جمعه 9 آذر 1403

کرونا به نفعم شد!

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
کرونا به نفعم شد!

حسن اصغری می‌گوید: این روزها وقت بیشتری برای نوشتن و خواندن دارد و شرایط به نفع او شده است. او همچنین معتقد است درباره وقایع این‌چنینی نمی‌شود فوری نوشت.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا، درباره حال و هوایش در این روزهای کرونایی، اظهار کرد: من مشغول نوشتن رمانی درباره مشروطه هستم. شخصیت اصلی رمان ستارخان است، البته دو سالی می‌شود که بر روی این رمان کار می‌کنم و الان در حال بازنویسی آن هستم. تا الان حدود 340 صفحه‌اش تمام شده است. در این دو ماهی که این بیماری کرونا عمومی شده من در خانه مشغول نوشتن بودم و در کنار آن کتاب می‌خواندم؛ صبح‌ها می‌نویسم و بعدازظهرها مطالعه می‌کنم که منحصر به داستان نیست.

او افزود: دو کلاس داستان‌نویسی داشتم که با توجه به این شرایط تعطیل شدند، هرچند کلاس‌ها به صورت اینترنتی برگزار می‌شود. می‌توانم بگویم این شرایط به نفع من شد و وقت بیشتری را برای خواندن و نوشتن می‌گذارم. این روزها بی‌کار نیستم و بیشتر از قبل مشغول هستم.

اصغری درباره تاثیر وضعیت فعلی بر ادبیات و آفرینش آثار ادبی، گفت: این موضوع واقعه مهمی بود و هست، اما زمان می‌برد تا در ذهن نویسندگان و شاعران ته‌نشین شود. باید زمان بگذرد تا آن‌ها ببینند چطور باید درباره این بیماری بنویسند. این واقعه از یک طرف اندوه ایجاد می‌کند و مرگ و میر، ترس و وحشت و مشکلات مادی و اقتصادی مردم وجود دارد و از طرفی دیگر هنوز تمام نشده است. باید ببینیم در پایان کرونا چه اتفاقاتی می‌افتد و چه وضعیتی پیش خواهد آمد.

او سپس با بیان این‌که این بیماری تغییرات مثبت و منفی‌ای را در جهان ایجاد خواهد کرد، اظهار کرد: فکر می‌کنم این بیماری تغییرات فکری، اجتماعی و اقتصادی را به دنبال خواهد داشت و در آینده باید منتظر این تغییرات باشیم. برای اهل قلم هم یک شوک است تا ببینند زندگی افت و خیز دارد و همیشه مسطح نیست، هیچ‌وقت با خیال راحت نمی‌توان گفت همه چیز رو به راه است و مشکلی در پیش نیست. اگر فرد خودش را به حالت بی‌خبری و بی‌خیالی بزند، ناگهان اتفاقی می‌افتد که فرد را از جهان درونی‌اش بیرون می‌کشد و او را متوجه می‌کند زندگی خیلی پرپیچ و خم است و چیزهایی مقابلش قرار می‌گیرد که اصلا انتظارش را ندارد. به نوعی مانند مرگ است؛ آدم زمانی که زنده است آن‌قدر در دنیای خود غرق است که فکر می‌کند مرگ وجود ندارد و سال‌ها و قرن‌ها در پی هم می‌آیند و نمی‌داند که ناگهان بدون آن‌که متوجه شود اجل سراغش می‌آید. این وقایع شوکی ایجاد می‌کند و اهل اندیشه را وامی‌دارد تا بیشتر فکر کنند. درباره نوشتن نیز همین‌طور است.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: درباره وقایع این‌چنینی نمی‌شود فوری نوشت. در کلاس‌هایی که الان دارم یکی دوتا از شاگردانم داستان‌های کوتاهی درباره کرونا نوشته‌اند، کم و بیش قابل توجه هستند، اما خیلی عمیق نیستند؛ داستان تاثیر کرونا یا تاثیر یک واقعه را بر ذهن یک انسان نشان می‌دهد، این‌که چه تغییراتی را ایجاد کرده و نگاه انسان نسبت به اطرافیان را چگونه دگرگون کرده است. خود من فعلا درباره کرونا فکر می‌کنم و هنوزی چیزی درباره‌اش ننوشته‌ام، در واقع آمادگی ندارم درباره آن بنویسم؛ البته این موضوع در ذهنم هست و خیلی هم برای من تکان‌دهنده است.

او در ادامه گفت: ما در گذشته بیماری فراگیر داشته‌ایم؛ مثلا وبا، اما این بیماری می‌آمد و بعد مدتی کوتاه تمام می‌شد. من در تمام عمرم چنین واقعه‌ای را ندیده بودم که جهان‌شمولی پیدا کند. این نشان می‌دهد سرنوشت انسان‌های کره زمین به‌هم گره خورده و یکی است. این بیماری خاص ایران یا کشورهای اطراف ایران نیست، عام است و در کره زمین عمومیت پیدا و همه را درگیر کرده است. کرونا واقعه‌ای مهم و تکان‌دهنده برای اهل قلم، اندیشه و سیاست است.

اصغری درباره این‌که به نظر او دنیای پس از کرونا به چه شکل خواهد بود، گفت: واقعه عظیم تاثیر عظیمی هم بر روی انسان‌ها می‌گذارد؛ نه فقط بر روی ما ایرانی‌ها بلکه بر روی همه جهان. ما انسان‌ها درد مشترک داریم و باید ببینیم این درد مشترک را چگونه باید علاج کرد. البته همه دردهای بشر عام بوده است، اما یک واقعه باید این موضوع را بر سر آدم‌ها بکوبد که این درد مشترک است و باید علاج مشترک پیدا کرد. فکر می‌کنم در آینده حداقل فکرش ایجاد می‌شود که انسان‌ها درد مشترک دارند و به شکل جهانی باید راجع‌به آن فکر کنند. نویسنده‌ها نیز باید در آثارشان از یک جغرافیای کوچک بیرون بیایند و شخصیت‌هایی خلق کنند که خاص یک کشور نیست. کار هنر و آفرینش آثار هنری نشان دادن درد مشترک است که در همه جهان یکی است. آدم‌ها وجوه افتراق دارند، اما اشتراک‌های‌شان بیشتر است.

او در ادامه بیان کرد: البته این‌ها بیشتر کار سیاستمداران است اما برای هنرمندان هم مطرح است، زیرا در جهانی زندگی می‌کنند که مرزها به‌هم ریخته است و ارتباطات جهانی همه را در یک محدوده کلی و جهان‌شمول قرار داده که فاصله ندارند. همه درد مشترک دارند؛ این چیزی است که قرن‌ها در شعر، داستان، نمایشنامه و نقاشی مطرح شده، اما واقعه بزرگ انسان‌ها را وادار می‌کند تا بیشتر به درد مشترک توجه کنند. این موضوع سال‌ها در آثار هنری بازتاب داشته اما گویا انسان‌ها نمی‌خواهند تجربه یا نگاه‌های‌شان را در اندیشه بیامیزند و جهان را وسیع‌تر از محدوده جغرافیایی ببینید. انگار خیلی‌ها در خواب خرگوشی هستند و باید یک واقعه مهم آن‌ها را بیدار کند.

انتهای پیام