کتاب جدید شرفی خبوشان درباره یک عملیات تاریخساز

تازهترین کتاب محمدرضا شرفی خبوشان با عنوان «قاف اقیانوس» با نگاهی به تاریخچه خلیج فارس و توانمندی ایران در دریانوردی برای گروه سنی نوجوان منتشر شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «قاف اقیانوس»، تازهترین کتاب محمدرضا شرفی خبوشان برای گروه سنی نوجوان از سوی نشر معارف منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. «قاف اقیانوس»، کتابی است ماجراجویی که روایت تلاش یک نوجوان اهل جزیره هرمز برای نجات جان یک لاکپشت دریایی رو به انقراض را روایت میکند. قهرمان داستان در جریان نجات لاکپشت، تنهایی و ناخواسته به دل دریا کشیده شده و با خطرات زیادی روبرو میشود. اما آگاهیاش از شجاعت دریانوردان و ملوانان شجاع ایرانی که همین اواخر دور دنیا را گشتهاند، او را در رویارویی با خطرات دریا یاری میکند.
در معرفی این کتاب آمده است: «قاف اقیانوس» روایت به دل دریا زدن و خطر کردن برای حفظ و نگهداری از داشتهها و همچنین به دست آوردن و رسیدن به سربلندی و بزرگی و افتخار است. «امیرو» که بچه جزیره هرمز است، قرار است بفهمد، نگهداشتن آن چیزی که داریم در گرو دانش، قدرت و حرکت کردن و رفتن به جهانهای تازه است. امیرو که نوجوانی کنجکاو و دلبسته به جزیرهای است که در آن زندگی میکند، قرار است بفهمد، اگر بخواهد در جزیره بماند و دوردست ها را نبیند و بر آنها دانش و آگاهی و تسلط پیدا نکند، حتی جایی را که دارد هم از دست خواهد داد.
او با تاریخ جزیره هرمز آشناست و دلش میخواهد بداند که چه چیزی باعث شده که در قرون گذشته پرتغالیها، انگلیسیها، هلندیها، فرانسویها و بعدها آمریکاییها بتوانند بر سواحل و سرزمینهای دوردست تسلط پیدا کنند؟ امیرو که علاقه شدیدی به سرزمینش و بخصوص جزیره هرمز دارد، با آگاهی از تاریخ گذشته میداند که روزگارانی جزیره دوستداشتنیاش را پرتغالیها تصاحب کردهاند و هر روز با دیدن بقایای قلعه پرتغالیها به این فکر میکند که چه چیزی باعث شده تا ایرانیها جزیره به این مهمی و قشنگی را از دست بدهند و مجبور بشوند دوباره آن را به سختی به دست بیاورند؟
شنیده شدن صدای کودکان شهید هواپیمای ایرانی پس از 30 سال / اسیر تغذیه رمانهای ترجمه شده هستیمامیرو هرمز را دوست دارد، پس هر چیزی را که متعلق به جزیره است برایش دوستداشتنی است و نگهداریاش و حفاظتش برای او مهم است. او، در و دیوار و خاک و شن و جانورهای جزیره را هم دوست دارد و اگر از دستش بیاید از همه آنها مراقبت میکند. امیرو دوست ندارد، خاک جزیره جای دیگری برود، دوست ندارد حیوانات جزیره از بین بروند و دیگران به آن چیزی که او دوست دارد، بیاعتنا باشند و با بیاعتنایی و ناآگاهیاشان آن را خراب کنند. او بر اساس این آگاهی و حس خوبی که دارد، قبلا برای نجات خرچنگهای ویولنزن که خاص جزیره هستند، تلاش کرده است. اینبار امیرو متوجه میشود که تعدادی از بچههای همسن و سالش میخواهند تخمهای یک لاکپشت پوزهعقابی را که از گونههای رو به انقراض جزیره است، بردارند و خود لاکپشت را از بین برند. پس دست به کار میشود تا راهی برای نجات لاکپشت پیدا کند.
امیرو با اینکه در این راه تنهاست، دست از تلاش برنمیدارد به دل خطر میزند، اما ناخواسته در قایقی پنهان میشود و قایق که با تور و طنابی به یک لاکپشت بزرگ متصل شده، به دریا کشیده میشود و امیرو که در قایق پنهان شده به دل دریا میرود. قایق از ساحل دور میشود و تا مرز اقیانوس پیش میرود. او که اولینبار است تا این مسافت از دریا را طی کرده و دیده، در جدال با طوفان و مصائب دریا و در تلاش برای نجات جانش، به پاسخ سؤالهای خودش میرسد.
امیرو قبلا مطلع شده که همین اواخر دریانوردان ارتش ایران با ناوهای جنگی دور دنیا را گشتهاند، در سراسر آوارگی امیرو در دریا، اخبار این حرکت دریانوردان ایرانی در ذهن امیرو دور میزند و با مرور کار بزرگی که آنها کردهاند، قوت قلب میگیرد و درمییابد که چرا جزیره هرمز را پرتغالیها تصاحب کردهاند و چرا ایرانیها گذاشتهاند که جزیره شان از دست برود. امیرو میفهمد سرزمینهای دیگری هم شبیه هرمز بودهاند که روزگاری به دست استعمارگران تصاحب شدهاند و برخی سرزمینها هنوز هم در تصاحب آنان ماندهاند.
امیرو درمییابد مردم هر سرزمین اگر یکجا بنشینند و به دوردستها نروند و قدرت و توانایی سفر به دوردستها را نداشته باشند، ضعیف میمانند و ناآگاه و دیگرانی که قدرت به دریا زدن و خطر کردن و دانش دریانوردی دارند، سرزمینها را از دست صاحبان ضعیف آنها درمیآورند. امیرو فکر میکند که آن زمان که پرتغالیها هرمز را گرفتند، اگر ایران نیروی دریانوردی توانمندی داشت و توانایی سفر به دوردستهای اقیانوسها را داشت، هرگز این اتفاق نمیافتاد. امیرو در شرایطی که دارد، هر چه بیشتر فکر میکند، بیشتر به اهمیت کاری که دلاوران دریایی ارتش کردهاند پی میبرد؛ 360 درجه دور زمین گشتن از طریق اقیانوسهایی که به هم متصلاند، کار هر کسی نیست و امیرو میداند که ارتش ایران توانسته است این کار بزرگ و تاریخی را انجام بدهد. امیرو با این فکر نیرو میگیرد و اعتماد به نفس پیدا میکند و برای زنده ماندن و رهایی از موقعیتی که در آن گرفتار شده تلاش میکند و آنقدر مقاومت به خرج میدهد تا سرانجام قایقش در محدوده یکی از ناوهای نیروی دریایی ارتش ایران قرار میگیرد و ملوانان ارتش او را نجات میدهند. حالا امیرو بر فراز ناو ایرانی ایستاده است و با غرور به اقیانوس نگاه میکند. برای امیرو قاف اقیانوس یعنی پیروزی بر دریاها، یعنی دل به دریا زدن و به دوردستها رفتن، یعنی قدرتمند شدن تا جایی که دیگران چشم چپ به ایران و خاک هرمز نیندازند.
کتاب جدید خبوشان نوجوان را به این نکته توجه میدهد که چرا خطر کردن و کسب دانش و قدرت مهم است. داستان بر این موضوع تأکید دارد که انسانهای ضعیف و ترسو به بردگی میروند و خانه و کاشانه خود را از دست میدهند. «قاف اقیانوس»، نوجوان را به میهنش علاقهمند میکند و او را وا میدارد که در مورد جریانات مهم تاریخی فکر کند و به اهمیت داشتن یک نیروی دریایی قدرتمند پی میبرد.
نشر معارف کتاب جدید شرفی خبوشان را در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
