کسی به فکر کارگران نیست
علی ضمیری - کارگر معدن زغالسنگ
درباره میزان حداقل دستمزد تعیینشده برای کارگران در سال 1402 باید این نکته را اظهار کرد که برخی از همکاران ما را ناامید و دلسرد کرده است و اغلب به این مصوبه شورایعالی کار اعتراض دارند. با قاطعیت اعلام میکنم که هیچ کارگری را ندیدهام که از این تصمیم گلایه نداشته باشد، بهویژه معدنچیها که معتقدند دولت اصلا به فکر جامعه کارگری نبوده است. بهاعتقاد من، این مشکل از آنجا ناشی شده است که بسیاری از کارفرمایان فقط سود خود را در نظر میگیرند و توجهی به این موضوع ندارند که کارگرانی که جان خود را در کف دست میگذارند و در سختترین شرایط و در دشوارترین محیط فعالیت میکنند و چرخ تولید را میگردانند، نباید تا این اندازه درگیر تامین حداقل نیازهای زندگی و معیشت خود باشند. کارگران معدن که وضعیتی بهمراتب دشوارتری هم دارند. همکاران ما نه مسکن کارگری دارند و نه امتیازی ویژهای برای کاهش دغدغه خیال و حتی از بسیاری تسهیلاتی که عموما برای کارگران در نظر گرفته میشود، محروم هستند. تنها دلخوشی ما کارگران معدنچی به همین افزایش حقوق بود که آن را هم از ما گرفتند. این تصمیم نشان داد که در جلسات شورایعالی کار که با حضور نمایندگان کارگری و کارفرمایی به ریاست دولت برگزار میشود، دولت جانب کارفرمایان را گرفته است تا جایی که قانون را هم زیر پا گذاشتهاند. بهاینترتیب است که روحیه کارگران بهشدت تضعیفشده است و دیگر هیچ انگیزه و توانی برای کار کردن در خود نمیبینند. دستمزد ناچیز تعیینشده بهویژه موجب دلسردی کارگران ماهر و متخصص شده، چرا که درآمد مشاغل کاذب بهمراتب بیشتر از دسترنج آنها است و بیشتر آنها تمایل دارند کار در معدن را ترک کنند و به فعالیتهای آزاد رو بیاورند. اگر دولت ادعا میکند با افزایش دستمزدها، تورم افزایش پیدا میکند، باید جلوی رانتخواریها را بگیرد و دستمزدهای نجومی را تحت کنترل درآورد، نه اینکه سفره کارگران زحمتکش را کوچکتر از قبل کند. این وضعیت اوج بیعدالتی در حق کارگر و نشاندهنده عمق تبعیض است. در پایان باید این نکته را یادآور شد که گاهی کارگران هیچ امیدی به تحقق شعارهای دولتها ندارند، چون تجربه این سالها نشان داده است که آنچه در زمان انتخابات گفته میشود، چیزی جز وعدههای توخالی نیست.
پرسش اینجا است که چطور با این شرایط اقتصادی نابسامان و دستمزدهای بخورونمیر، میتوان به آینده امیدوار بود. این در حالی است که با این میزان تورم و دستمزدهای زیرخط فلاکت، دیگر جوانها حتی از فکر ازدواج هم فراری هستند؛ چه رسد به تشکیل خانواده و فرزندآوری. در پایان فقط دست به دعا برمیداریم و از امام زمان (عج) میخواهیم که برای ما قشر ضعیف کارگر دعا کنند، زیرا خدا میداند که سخت شرمنده زن و فرزند خود هستیم، رنج و غم خانوادههای کارگری را که عضوی از آنها با بیماری سخت و لاعلاج دستوپنجه نرم میکند، کمی سبکتر کند و به فریاد کارگران بازنشسته برسد که بعد از سالهای سال کار سخت، بازنشسته و خانهنشین میشوند و حقوق بسیار کمی میگیرند و از هیچ نظر امنیت ندارند یا مستمریبگیران که رنج فقر و از دست رفتن سرپرست خانواده را باید همزمان تحمل کنند.