کارگردانهایی مثل کاهانی به کل سینماگران ضربه میزنند
به جای توقیف فیلم ارادتمند نازنین بهاره تینا باید در اولین فرصت اکران میشد تا آن موقع میدیدید که خود مخاطب با چنین محصولی چه برخوردی خواهد داشت و تکلیف آن به بهترین شکل ممکن روشن میشد.
چند روز قبل نسخه قاچاق فیلم توقیفی ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا در فضای مجازی و کانالهای تلگرامی منتشر شد و آخرین برگه از این فیلم پرحاشیه عبدالرضا کاهانی رقم خورد.
فیلم ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا سال 1395 ساخته شده است و از زمان ساخت آن تا به امروز بسیار پرحاشیه بود و عاقبت به شکل قاچاق در معرض دید مخاطب قرار گرفت.به طور خلاصه میتوان گفت این فیلم از زمان ریاست حجت الله ایوبی در سازمان سینمایی تا به همین امروز و با تغییر 4 ریاست در این سازمان همچنان مورد بحث بود، چه بحثهایی سال 1395 مرحوم سید ضیا الدین دری و محمد حسین لطیفی که آن زمان اعضا شورای پروانه نمایش بودند مطرح کردند و از طرف مقابل هم چه جوابهایی داده شد و طبیعتا بسیاری از هنرمندان در دفاع از کاهانی و فیلمش موضع گرفتند. البته نه به دلیل خود فیلم (که احتمالا ندیده بودند) بلکه به دلیل حمایت از یک هم صنفی که در موقعیت توقیف اثرش قرار گرفته است.
مرحوم سید ضیا الدین دری یک بحثی را هم که مطرح ساخت این بود که کاهانی با این فیلمش اعتماد وزارت ارشاد به سینماگران را از بین برد او در مصاحبه با سایت دیباچه در همان سال 1395 گفته بود: «کاهانی با ساخت این فیلم قصد زیرآبی رفتن را داشته است. سالها سینماگران جنگیدند تا موفق شدند، ارشاد را راضی کنند که برای صدور پروانه نمایش، فقط سیناپسی را تحویل شورا بدهند. تا قبل از این، سینماگران باید فیلمنامه کامل را تحویل میدادند و با هر ممیزی، دوباره باید فیلمنامه را بازنویسی میکردند و روزها در صف میایستادند تا مجوز بگیرند!
حال کارگردانهایی مثل کاهانی با ساخت فیلمی که تار و پودش غیرقابل نمایش است، اعتماد را از بین میبرند و ما را به سالهای قبل باز میگردانند! سالها جنگیدیم تا این شرایط را درست کنیم و بتوانیم موقعیتی را درست کنیم که ارشاد با اعتماد به فیلمساز، حاضر شود در ازای چند صفحه سیناپس مجوز ساخت را صادر کند. کارگردانهایی مثل کاهانی به کل سینماگران ضربه میزنند!»
از طرف مقابل مهران غفوریان بازیگر فیلم هم در همان سال 1395 با باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبه کرد و به نوعی پاسخ داد: «مشخص نیست چه اتفاقی میافتد یک فیلم پس از دریافت پروانه ساخت و آماده شدن، اکران نمیشود! به عنوان نمونه در خصوص «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» ما نیامدیم برای «بنهور» پروانه ساخت بگیریم اما «زاپاتا» بسازیم.
کاهانی یک خصوصیتی دارد که اجازه دیده شدن فیلم را قبل از اکران خصوصی نمیدهد، اما زمانی که برای بخش صداگذاری رفتم چند تکه از فیلم را دیدم؛ خوب و قابل تامل است.»
این همه حاشیه برای هیچ
آنچه الان بعد از دیدن فیلم بسیار پر رنگ میشود این است که واقعا این همه حاشیه و این همه سروصدا برای چه بود؟
مخاطبان در هر جایی که درباره این فیلم نوشتند تقریبا اکثریت قریب به اتفاق ناراضی بودند و آن را ضعیفترین کار کاهانی میدانند و البته جدای از آن فیلم از هر لحاظ (فیلمنامه، کارگردانی، بازی بازیگران و...) بسیار ابتدایی و مانند یک کار غیرحرفهای است.
فیلمی که توقیف شده است در ذهن مخاطب یک جایگاهی مییابد و کسی که فیلم را ندیده است فکر میکند احتمالا به دلیل مطرح کردن یک موضوع مهم ممنوع از پخش آن جلوگیری شده است ولی وقتی فیلم را میبیند پی میبرد که جایگاه واقعی فیلم کجاست.
در این میان افرادی چون عبدالرضا کاهانی با همین بحث توقیف مدتها بر روی این مسند "توقیف بودن" نشستند و موج سواری کردند.
اگر یک جستجوی ساده در اینترنت انجام دهید بحثهای مختلف و دامنه دار و حتی هزینه تراشیهایی که همین فیلم برای اهالی سینما داشته است را متوجه خواهید شد ولی وقتی خود فیلم را میبینیم میفهمیم که چگونه از کاه، کوهی ساخته شده است و نکته تاسف برانگیز این است که این اتفاق هیچ سودی برای هیچ کدام از طرفین ماجرا هم نداشته است.
به جای توقیف فیلم ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا باید در اولین فرصت اکران میشد تا آن موقع میدیدید که خود مخاطب با چنین محصولی چه برخوردی خواهد داشت و تکلیف آن به بهترین شکل ممکن روشن میشد.
کاهانی از همان فیلم اولش این بازی را به خوبی بلد بود و اساسا با این بحث سانسور و توقیف برند شخصی خودش را ساخت و عاقبت هم تمام آن فیلمها مجوز نمایش گرفتند و اکران شدند یا در شبکه نمایش خانگی پخش شدند.
واقعا حیرت انگیز است که چندی پیش، از یکی از شبکههای فارسی زبان خارج از ایران مستندی درباره کاهانی پخش میشد در میان برفها راه میرفت، متفکر و در حال اندیشیدن! و او چنان درباره این فیلم و توقیف آن حرف میزد انگار که سینمای ایران از چه موقعیتی محروم شده است!
کاهانی سال 1396 فیلم کمدی خانم یایا را ساخت و بعد از آن دیگر از ایران خارج شد و در این دوران خارج از کشور (کانادا و اروپا) هم 2 فیلم ساخته است (آزاد مثل هوا سال 1397 و استخر سال 1400) که هیچکدام را اصلا کسی ندیده و حتی از ساخت و پخش آن هم اطلاع چندانی در دسترس نیست.
در واقع دیگر آنجا از این خبرها نیست که در بوق و کرنا کنیم که فیلم توقیف شد و یا نگذاشتند به جشنوارههای خارجی برود، سانسور کردند و... بدون این جنجالها همان طور که داریم میبینیم هیچ خبری از آن فیلم ها نیست، هیچ خبری هم نخواهد بود. به همین سادگی.