چالشهای نیمکت سهشیرها در آستانه جام جهانی / فوتبال انگلیسی چه بلایی سر ساوتگیت میآورد؟
تیم ملی انگلیس بعد از تساوی برابر آلمان و انجام شش بازی بدون پیروزی در بدترین فرم ممکن راهی قطر خواهد شد.
به گزارش "ورزش سه" جاناتان ویلسون، فوتبالنویس مشهور انگلیسی در مقالهای که برای سایت SI نوشته، به بررسی آخرین وضعیت تیم ملی انگلیس با گرت ساوتگیت روی نیمکتش پرداخته که در ادامه آن را میخوانید؛
انگلیس در هیچ یک از پنج بازی اخیر خود پیروز نشده است و به طور ناگهانی در رکود بزرگی قرار گرفته است و با سؤالات اساسی در تعدادی از پست ها مواجه شده و آینده سرمربی گرت ساوتگیت تحت فشار فزاینده ای قرار دارد. کار سرمربی انگلیس این است که تقریباً هر اتفاقی بیفتد مورد انتقاد قرار بگیرد. در شش سال گذشته، ساوتگیت در پنج بازی حذفی در تورنمنتهای بزرگ پیروز شده است. در شش سال گذشته، ساوتگیت انگلیس را به دو نیمه نهایی رسانده است این درحالی است که در 66 سال قبل، انگلیس تنها به سه نیمهنهایی رسیده بود. در مقایسه با گذشته، رکورد او بسیار خوب است. او از نظر موفقیت تنها پشت سر آلف رمزی قرار دارد. با این حال موضوعی که انگلستان را احاطه کرده است در حوزه فوتبال نیز وجود دارد که به این معنی است که هیچ چیز کافی نیست. قبل از جام جهانی 2018، انتظارات پس از نمایش های تاسف بار در جام جهانی قبلی و یورو 2016 به پایین ترین حد خود رسید، اما طولی نکشید که انگلیس دوباره خودش را نشان داد. اکنون روایتی بین منتقدان وجود دارد که ساوتگیت با تساوی های خود خوش شانس بوده است و انگلیس هیچ حریف قدری را در مراحل حذفی شکست نداده است. گویی کلمبیا، سوئد، آلمان، اوکراین و دانمارک هیچ قدرتی نداشتند. این تصور وجود دارد که فوتبال او بیش از حد دفاعی است و او به نوعی به نسل بزرگی از استعدادهای هجومی خیانت می کند. اما این یک خیال باطل است. هری کین، رحیم استرلینگ، فیل فودن، میسون ماونت، جک گریلیش، بوکایو ساکا، مارکوس راشفورد و جیدون سانچو نشاندهنده عمق زیادی از استعداد هستند، اما اینکه بگوییم هر آرایش سه یا چهار نفر از آنها برای بازی از خط حمله ده کشور دیگر اروپا بهتر هستند، تصور پوچی است. اینها بازیکنانی شایسته هستند نه برجسته و این ایده که ساوتگیت به نوعی با این نسل به آن رشد مطلوب دست نیافته است، پذیرفتنی نیست. علاوه بر این، فوتبال بینالمللی کندتر و فشردهتر از فوتبال باشگاهی است. تورنمنتها معمولاً توسط تیمهای ویرانکننده یا هیجانانگیز فتح نمیشوند، بلکه قهرمانی توسط تیمهای سازمانیافتهای که میتوانند حریفان را مهار کنند و سپس استعداد تهاجمی کافی برای گلزنی یا استفاده از یک خطای حریف را داشته باشند، به دست میآید. خود ساوتگیت از پرتغال در سال 2016 و فرانسه در سال 2018 به عنوان الگوهای خود در این زمینه صحبت کرده است.
زمینهای که شاید جایی برای انتقاد واقعی وجود داشته باشد، عدم نتیجهگیری ساوتگیت در بازیهایی بوده که از حریف پیش میافتد. انگلیس تمایل دیرینه خود را حفظ می کند تا در یک مسابقه بزرگ پیش بیفتد و سپس به دفاع روی بیاورد، زیرا وحشت از دست دادن پیروزی آنها را تحت فشار میگذارد. ساوتگیت هم نتوانسته است با آن مقابله کند و هم در برابر کرواسی در نیمه نهایی جام جهانی 2018 و هم مقابل ایتالیا در فینال یورو، مشخص بود که تعادل بازی خیلی قبل از رسیدن به گلهای تساوی حریفان تغییر کرده است. ساوتگیت یک استراتژیست بلند مدت است. او کسی نیست که در برابر تغییر سبک بازی حریفی که از آن پیش افتاده، توانایی نشان دادن واکنش موثر داشته باشد. اما با فرا رسیدن ماه ژوئن، لیگ ملتها مانند یک تورنمنت اضافی در فصل احساس میشد. تغییرات مربوط به کووید در برنامه، همه را خسته کرده بود. هیچ کس نمی خواست آن بازی ها را انجام دهد. انگلیس مقابل ایتالیا و آلمان مساوی کرد اما دو بار به مجارستان باخت (آلمان و فرانسه نیز اخیراً در وضعیت مشابهی بوده اند و اسپانیا و ایتالیا عالی نبوده اند؛ خستگی تمام قدرت های بزرگ اروپایی را از بین برده است). ناامیدی سرکوبشدهای که به دلیل صعود انگلیس به فینال یورو موقتا فروکش کرده بود، پس از شکست مقابل مجارستان به اوج رسید و دوباره در میلان در روز جمعه با قطعی شدن سقوط انگلیس به گروه B لیگ ملتها جامعه فوتبال انگلیس را به مرز جنون کشاند.
ساوتگیت در مورد اینکه چگونه از ایدههای تهاجمی صرف خودش عقبنشینی کرده که به معنای بازگشت بیشتر به رویکرد "اول دفاع، بعد حمله" است، صحبت کرده است، اما مشکل اینجاست که او اکنون این کار را با بازیکنان متعددی انجام می دهد - به ویژه هری مگوایر و کایل واکر - که از فرم مطلوب خارج شده اند. از طرفی بازیکنانی مانند جردن پیکفورد، کالوین فیلیپس و جردن هندرسون به دلیل مصدومیت در دسترس نیستند و برای بدست آوردن هماهنگی تیمی دیگر هیچ زمانی وجود ندارد.