجبورم.» اینها را آرام در دل می‌گوید. نه گلایه است، نه اعتراض واقعیت زندگی زنی است که می‌خواهد آینده‌اش را خودش بسازد ولی نمی‌خواهد مادری‌اش را هم از دست بدهد.

مادر دانشجو بودن یعنی زندگی در واحد‌هایی کوچک‌تر از ساعت. اینجا زمان نه کش می‌آید، نه منتظر می‌ماند؛ باید آن را میان گریه، خواب، غذا و خستگی تقسیم کرد. برخلاف تصور رایج، مسئله اصلی فقط کمبود وقت نیست، بلکه بی‌نظمیِ زمان است. برای بعضی از این مادران، خوابِ بی‌وقفه بیشتر شبیه یک خاطره دور است تا یک نیاز روزمره!

نیمه‌شب‌ها، وقتی خانه در سکوت فرو می‌رود و کودک برای شیر خوردن بیدار می‌شود، بسیاری از مادران دانشجو از همان چند دقیقه استفاده می‌کنند؛ لپ‌تاپ را باز می‌کنند، مقاله نیمه‌کاره را جلو می‌برند یا چند خط از گزارش کارآموزی را می‌نویسند. شب برای آنها پایان روز نیست؛ فرصتی است برای جبران عقب‌ماندگی‌ها.

یکی از مادران دانشجو در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو می‌گوید: «برای خواندن یک فصل کتاب، گاهی باید چند بار از جا بلند شوم؛ لباس بچه را عوض کنم، غذا بدهم، آرامش کنم. آخرش هم همان‌طور که کتاب روی زانویم است، خوابم می‌برد.»

او ادامه می‌دهد: «هیچ روزی شبیه روز دیگر نیست. نمی‌توانم مثل بقیه برنامه‌ریزی دقیق داشته باشم. برنامه من دقیقه‌ای نیست، وابسته به حال بچه است. هر وقت خوابید، هر وقت آرام شد، همان موقع درس می‌خوانم.» این تجربه مشترک بسیاری از مادران دانشجوست؛ زنانی که یاد گرفته‌اند در فاصله‌های کوتاه، بیشترین استفاده را ببرند.

با این حال، زندگی آنها فقط درباره مدیریت زمان نیست؛ درباره کنار آمدن با زمانی است که قابل پیش‌بینی نیست. روزی کودک ساعت‌ها می‌خوابد و فرصتی طلایی برای مطالعه فراهم می‌شود، و روز دیگر، تب یا بی‌قراری همه برنامه‌ها را به‌هم می‌ریزد و حتی پنج دقیقه تمرکز هم دست‌نیافتنی می‌شود.

در چنین شرایطی، «تمرکز» معنای تازه‌ای پیدا می‌کند. مادران دانشجو یاد گرفته‌اند در شلوغ‌ترین لحظه‌ها مطالعه کنند؛ وقتی صدای گریه کودک، زنگ تلفن و همهمه خانه در هم می‌آمیزد. تمرکز برای آنها یعنی شکار فرصت‌های کوچک؛ همان پنج دقیقه‌هایی که شاید برای دیگران ناچیز باشد، اما برای آنها نجات‌بخش است. بعضی روز‌ها همین پنج دقیقه‌ها، مثل چراغ‌های کم‌نور، مسیر تاریک خستگی را روشن می‌کند.

اما فراتر از همه اینها، فرسودگی ذهنی است که سایه می‌اندازد. ترکیب مادری، کار خانه و مسئولیت‌های دانشگاهی، انرژی زیادی می‌طلبد. بسیاری از مادران دانشجو شب‌ها با چشمانی سنگین پشت لپ‌تاپ می‌نشینند و در سکوت خانه تایپ می‌کنند؛ سکوتی که هر لحظه ممکن است با گریه کودک شکسته شود. آنها خسته‌اند، اما ایستاده‌اند؛ و شاید همین ایستادن، روایت نانوشته، اما اصلی زندگی مادران دانشجو باشد.

مادران دانشجو بخشی از جامعه دانشگاهی هستند که در سال‌های اخیر به‌واسطه تغییرات اجتماعی، رشد تحصیلات زنان و افزایش سهم آنان در آموزش عالی، تعدادشان رو به افزایش بوده است. اما حمایت از این گروه همچنان متناسب با واقعیت‌های زندگی آنها توسعه نیافته است. بررسی شرایط آنان نشان می‌دهد که چالش‌هایی نظیر نبود مهدکودک در دانشگاه، سخت‌گیری برخی اساتید در موضوع حضور و غیاب، نبود امکان شرکت انعطاف‌پذیر در کلاس‌ها، دشواری دریافت وام‌های دانشجویی و کمبود حمایت‌های رفاهی همچنان بر مسیر تحصیل مادران تأثیرگذار است و در مواردی موجب کندی تحصیلی یا حتی ترک تحصیل می‌شود.

علاوه بر این، باید توجه داشت که دانشجویان مادر با چالش‌های متعددی در مسیر تحصیل خود روبه‌رو هستند؛ چالش‌هایی که اغلب فراتر از مسائل آموزشی بوده و جنبه‌های روانی، اجتماعی و اقتصادی زندگی آنان را نیز دربرمی‌گیرد. مسئولیت هم‌زمان نگهداری از فرزند، مدیریت امور خانوادگی و انجام تعهدات دانشگاهی، فشار مضاعفی را بر این گروه از دانشجویان وارد می‌کند. در چنین شرایطی، کوچک‌ترین میزان حمایت و درک از سوی اساتید و محیط آموزشی می‌تواند تأثیری بسیار بزرگ و ماندگار بر زندگی تحصیلی و شخصی آنان داشته باشد.

اساتیدی که حضور کودکان دانشجویان مادر را در کلاس درس می‌پذیرند، در واقع گامی مؤثر در جهت تحقق عدالت آموزشی برمی‌دارند. این اقدام نه‌تنها مانعی برای روند آموزش ایجاد نمی‌کند، بلکه نشان می‌دهد که نظام آموزشی می‌تواند خود را با واقعیت‌های زندگی دانشجویان تطبیق دهد. چنین نگاهی، دانشگاه را از یک فضای صرفاً آموزشی به محیطی انسانی‌تر و پاسخ‌گوتر تبدیل می‌کند.

از سوی دیگر، همدلی اساتید با دانشجویان مادر باعث افزایش احساس تعلق و امنیت روانی در آنان می‌شود. مادری که اطمینان دارد فرزندش در کنار او پذیرفته شده و مورد قضاوت منفی قرار نمی‌گیرد، با تمرکز و آرامش بیشتری در کلاس حضور پیدا می‌کند. این آرامش، به‌طور مستقیم بر کیفیت یادگیری، مشارکت در مباحث درسی و عملکرد علمی او تأثیر مثبت می‌گذارد.

همچنین، رفتار محترمانه و حمایت‌گرایانه اساتید، پیام مهمی به سایر دانشجویان منتقل می‌کند؛ پیامی مبتنی بر احترام، درک تفاوت‌ها و پذیرش شرایط متنوع زندگی. این امر به تقویت فرهنگ همدلی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی و تعامل سالم در فضای دانشگاه کمک شایانی می‌کند و نسل آینده متخصصان و نخبگان جامعه را با ارزش‌های انسانی عمیق‌تری پرورش می‌دهد.

در نهایت، می‌توان گفت حمایت از دانشجویان مادر، تنها یک اقدام فردی یا مقطعی نیست، بلکه بخشی از یک نگاه کلان به توسعه پایدار آموزشی و اجتماعی به شمار می‌آید. قدردانی از اساتیدی که با درک، صبر و همراهی خود مسیر تحصیل را برای این دانشجویان هموار می‌کنند، اقدامی ضروری و شایسته است. این رویکرد می‌تواند الگویی الهام‌بخش برای سایر اعضای جامعه دانشگاهی باشد و زمینه‌ساز سیاست‌گذاری‌های حمایتی گسترده‌تر در نظام آموزش عالی کشور گردد.

در همین راستا، اخیراً نمونه‌های ارزشمند و تأثیرگذاری از همدلی اساتید با دانشجویان مادر در فضای مجازی نیز بازتاب یافته است. در یکی از این موارد قابل‌توجه، دو نفر از اساتید دانشگاه با انتشار تصاویری در شبکه اجتماعی اینستاگرام، اقدام انسانی و تحسین‌برانگیز خود را به نمایش گذاشتند. این اساتید در شرایطی که دانشجویان مادر امکان سپردن فرزند خود به فرد یا مکانی دیگر را نداشتند، با رویی گشاده و نگاهی آگاهانه، مسئولیت نگهداری از کودکان دانشجویان خود را در زمان برگزاری کلاس بر عهده گرفتند.

وقتی دانشگاه به شرایط زندگی «نه» نگفت / جایی که مادران با کودک خود پذیرفته شدند 2
وقتی دانشگاه به شرایط زندگی «نه» نگفت / جایی که مادران با کودک خود پذیرفته شدند 3
وقتی دانشگاه به شرایط زندگی «نه» نگفت / جایی که مادران با کودک خود پذیرفته شدند 4