کاخ محکم زبان فارسی

جنجالی ترین خبر فرهنگی این هفته مربوط به حاشیههای شوخی با شاهنامه توسط یک فعال مجازی است. این اتفاق با واکنشهای گستردهای در جامعه روبهرو شد و هم چهرههای سرشناس فرهنگ و هنر دربارهاش موضع گرفتند و هم مردم عادی و همچنان نیز واکنشها ادامه دارد. با این حال اما به نظر میرسد جامعه ایرانی بیش از حد به این قضیه پرداخته است.
کسی که این ماجرا را رقم زده یک طنزپرداز معمولی در اینستاگرام است و نه هویت علمی دارد و نه حتی هویت هنری. شاید اگر در زمان دیگری مرتکب چنین عملی میشد این اندازه مورد هجمه قرار نمی گرفت اما واقعیت این است که بعد از جنگ تحمیلی 12روزه به دلایل مختلفی روحیه ملی گرایی در جامعه تقویت شد و در دو ماه گذشته مردم تعصب خاصی به آیینها و چهرههای ملی نشان دادهاند. نکته مهم این است که در این ایام شاهنامه و فردوسی بیشتر از هر زمان دیگری مورد توجه بودهاند و حتی برخی کتاب فروشها میگویند فروش شاهنامه بعد از جنگ به شکل عجیبی افزایش پیدا کرده است.
در چنین شرایطی شوخی یک طنزپرداز با شاهنامه بیشتر از هر چیزی شبیه خودزنی به حساب میآید و خیلی روشن بود که میتواند شبیه بشکه باروت خشم عمومی را برانگیزد ولی با این حال برخی چهرههای فرهنگی نیز معتقدند نباید به چنین ماجراهایی خیلی توجه نشان داد. در همین رابطه شروین سلیمانی طنزپرداز یادداشتی در کانال تلگرامی اش منتشر کرده و نوشته است: «چندین سال پیش که مهران مدیری در سریال بَرَره افعالِ مندرآوردی و دستور زبان مُضحک و البته خلاقانهای را ساخت و بهکار گرفت، صدای اعتراض عدهای که دلسوز زبان و ادبیات فارسی بودند بلند شد که: اصطلاحات سخیفِ این سریال بین مردم رواج پیدا کرده و اگر جلویش را نگیریم زبان فارسی چنین و چنان خواهد شد. یادم میآید کسی دربارهاش نوشت:
کاخ زبان فارسی مستحکمتر از آن است که با کُلنگِ برره آسیب ببیند!
همینطور هم شد. گَرد و خاک بَرره خوابید و کاخ زبان فارسی برقرار ماند.
با شنیدن شوخیهای آن خانم با شاهنامه یاد نوشته همان عزیز افتادم و با خودم تکرار کردم که: کاخِ شاهنامه رفیعتر از آن است که با میخِ زنگزدهای خَش به بُرج و بارویَش بیفتد.
این طنزپرداز همچنین نوشته است:«شاهنامه و فردوسی هر دو محترمند اما مقدس نیستند و هر کسی حق دارد با آنها شوخی کند. اما باید توجه داشته باشیم که طنز با توهین فرق دارد. دیرزمانی است که بسیاری از طنزپردازان با رستم و سهراب و خودِ فردوسی و سایر عناصر شاهنامه شوخی کردهاند و کسی هم معترض نشده. میدانید چرا؟ چون ما ایرانیها فرق طنز و توهین را خوب میفهمیم. ویدئویی که من دیدم پر از حرفهای زننده و جنسی و توهینآمیز بود و با تعاریفِ طنز فرسنگها فاصله داشت. این کار طنز نبود بلکه هَجوِ فردوسی بود. درست مثل اینکه کسی برای خنداندن دیگران به پدرِ خودش فحش بدهد!
آیا رَواست در این روزگاری که هر بیوطنی از راه رسیده به این سرمایه ملی لگدی زده شما هم که خودت را منتقدِ آن جریان میدانی بیایی لگدِ محکمتری بزنی؟!»
او در بخش دیگری از این یادداشت نوشته است: «سوم اینکه: گیریم که ایشان برای تولید محتوا این ویدئو را ساخته و متوجهِ توهینآمیز بودنش نبوده. اما بعدش که با بازخوردهای منفی و گسترده در جامعه مواجه شده و فهمیده شوخیهایش به خیلی از هموطنان برخورده، جا داشت که میآمد و عذرخواهی میکرد نه اینکه بر خطایش پافشاری کند و خودش را آماجِ حمله خُرد و کَلان کند! و آخر اینکه به نظر بنده سقفِ هنرنمایی ایشان زیر همان چادر گُلگلی در نقش امپراتور کوزکو بود و خارج از آن ترکیب، چیز چشمگیری برای ارائه به مخاطب ایرانی ندارد.»
در همین رابطه دیروز صفحه اینستاگرام منتسب به بهرام بیضایی نیز با انتشار عکسی از او به همراه بخشی از فیلمنامه «دیباچه نوین شاهنامه» نسبت به جدال این روزها واکنش نشان داد. در این پست آمده است:
«فردوسی: بزنید مرا - سنگپاره و تپانچه و تازیانههای شما بر من هیچ نیست. من شما را نستودهام و پدران شما را از گمنامی به درنیاوردم. من نام شما را که بر خاک افتاده بود دست نگرفتم و تا سپهر نرساندم. شما را گنگ میخواندند و من شما را از هوش و هنر سر برنفراختم و پارسی پدرانتان را که خوارترین میانگاشتند زبان اندیشه نساختم.
ترکههای شما مرا نوازش است و دوالها پر سیمرغ. من چهرهی شما را که میان توری و تازی گم شده بود آشکار نکردم و سرزمین از دست رفتهی شما را به جادوی واژهها باز پس نگرفتم و در پای شما نیفکندم. بزنید که تیغ دشمنم گواراتر پیش دشنام مردمی که برایشان پشتم خمید و مویم به سپیدی زد و دندانم ریخت و چشمم ندید و گوشم نشنید.»