پاسخ مورینیو به مهمترین سوال درباره آیندهاش
ژوزه مورینیو، سرمربی رم، در میان شایعات جداییاش توضیح میدهد که رابطه بسیار صمیمانهای با هواداران این باشگاه دارد.
به گزارش "ورزش سه"، ژوزه مورینیو، سرمربی رم، مصاحبهای جدید با اسکای اسپورت انجام داده که در آن به اتفاقات دوران حرفهای خود در این تیم ایتالیایی پرداخته است.
مورینیو در طول مصاحبه با فدریکو بوفا، روزنامهنگار ایتالیایی، درباره دوران حضورش در رم، رابطهاش با هواداران و آیندهای که ممکن است در انتظارش باشد، صحبت کرد.
مربی پرتغالی گفت:"چیزی که من آن را مورینیسمو و آنتیمورینیسمو مینامم وجود دارد، به خصوص اینجا در رم هر دو وجود دارد. مورینیسمو برای کسانی است که میدانند من به چه چیزی دست یافتهام. کسانی که از زمانی که رم هیچ چیزی نمیبرد و هیچ نوع موفقیت اروپایی نداشت، خوشحال بودند، آنتیمورینیسمو نامیده میشوند."
مورینیسمو و آنتیمورینیسمو
آنها از صحبت کردن در رادیو لذت می برند و این خوب است. آنتیمورینیسمو میفروشد اما مورینیسمو راهی برای تحمل خود در زندگی است. این را به این دلیل میگویم که در خیابان، در هر جای دنیا، افرادی را پیدا میکنم که با من و شیوه زندگی من همذات پنداری میکنند. با این حال، همیشه مهم ترین مسابقه، مسابقه بعدی است. بقیه در گذشته است و مربوط به تاریخ است.
آغاز کار در رم
وقتی برای اولین بار به اینجا رسیدم، رم را نمی شناختم. البته با اینتر مقابل آنها بازی کرده بودم. من رم را نه به عنوان شهری با قلب فوتبالی می شناختم و نه همینطور به عنوان باشگاه. در انگلیس سه تیم بزرگ منچستریونایتد، چلسی و تاتنهام را هدایت کرده بودم و بنابراین می خواستم انگلیس را ترک کنم. رم با پیشنهادی به سمتم آمد که آن را دوست داشتم و این مالکیت بود که باعث شد من بیایم.
انتخاب رم
بعدها، وقتی آمدم و در مورد روم یاد گرفتم، در مورد تمام شک و تردیدهای هواداران باخبر شدم، در مورد تمام ناامیدیهای آنها به درک رسیدم و سعی کردم به فضای اصلی آنها وارد شوم. سوالات زیادی از خودم پرسیدم که باید به مرور زمان به آن ها پاسخ دهم. من علاقه زیادی به بازیکنان این باشگاه داشتم. من زبان رم را دوست دارم. هواداران واقعی رم را دوست دارم، هوادار رمی را که در خیابان ملاقات می کنم، دوست دارم، کسی که صبح به تریگوریا میآید تا با من و بازیکنان عکس بگیرد. افرادی را دوست دارم که همه جا تیم را دنبال می کنند.
فینالهای اروپایی
وقتی به دو فینال اروپایی میرسی و شهر را با خودت همراه میکنی، وقتی با آنها از شادی گریه میکنی، مثل این است که انگار یکی از آنها میشوی. این چیزی است که اکنون احساس میکنم، طبیعی است. وقتی روی نیمکت هستم و به سمت راست [به کورواسود] در ورزشگاه المپیکو نگاه می کنم، هنوز احساساتی میشوم. وقتی به سمت راستم نگاه میکنم دستانم میلرزد، اینها کسانی هستند که با من میمانند، حتی زمانی که یک روز از اینجا خواهم رفت.
آینده
آیا میمانم؟ نمیدانم. قبل از بوداپست (فینال لیگ اروپا) به بازیکنان قول داده بودم که بمانم. بعد از اسپتزیا در المپیکو به هواداران گفتم که اینجا میمانم و الان هم اینجا هستم.