پنج‌شنبه 8 آذر 1403

کشف حجاب و ستیز با «ایران»

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
کشف حجاب و ستیز با «ایران»

پژوهشگر مسائل اجتماعی طی یادداشتی توضیحاتی درباره روایت‌های حامیِ لایحه عفاف و حجاب ارائه کرد.

پژوهشگر مسائل اجتماعی طی یادداشتی توضیحاتی درباره روایت‌های حامیِ لایحه عفاف و حجاب ارائه کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مسائل اجتماعی طی یادداشتی درباره حجاب اظهار داشت: قابل انکار نیست که غائله زن، زندگی، آزادی نقطه عطفی برای تثبیت کشف حجاب سیاسی بود.

اگر تا قبل از فوت مهسا امینی کشف حجاب به‌مثابه نماد اعتراض به حاکمیت در مقیاس دو سه درصدی قابل مشاهده بود، پس از آن به بالای ده درصد رسید و همراهی و همدلی عمومی با آن نیز افزایش پیدا کرد.

لذا کشف حجاب و فوت مهسا در پیوندی وثیق با یکدیگر قرار دارند و تاریخ نیز به این گواهی خواهد داد.

اکنون که برای جامعه ایرانی ابعاد گسترده‌تری از غائله پاییز سال گذشته روشن شده و زوایای مبهم آن روزها دیگر امروز فاقد ابهام هستند، موقعیت مناسبی برای روایت و تصویرسازی از آن غائله و ماجراهای پیرامون آن است.

در ذهن من دو خط روایتیِ قابل پذیرش برای جامعه ایرانی بر اساس ارزش‌های مسلط این جامعه و نیز واقعیت‌های تاریخی مربوط به ماجرای مهسا قابل پیگیری هستند که در ادامه عرض می‌کنم.

روایت اول با محوریتِ حریم خصوصی سر و شکل می‌یابد. خانواده و حریم‌های جنسیِ معطوف به آن کماکان از ارزش‌های مسلط جامعه ایران است و غائله مهسا در تمام مانیفست‌ها و روایت‌هایی که از خود ارائه کرد در تقابل آشکار با این حریم‌ها بود. زن، زندگی، آزادی صراحتاً به «خیابان» تعلق داشت و قلمروهای خانواده را برای التذاذ جنسی به رسمیت نمی‌شناخت.

سخنرانی همجنس‌بازها و مطالبه استخر مختلط و... همگی دلالت بر نفی حریم خصوصی دارند. گویی حجاب و مهسا بهانه‌ای برای جنگ تمام عیار علیه خانواده و ارزش‌های آن بود.

اکنون که این موضوع برای طیف وسیعی از مردم ایران روشن و ملموس شده، روایتِ «تقابل با حریم خصوصی» از کشف حجاب به شرط ظرافت‌های رسانه‌ای قابل پیگیری است.

روایت دوم نیز با ارجاع به «ایران» صورت‌بندی می‌شود در بحبوحه‌ی غائله مهسا همگان شاهد بودند که تصویرِ ایران پس از جمهوری اسلامی چقدر مخدوش و بدترکیب بود.

پرچم‌های رنگارنگ و بی‌هویت، تکثر رهبرانِ مدعی، خشونتِ افسارگسیخته و... در کنار هم تصویری تکه‌تکه و تجزیه‌شده از ایران خلق کرده بودند که هر کس که اندک تعلق خاطری نسبت به ایران داشت در دل و زبان خود این ناجنبش را مذمت می‌کرد.

برای ما که حتی باورش سخت بود عده‌ای با شناسنامه ایرانی از برد تیم ملی کشورمان در جام جهانی ناراحت و عصبانی شوند و برای باخت آن رقص و پایکوبی به راه اندازند. اما غائله مهسا به لطف خدا چنین واقعیت‌هایی را هم برای ما عیان ساخت و باعث شفاف شدن مرزبندی‌ها در جامعه ایران گردید که به نظر برخی از آنها شکاف‌های اجتماعی اصیل و معتبری بودند.

امروز کشف حجاب تنها باقیمانده آن ناجنبشِ زنانه و در امتداد همان غائله ضد ایرانیِ پارسال است که باید به‌مثابه «ستیز با ایران» در دل تاریخ ثبت و روایت گردد.

موضع صریح رهبر انقلاب مبنی بر «حرام سیاسی» بودن کشف حجاب باید تبدیل به گفتمان غالب جریان انقلابی در روایت‌های رسانه‌ای شود.

حتماً و یقیناً امکان خلق روایت‌های مؤثرتر و درباره کشف حجاب و غائله مهسا وجود دارد که می‌تواند همراهی مردم با قانون حجاب را افزایش دهد. اما بدون روایت اساساً اجرای هیچ ماده و تبصره‌ای به صلاح نیست و در میدان عمل با شکست مواجه خواهد شد.