سه‌شنبه 6 آذر 1403

چرا امام سجاد راضی به قیام علیه امویان نبود

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
چرا امام سجاد راضی به قیام علیه امویان نبود

خطبه امام سجاد بیانگر آن بود که هرگونه اعتماد به کوفیان برای قیام علیه دستگاه فاسد اموی و یا دشمنان بالقوه‌ی اهل عترت خطاست.

به گزارش مشرق، کاروان اسرای کربلا این بار تحت امامت امام سجاد و با هدایت ظاهری دشمنان، به‌سوی کوفه و از آنجا به جانب شام روانه شد. کاروانیان در روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند. ابن زیاد، اسیران را بر روی محمل‌هایی بدون پرده و پوشش و با همراهی گروهی از جمله شمر و طارق بن محفز به دربار یزید بن معاویه در شام فرستاد. در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید و 10 هزار سوار و پیاده بر تمام کوچه‌ها و بازار ها موکل کرد که احدی از شیعیان امیر المؤمنین حرکتی نکند. سپس فرمان داد سرهایی را که در کوفه بود بر گردانند و در پیش چشم اهل بیت حرکت دهند و با هم وارد شهر کرده در کوی و بازار بگردانند. مردم با دیدن این صحنه و مشاهده بانوان و مخدرات در هودج‌های بدون پوشش، صدا به گریه بلند کردند.

در چنین شرایطی بود که امام سجاد علیه‌السلام با حالت مریضی که داشت، برابر مردم ایستاد و اشاره به سکوت کرد. مردم خاموش شدند. بعد سپاس خدا گفت و ستایش او کرد و بر نبی درود فرستاد؛ سپس فرمود:

ای مردم، هر کس مرا می شناسد، می‌شناسد و هر کس نمی‌شناسد (بگویم) من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند، بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند. من پسر آن کسی هستم که حرمت او شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسی هستم که او را به زاری کشتند و این فخر مابس.

أیها الناس من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی فأنا علی بن الحسین المذبوح بشط الفرات من غیر ذحل و لا ترات، انا ابن من انتهک حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبی عیاله، انا ابن من قتل صبرا، فکفی بذلک فخرا.

ای مردم، شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی‌یاور گذاشتید؟ هلاک باد شما را؛ چه توشه‌ای برای خود پیش فرستادید و زشت باد رأی شما. به کدام چشم به روی پیامبر نظر می‌اندازید وقتی با شما گوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید. پس، از امت من نیستید؟

ایها الناس، ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الی ابی و خدعتموه، و اعطیتموه من انفسکم العهد و المیثاق و البیع ثم قاتلتموه و خذلتموه؟ فتبا لکم ما قدمتم لانفسکم و سواه لرایکم، بای عین تنظرون الی رسول الله (ص) یقول لکم: قتلتم عترتی و انتهکتم حرمتی فلستم من امتی؟

راوی گفت: صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر می‌گفتند هلاک شدید و نفهمیدید. پس امام فرمود:

خدای رحمت کند آن که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگه دارد، و برای ما در رسول الله اسوه‌ای نیکو است.

رحم الله امرأ قبل نصیحتی و حفظ وصیتی فی الله و فی رسوله و فی أهل بیته، فان لنا «فی رسول الله أسو حسن» (اشاره به احزاب 21)

همه گفتند یابن رسول الله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم. دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست. خدای تو را رحمت فرستد. فرمان خویش بفرمای که ما جنگ کنیم با هر که جنگ تو خواهد و آشتی کنیم با هر کس تو با او صلح کنی و قصاص خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم.

امام سجاد در پاسخ فرمود: هیهات، ای بی وفایان مکار. میان شما و خواسته هایتان پرده‌ای [از شهوات] افکنده شد. می‌خواهید همان گونه که پدران مرا یاری کردید، همان گونه مرا هم یاری کنید؟ هرگز چنین نخواهد شد. سوگند به پروردگار، آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهل بیت وی بر دل من رسید، هنوز بهتر نشده و التیام نیافته است و هنوز داغ پیامبر فراموش نشده و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدم موی رخسار مرا سپید کرده است و تلخی آن میان حلقوم و حنجره‌ی من است و اندوه آن در سینه‌ی من مانده است و خواهش من این است نه با ما باشید و نه بر ما.

فقال علی بن الحسین ع: هیهات، ایها الغدر المکر؛ حیل بینکم و بین شهوات انفسکم، اتریدون ان تاتوا الی کما اتیتم الی آبایی من قبل، کلا و رب الراقصات الی منی، فان الجرح لما یندمل، قتل ابی بالامس و اهل بیته معه، فلم ینسنی ثکل رسول الله (ص) وثکل ابی و بنی ابی و جدی، شق لهازمی و مرارته بین حناجری و حلقی، و غصصه تجری فی فراش صدری، و مسالتی ان لا تکونوا لنا و لا علینا.

آنگاه اینگونه در قالب ابیاتی فرمود:

لا غرو ان قتل الحسین و شیخه *** قد کان خیرا من حسین و اکرما

فلا تفرحوا یا اهل کوفه بالذی *** اصیب حسین کان ذلک اعظما

قتیل بشط النهر نفسی فداوه *** جزاء الذی ارداه نار جهنما

شگفت‌آور نیست اگر حسین کشته شد و پدر بزرگوارش علی که بهتر از حسین بود، او نیز کشته شد؛ ای اهل کوفه، شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد که این مصیبتی است بزرگ. جانم فدای آن که در کنار نهر فرات شهید شد، و کیفر آن کس که او را کشت آتش جهنم است.

امام سجاد در این خطبه حداقل به چند خصلت کوفیان اشاره کردند:

1 خدعه: امام فرمود به پدرم خدعه زدید (خدعتموه).

2 بدعهدی و شکستن بیعت تا به قتل رساندن امام حسین (و اعطیتموه من انفسکم العهد و المیثاق و البیع ثم قاتلتموه و خذلتموه).

3 بی‌وفایی و مکر؛ آنجا که خطاب به کوفیان فرمود ایها الغدر المکر.

4 اهل تبعیت از شهوات: امام علت بدرفتاری کوفیان را اینطور معرفی فرمود «حیل بینکم و بین شهوات انفسکم.» یعنی میان شما و خواسته‌هایتان پرده‌ای [از شهوات] افکنده شد..

همین چهار ویژگی کوفیان کافی بود برای آنکه به اطرافیان بفهماند هرگونه اعتماد به کوفیان برای قیام علیه دستگاه فاسد اموی و یا دشمنان بالقوه اهل عترت خطاست و تاریخ هم به اثبات رساند نمی‌توان به آنها اعتماد کرد. در واقع جامعه‌ای که از شهوت‌ها پیروی می‌کند، آمادگی مواجهه با ولی خدا را ندارد و این جامعه باید تربیت‌های لازم را در آزمون‌های الهی کسب کند. قیام مختار ثقفی از جمله حرکت‌هایی بود که با وجود موفقیتهایی که داشت، در نهایت با شکست مواجه شد و آنها که حاضر نشدند به دستور او عمل کنند و در درگیری با سپاه مصعب شرافتمندانه کشته شوند، پس از مختار هر 7 هزار نفر دستگیر و گردن زده شدند.

منبع: تسنیم