چالش خلق کاراکتر در تولید نوشتافزار ایرانی / چرا کلاه قرمزی یا زیزیگولو دیگر جدابیت ندارند؟
کاراکترهای جذاب ایرانی مانند کلاه قرمزی یا زیزیگولو اگرچه برای کودکان و حتی بزرگسالان جذاب بودهاند، اما به دلیل فانتزی بودن و نشانههای کمیک هرگز نتوانستهاند شاخصههای واقعی یک شخصیت جذاب فرهنگی برای درج روی نوشتافزار ایرانی باشند و همین باعث شده است چالش خلق کاراکتر همچنان در نوشتافزار ایرانی یک دغدغه جدی محسوب شود.
اخیرا و به همت مجمع نوشتافزار ایرانی - اسلامی نشست تخصصی با موضوع بررسی محصولات فرهنگی و نقش الگونمایی آن برای کودک و نوجوان برگزار شد. این نشست در فروشگاه کتابشهر نوجوان و با حضور اساتید دانشگاهی نادر جعفری، محمدمهدی ایزدخواه و همچنین محمد یقینی، مدیرعامل مجمع نوشتافزار ایرانی - اسلامی برگزار شد که مهمانان به ارائه مطالب حول کالای فرهنگی و با تمرکز بر نوشتافزار به ایراد بحث پرداختند.
درک نشدن اهمیت نوشتافزار ابتدای نشست محمد یقینی، مدیرعامل مجمع نوشتافزار ایرانی - اسلامی با تأکید براینکه این نشست با نگاه چگونگی اثرگذاری محصولات فرهنگی روی کودک و نوجوان و الگوپنداری محتوای به کار برده شده بهصورت مجازی و حضوری با حفظ پروتکلهای بهداشتی تشکیل شده است، عنوان کرد: هدف ازاینگونه نشستها کارهای نمایشی یا خود نفس برگزاری نشست نیست بلکه بهطور واقعی میخواهیم یک صحبت تخصصی و کاربردی برای مخاطبان اصلی یعنی والدین و مربیان پرورشی حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم. وی ادامه داد: مجمع ایراننوشت در این چند سال خیلی سعی کرده است این صحبتها را به گوش مسئولان و مؤثرین جامعه در حوزه فرهنگ برساند ولی هنوز ابهامات و کاستیهایی حتی در فهم این موضوع وجود دارد و آنطور که شاید و باید اهمیت این موضوع محصولات فرهنگی و به تبع آن نوشتافزار درک نشده است، البته فعالیتهای امیدبخشی درسالهای اخیر بیشتر درمجموعهها و تشکلهای مردمنهاد در حوزه پوشاک، اسباببازی و نوشتافزار انجام شده که قابلتقدیر است. درادامه نادر جعفری با ذکر این موضوع که همه ما یا پدر و مادر هستیم یا درآینده خواهیم بود و قطعا به طورمستقیم درگیر تعامل با کودکان و نوجوانان هستیم، گفت: این موضوع صرفا یک موضوع حاکمیتی یا حتی پژوهشی و علمی در راستای سیاستگذاری نیست و همه ما بهعنوان والدین یا مربی یا بر اساس روابط اجتماعی دیگر، درگیر موضوع محصولات فرهنگی کودک و نوجوان مثل همین نوشتافزار هستیم. وی اضافه کرد: در یک جمله همه ما بهعنوان یک شهروند درگیر این موضوعات هستیم. این موضوعی را که آقای یقینی در مورد الگونمایی و الگودهی محصولات فرهنگی در حوزه کودک و نوجوان عنوان کردند به آن فکر کردهام و ابتدا میخواهم از یک نگاه بالاتر و از دیدگاه مدیریت فرهنگی به این موضوع بپردازم.
فرهنگسازی از طریق حواس عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) افزود: فرهنگ را میتوان از این زاویه نگریست که هر ارزش نادیدنی و ناملموس را بخواهیم عرضه کنیم، ناچاریم آن را از آن هسته ناملموس به روی یک پوسته ملموس بیاوریم، مثلا همین نوشتافزار یک عینیت دادن به این فرهنگ است و با این دیدگاه، مدیریت فرهنگ، مدیریت باورها و افکار درون اذهان و دلها نیست بلکه با ابزار ملموس، یعنی قابلدرک با حواس پنجگانه میتوان این باورها را انتقال داد و زمینه انتقال این باورها و ارزشها همان کارهای فرهنگی ملموس است، پس وجه اصلی مدیریت فرهنگی بازارسازی برای همین محصولات است که بعضا رها شده است. جعفری نیز که از متخصصان حوزه مدیریت فرهنگی است، اظهار کرد: سالیان سال است ما موضوع سوره فیل و داستان سپاه ابرهه رااز کودکی و نوجوانی تا همینالان نیز میشنویم و این موضوع به صورت انتزاعی برای ما درک شده بود و جلوههای آن را درجامعه نمیدیدیم و کاری به آن نداشتهایم تا اینکه با ساخت انیمیشن فیلشاه این موضوع برای کودکان و نوجوانان ملموس شد و آنوقت توانستیم آن را به کاراکتری تبدیل کنیم که روی دفتر مشق و محصولات فرهنگی استفاده شود و یک برونداد اجتماعی داشته باشد. وی افزود: حال با این کاراکترسازی، هرچند شخصیت فیلشاه باشخصیت غربی هورتون هر دو در ظاهر و تجسم فرقی ندارند و هر دو فیل هستند ولی با دیدن این تصاویر توسط کودک چیزی که در ذهنش تداعی میشود، متفاوت است و این همان ابزارسازی و عینیتسازی مفاهیم فرهنگی توسط کالاهای فرهنگی است که در اینجا انیمیشن است و میتواند موسیقی، فیلم، اسباببازی و نوشتافزار هم باشد. ایزدخواه دیگر مهمان این نشست با تأیید حرفهای نادر جعفری در ادامه بحث، گفت: اینکه برای یک کودک چه نوع محصول فرهنگی تولید کنیم، قطعا خیلی مهم است، زیرا یک محصول ابتدا باعث یک برونداد رفتاری در او و رفتهرفته این رفتارها تبدیل به هنجار میشود و این هنجارها هم در نهایت فرهنگ او را میسازد، یعنی هر محصول فرهنگی قرار است بار و محتوایی را که در خود دارد انتقال دهد که همینها همانطور که ذکر شد، فرهنگساز میشوند.
الگوسازی برای کودکان وی اضافه کرد: ما در مجموعهمان بهعنوانمثال همواره به این فکر کردهایم که مثلا چرا کاراکتری مثل باربی به رغم تفاوت فرهنگها در همه فرهنگها یک عروسک پرفروش میشود و مشاهده کردیم که این عروسک فارغ از نوع ظاهرش که با همه فرهنگها سازگار نیست، اما یک موضوعی را از نظر محتوا با آن انتقال میدهند که آن موضوع برای والدین کودکان در سراسر دنیا مطلوب است و این موضوع الگوسازی برای کودکان بهعنوان تبدیلشدن به یک زن موفق است، بدین شکل که مثلا باربی در پوشش دکتر، استاد دانشگاه و حتی این اواخر تبدیل به یک تکنیسین بهداشت که سازنده واکسن کروناست، میشود و با این حربه که باربی را الگوی رسیدن به یک بانوی موفق نشان میدهند، محتوای پوشش و موارد تهاجمی فرهنگی دیگر آن را انتقال میدهند. ایزدخواه افزود: باید روی شخصیت و کاراکترها کار کرد تا انتقالدهنده یک بار فرهنگی بتواند بشود، به عنوان مثال کاراکتر سفید برفی برای اولین بار در سال 1938 میلادی به نمایش درآمده است و هنوز هم ادامه دارد، یعنی پدربزرگهای ما هم در کودکی امکان دارد انیمیشن سفیدبرفی را دیده باشند و این بدان معناست که پشت این موضوع مدیریت قوی وجود دارد.
وجه اقتصادی خلق کاراکتر این استاد دانشگاه در حوزه بازارسازی فرهنگی ادامه داد: مسئله کاراکتر علاوه بر بار فرهنگی و رسالت انتقال فرهنگی که بر دوش دارد یک وجه اقتصادی نیز دارد که میتوان در اقتصاد فرهنگ آن را طبقهبندی کرد. سود سالانه والتدیزنی بین 15 تا 20 میلیارد دلار متغیر است، پس باید بدانیم که خلق کاراکتر علاوه بر نقش سفیر فرهنگی برای فرهنگ مبدأ آن یک آوردگاه مالی بزرگ و مولد صنایع فرهنگی است. جعفری وجود حلقههای میانی و مردمی در فعالیتهای ذیل اقتصاد فرهنگ و محصولات فرهنگی را تنها راه تحول و رشد این حوزه دانست.
23302
کد خبر 1552431