چرا نقد سینمایی باید "تند و تیز" باشد؟!/ فروش فیلم مهمتر است یا جایزه در جشنواره؟
مستند پرتره راجر ایبرت، منتقد مشهور آمریکایی از شبکه مستند پخش شد و پس از آن میزگرد نقد سینمای مستند و داستانی روی آنتن رفت.
به گزارش مشرق، جدیدترین قسمت از برنامه تلویزیونی «به اضافه مستند» با پخش و بررسی مستند «خود زندگی» به کارگردانی استیو جیمز روی آنتن شبکه مستند رفت.
مستند «خود زندگی» لحظات تلخ و شیرین زندگی منتقد سینما و نویسنده شهیر، راجر ایبرت را بازگو میکند. در این مستند تصاویری از ماههای آخر زندگی ایبرت همراه با تصاویر آرشیوی از کل دوران فعالیت او ترکیب شده و این نویسنده فقید را معرفی میکند. در بخش دیگری از این فیلم، دوستان، اعضای خانواده و شخصیتهای برجستهای مانند «مارتین اسکورسیزی» داستانها و خاطرات خود را از راجر تعریف میکنند.
راجر جوزف ایبرت خبرنگار، منتقد فیلم و فیلمنامهنویس مشهور آمریکایی است. او بیش از 15 کتاب درباره فیلمهای سینمایی نوشت و در سال 1975 بهعنوان اولین منتقد فیلم، جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. این منتقد سینمایی در سال 2002 به سرطان تیروئید مبتلا شد و در پی عمل جراحی، فک پایین و توانایی سخن گفتنش را از دست داد و در سال 2013 درگذشت.
پس از پخش این مستند، میزگرد برنامه با حضور سعید هاشمزاده و امیر ابیلی برگزار شد. در این میزگرد موضوع نقد سینمای داستانی و مستند مورد بررسی قرار گرفت.
سعید هاشمزاده در ابتدای صحبتهای خود درخصوص لزوم تند و تیز بودن نقد توضیح داد و گفت: به نظرم چیزی به عنوان نقد ملاحظهگر وجود ندارد. نقد، نقد است که از معنای لغوی آن یعنی جداکردن سره از ناسره، این چنین برمیآید. به عبارت دیگر، نقد همیشه تیز و تند است و اگر اینچنین نباشد، نمیتواند سره را از ناسره جدا کند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا واقعا مستند خوب نداریم، گفت: منتقد اول باید از فرم و تکنیک شروع کند و قرار نیست درباره محتوا حرف بزند چرا که محتوا گام آخر است. وظیفه منتقد توجه دقیق به فرم و تکنیک است. از این نظر شاید بتوان گفت که مستندهای بد ما از نظر فرم و تکنیک بیشتر از مستندهای خوبمان است. البته من معتقدم که مخاطب نقد، اصلا فیلمساز نیست و مخاطبش مردم هستند.
امیر ابیلی در بخش دیگری از این میزگرد، گفت: دقت داشته باشید عموم مستندهای ما با پول دولتی نهادهای حاکمیتی و تلویزیون ساخته میشود. در این وضعیت، مستندسازی که پول بیت المال را گرفته و کار خوب تولید نکرده است، باید جوابگو باشد و مؤاخذه شود. نمیتوان با این بهانه که فیلمساز زحمت کشیده و کاری را ساخته جلوی نقدکردن را بگیریم. در حقیقت قرار نیست در نقد کردن با کسی تعارف داشته باشیم و اتفاقا اینگونه تعارفات باعث ضربه زدن به کار میشود. شاید بتوان گفت که خیلی از مستندسازان ما باید شغل دیگری را انتخاب میکردند. تاکنون به تعداد بالای مستندسازان ما دقت کردید؟ چه دلیلی دارد این همه مستندساز داشته باشیم؟
هاشمزاده ضمن تعریف مفهوم کلی نقد، به نظریه منتقد معروف سینمای دنیا اشاره کرد و گفت: آلن کازبیه در کتاب معروف «نقد فیلم» خود میگوید: ما اول باید مرحله توصیف را در برابر فیلمهایی که میبینیم، به کار گیریم. یعنی در گام اول بتوانیم آنها را به خوبی توصیف کنیم. سپس باید وارد مرحله تحلیل شویم و بخشهای مختلف آن را بشکافیم. در نهایت هم باید وارد مرحله نقد و تفسیر شویم. واقعیت این است که اغلب منتقدین ما در همان مرحله اول یعنی توصیف گیر افتادهاند و فقط فیلم را بازتعریف میکنند.
ابیلی در ادامه همین موضوع گفت: این موضوع زمینهساز یک اتفاق ناگوار میشود منتقدی که از فیلمها همواره تعریف میکند، سلیقه مخاطب را به آن سمت میبرد و زمینهساز سوق دادن سلیقه او به کارهای نازل میشود.
وی با اشاره به نقدهای مسعود فراستی گفت: به نظرم نقدهای مکتوب آقای فراستی همچنان جزو بهترین نقدهای پس از انقلاب است. حتی نقدهای او در چند سال اخیر که بر آثاری نظیر «ایستاده در غبار»، «حضرت محمد» و... نوشته است، بسیار خوب است. با این حال به نظرم حضور در برنامه هفت ضربه جدی به نقد ایشان زد.
هاشمزاده ضمن اشاره به راجر ایبرت به عنوان سوژه مستند «خود زندگی» گفت: راجر ایبرت شمایل یک منتقد در آمریکاست و فراستی هم شمایل یک منتقد در ایران را دارد، اما میتوان گفت شباهتها و تفاوتهای جالبی با همدیگر دارند. راجر ایبرت، به عنوان یک منتقد عامهپسند جایزه پولیتزر دریافت کرده است. در حقیقت انگار که نوبل ادبیات گرفته و بر ادبیات مسلط است. فراستی نیز چنین است. او از نقد نخبهگرا آمده و کار میکند.
ابیلی تأکید کرد: جالب است بدانید که اسکورسیزی خود را مدیون ایبرت میداند و میگوید نور انداختن او بر من باعث شد که دیده شوم. پس چه خوب است که منتقدین ما هم به این سمت حرکت کنند و با نور انداختن روی جوانترها آنها را انتخاب کنند.
این منتقد سینمایی با یک مثال صحبتهای خود را ادامه داد و گفت: فرض کنید دو فیلمساز اولی دو فیلم ساختند؛ یکی برای مردم ساخته و دیگری برای جشنواره. اولی به چرخه اکران میرود و احتمالا فروش خوبی هم دارد و دومی به جشنواره فجر میرود و پس از کلی نقد مثبت، در چرخه اکران شکست میخورد؛ به نظر شما کدام کارگردان بهتر میتواند ادامه مسیر دهد؟ دومی. در حقیقت کسی که فیلم جشنوارهای ساخته است، بهتر میتواند فیلم دومش را بسازد؛ هم سرمایهگذار بهتری پیدا میکند. هم بازیگران بهتری تمایل به کارکردن با شما دارند.
هاشمزاده با اشاره به دلیل این سؤال گفت: این موضوع به این دلیل است که سرمایهگذار تأثیر رسانه را بیشتر از فروش اکران میپذیرد. در حقیقت او نیازی ندارد که پول فیلمش را از مردم دربیاورد بلکه فیلمش پیش از ساخت، تأمین مالی شده است.
منبع: تسنیم