پدرم عاشق زندگی بود / شعری که جمشید مشایخی به یاد شهدا میخواند
به مناسبت ششم آذر سالروز تولد استاد جمشید مشایخی، با پسر او سام مشایخی گفتوگوی کوتاهی کردیم.
سام مشایخی، پسر جمشید مشایخی در خصوص تولد پدرش به خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: من هر سال 6 آذر قلبم از سینه بیرون میآید. این دومین سالی است که پدر در روز تولدشان در کنار ما نیستند. خاطرم است سال 97 و در آخرین جشن تولد ایشان، همراه با دوستانشان چقدر خوشحال بودند.
پسر استاد مشایخی ادامه داد: علاقه پدرم به زندگی بسیار بیشتر از من بود؛ من در حدود 25 سال، روزی 4 ساعت را با پدر میگذراندم و بسیار اوقات خوشی با هم داشتیم.
او در خصوص نصایح مرحوم مشایخی به خود گفت: پدرم همیشه به من میگفت «برندهترین شمشیر صداقت است» و از من میخواست که با دیگران مهربان باشم.
سام مشایخی درباره علایق مرحوم پدرش هم گفت: پدر من علاقه وافری به اشعار سعدی، حافظ و مولانا داشت؛ ولی همیشه این شعر از ابوسعید ابوالخیر را زیر لب زمزمه میکرد: «وا فریادا ز عشق وا فریادا / کارم به یکی طرفه نگار افتادا / گر داد دل شکسته دادا دادا / ور نه منو عشق هرچه بادا بادا». پدرم به خانوادههای شهدا هم علاقه داشت و هر زمان یاد شهدا میافتاد، این شعر را میخواند: «آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد / کز میجام شهادت همه مدهوشانند / نامشان زمزمه نیمهشب مستان باد / تا نگویند که از یاد فراموشانند»
انتهای پیام /