«ژنرال دلا روره» به کتابفروشیها آمد / کلاهبرداری که قهرمان شد
داستان بلند «ژنرال دلا روره» نوشته وازریک درساهاکیان توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.
داستان بلند «ژنرال دلا روره» نوشته وازریک درساهاکیان توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، داستان بلند «ژنرال دلا روره» نوشته وازریک درساهاکیان بهتازگی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه ادبیات داستانی معاصر» است که اینناشر چاپ میکند و نسخه اصلی آن، سال 1961 توسط انتشارات دابلدی و شرکا در نیوریورک چاپ شده است. ترجمه فارسی ایناثر هم از روی نسخه ایتالیاییزبان کتاب انجام شده است.
ایندرو مونتانللی نویسنده اینکتاب، روزنامهنگار و مورخ ایتالیایی متولد سال 1909 و درگذشته بهسال 2001 است. او یکی از روزنامهنگاران مهم قرن بیستم ایتالیاست. او در رشته حقوق تحصیل کرد و فارغالتحصیل شد و بر اینباور بود که فاشیستها بهجای اصلاحات، کل فرایند انتخابات را از میان برداشتهاند. او طی اقامتی کوتاه در شهر گرونوبل فرانسه، به ایننتیجه رسید که جای حقوق، باید به کار روزنامهنگاری بپردازد. پس از سال 1935، وقتی بنیتو موسولینی دستور توقیف نشریه «اونیورساله» و سایر مجلهها و روزنامههای افشاگر را صادر کرد، مونتانللی از فاشیسم رو برگرداند. سپس با شروع جنگ جهانی دوم از جبهههای مختلف با چند روزنامه به همکاری پرداخت. او چندی بعد عازم بالکان و یونان شد و از مشارکت نیروهای ایتالیایی در آن جبههها گزارشهایی فرستاد. در اینمقطع از زندگیاش بود که تصمیم گرفت به پارتیزانها بپیوندد و برای مبارزه با فاشیستها اسلحه به دست بگیرد.
مونتانللی در آخرین سال حاکمیت موسولینی در میلان به زندان فاشیستها افتاده بود که با شخصیت اصلی داستان «ژنرال دلا روره» آشنا شد؛ یکقالتاق کلاهبردار و قمارباز که نازیها تلاش داشتند با استفاده از او در صفوف مبارزان آزادیخواه نفوذ کنند، اما نتیجه چیز دیگری شد. اینکلاهبردار نقش قهرمان نهضت آزادی را چنان خوب بازی کرد که ناگهان تصمیم گرفت تبدیل به یک قهرمان شود...
ایندرو مونتانللی یکبار در سال 1977 توسط گروه بریگادهای سرخ ترور شد و به گلوله بسته شد، اما جان سالم به در برد. از داستان بلند «ژنرال دلا روره» او یکاقتباس سینمایی با همیننام توسط روبرتو روسلینی ساخته شد که جایزه شیر طلایی فستیوال ونیز را برای سازندهاش به ارمغان آورد.
داستان «ژنرال دلا روره» در 3 فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
مولر رو به سروان شرانتس گفت: «اینها را آزادشان کنید، بروند.» و در پی گریمالدی رفت. وقتی وارد اتاق شرانتس شد، دید که گریمالدی روی نیمکتی نشسته و سیگاری چاق کرده است. مولر یک بطر کنیاک از قفسهای درآورد و نشست. دو استکان پر کرد، یکی برای خودش و یکی برای مهمانش، و شروع کرد به ورقزدن یک پوشه کت و کلفت. و پس از ده دقیقهای سکوت، سرش را بلند کرد و با همانلحن احترامآمیز همیشگیاش گفت: «خوب، حالا بفرمایید به چه شیوهای ترجیح میدهید در یک دادگاه نظامی آلمانی حضور پیدا کنید، تحت نام سرگرد گریمالدی و به اتهام همکاری با نهضت مقاومت و ارتشای نظامیان آلمانی یا میخواهید برگردید به نام جووانی برتونه، فرزند فلان و بهمان، و اتهام کلاهبرداری و برخلاف قانون پوشیدن اونیفورم نظامی؟»
برتونه شانهای بالا انداخت و پرسید: «دو شق بسیار جالب! در صورت اول، حکم اعدام میگیرم، و در صورت دوم، حداکثر سه سال حبس نصیبم میشود. ماده 310 هم البته هست در مورد خلافهای مدنی در زمان جنگ، که کمی ممکن است دردسرساز باشد. اما این جنگ دیر یا زود به پایان خواهد رسید، اینطور نیست؟ و وقتی که پایان بگیرد، یک عفو عمومی بههمراه خواهد داشت که هیچ بد نیست.
اینکتاب با 96 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 30 هزار تومان منتشر شده است.