چرا هیچ کس به پست زینب موسوی درباره فردوسی نخندید؟

عمده خصومتها با شاهنامه فردوسی از سوی کسانی صورت گرفته که شاهنامهدوستی را معادل ایراندوستی دانسته و ایراندوستی را نیز در تقابل با منافع و تمایلات سیاسی و اعتقادی خود میدیدهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، واکنشها به انتشار کلیپی درباره شاهنامه که در آن یک اینفلوئنسر با الفاظ سخیف ابیاتی از شاهنامه را میخواند، ادامه دارد. سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، امروز در نشست خبری خود، ادبیات این کلیپ را سخیف توصیف و تاکید کرد که انتشار این دست از محتوا، از ارزش فردوسی و اثر گرانسنگ او نمیکاهد.
طی ساعات گذشته، جمعی از اساتید و پژوهشگران نیز به ادبیات این کلیپ واکنش نشان داده و آن را نه طنز و شوخی، که لودگی توصیف کردند.
ابیاتی از شاهنامه در حالی در این پست اینستاگرام با تمسخر و شوخیهای زننده خوانده میشود که در جنگ 12 روزه بسیاری از کاربران فضای مجازی، با بازنشر اساطیر و ابیاتی حماسی از جمله از شاهنامه فردوسی، تاریخ و فرهنگ ایرانیان را یادآور شدند و تاکید کردند که ایران، همواره ققنوسوار از خاک برخاسته و چون سیاوش، از آتش حوادث به سلامت گذر کرده است. گذشته از این، همزمانی انتشار این پست با توزیع شاهنامه در میان خانوادههای تاجیکستانی، نیز مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.
توهین زینب موسوی به شاهنامه و فردوسی / عیارسنجی خورشید کار شبپره شدچرا شاهنامه؟
ایرج رضایی، پژوهشگر، در همین راستا معتقد است، مقابله با شاهنامه امر جدیدی نیست و از دیرباز از سوی کسانی که با ایرانیان سر نزاع داشتند، صورت گرفته است. به گفته او؛ کمتر کتابی را در تاریخ ادبی ایران، میتوان سراغ گرفت که همانند شاهنامه، این همه نزد ایرانیان عزیز باشد و با اقبالِ عمومیِ بی مانندِ آنان مواجه شود و در عین حال، درست به خاطر همین ویژگی، این همه محلِ انکار و خصومت عدهای قرار گرفته باشد.
او در بخش دیگری از این یادداشت آورده است: عمده خصومتها با شاهنامه دلایل اعتقادی و ایدئولوژیک داشته و از سوی کسانی صورت گرفته که شاهنامهدوستی را معادلِ ایراندوستی دانسته و ایراندوستی را نیز در تقابل با منافع و تمایلات سیاسی و اعتقادی خود میدیدهاند. شگفت آنکه این کتاب به تنهایی چنان با نام ایران گره خورده است که مخالفان آن هر جا خواسته اند به ایران بتازند به شاهنامه تاختهاند. در واقع شاهنامهستیزی، به ویژه در دوره معاصر، رویِ دیگر ایرانستیزی بوده است.
ناگفته نماند که در این میان میبایستی حسابِ آن دسته از پژوهشگرانی را که شاهنامه را به دقت خواندهاند و به دور از حب و بغضهای رایج، و صرفاً بنا بر ملاحظاتِ عالمانه، نقدهایی بر آن وارد دانستهاند، جدا کرد. داوریها و نقد و نظرهای سخته و سنجیده را در مورد این کتاب و هر کتاب دیگری که حاصل انصاف و اِشراف و تأملاتِ دانشورانه است، باید بدون دخالت دادن هر گونه تعصبی، بشنویم.
تکفیر شدی، رافضیات نامیدند...
برخی از واکنشها نیز بر واکنش اجتماعی به این هتاکی اختصاص داشت. علیرضا بهرامپور عمران، پژوهشگر، در اینباره نوشت: با خودم گفتم آیا جز در مسائلِ سیاسی و امنیتی، در دیگر ساحتها ازجمله در عرصه فرهنگ، هرکه هرچه دلِ تنگاش بخواهد، میتواندبگوید! آیا مثلاً وزارتِ فرهنگ و ارشاد، نباید در چنین موارد و مواقعی، به قولِ علماء "ورودکند" و صلابتی بهخرجدهد؟! در زمانهای که "دهانهای وقاحت به خروشاند" آیا نباید حد و مرز یا حریم و حرمتی هم درکارباشد؟! بههیچرو سخن بر سرِ تابوسازی و تقدسبخشیدن به شاهنامه یا فردوسی نیست، بلکه مرادم رعایتِ حداقلهای احترام و ادب درحق شاعری است که از بنیانگذارانِ زبانِ فارسی و از پاسدارانِ تاریخ و هویتِ فرهنگیِ ایرانیان است.
او ادامه داد: بهگمانم ایراندوستانِ دغدغهمند میتوانند برای تنبیهِ چنین افرادی، دستکم تا زمانی که آنان از رفتارِ ناشایستِ خود ابرازِ پشیمانی و شرمساری نکردند، از دنبالکردنِ "کانال"یا "پیج"شان خودداریکنند. مگر نه اینکه اغلب شهوتِ شهرت و سودای نام، آنهم بههرقیمتی، چنین کسانی را به چنان رفتارهایی سوقمیدهد؟
بهرامپور همچنین سرودهای را به همین مناسبت منتشر کرد:
«فردوسی» تو دار و ندارِ خویش را باختهای با خالیِ دستهای خود ساختهای تکفیر شدی، رافضیات نامیدند تا کاخِ بلندِ خود برافراختهای
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
برخی از کاربران نیز پاسخ سازنده کلیپ را از جناب سعدی داده و نوشتتد: "سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین شکند / قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود".
غلامرضا طریقی، شاعر و پژوهشگر، نیز نوشت: شگفت این که کمتر از 30 سال پیش در همین مملکت، کسی در قواره احمد شاملو با فردوسی شوخی میکرد. انگار از این نظر هم کیلومترها سقوط کردهایم.