کلیدهایی برای تقویت ارتباط کلامی کودکان
در کتاب «چشم، لطفاً، ممنون» از نصیحتهای بلندبالا و حتی داستانهای سرراست تربیتی خبری نیست. قرار نیست ادب را لقمهلقمه آماده کنیم و به فرزندتان بخورانیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از مهمترین دغدغههای والدین برای فرزندان، ارتباط کلامی درست با دیگران و انتخاب واژهها و جملههای مؤدبانه است. غلامرضا حیدری ابهری در کتاب «چشم، لطفاً، ممنون» تلاش کرده است با ارائه 50 داستان کوتاه به همراه سرگرمی، این دغدغه والدین را تا حدودی رفع کند. حکیمه سادات نظیری، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی این اثر پرداخته است که در ادامه میخوانید:
برای شما هم پیش آمده پسربچهای را ببینید که وقتی از مادرش درخواست آب میکند، بگوید «لطفاً» و آن وقت شما با چشمهای گرد و البته با نیمچه برقی درونشان نگاهشان کنید و از خودتان بپرسید مگر میشود؟! یا شاید هم وقتی به دختربچهها شکلات تعارف کردهاید و با یک لبخند کوچک گفتهاند ممنون، پیش خودتان به ادب و تربیتشان آفرین گفتهاید نه؟!
«ادب» یکی از معیارهایی است که فرقی نمیکند مذهب و عقیده و احوالتان چطور باشد، دوست دارید به هر حال فرزندتان این معیار را داشته باشد و وقتی حرف میزند یا با کسی برخوردی میکند، ادب طوری از حرفهایش چک و چک کند انگار که باران بهاری از آسمان آمده باشد.
کتاب «چشم، لطفا، ممنون» برای شماست. برای شمایی که دغدغه مؤدب بودن فرزندتان، بخشی از تربیت شما را تشکیل میدهد. آقای غلامرضا حیدری ابهری با تشخیص درست این دغدغه در واقع یک کتاب کار نوشته است. کتاب پر از داستانهای کوتاه و خلاقانه است که چند جای خالی درونشان دیده میشود. این جاهای خالی، قرار است به دست فرزند شما پر شود.
در این کتاب از نصیحتهای بلندبالا و حتی داستانهای سرراست تربیتی خبری نیست. قرار نیست ادب را لقمهلقمه آماده کنیم و به فرزندتان بخورانیم. بلکه قرار است فرزند ما بنشیند و کتاب را مثل یک پیک خانگی هر از گاهی حل کند و جاهای خالی را که پر کرد کلمات در ضمیر ناخوداگاهش جای بگیرند. در واقع خود همنشینی با این داستانها و کلمات زیادی که برای آموزش آداب درست به فرزندانمان، در این کتاب آمده، کار تربیت را صد پله جلو میاندازد.
آموزش سبک زندگی با "ما فرشتهها"خیالتان راحت! داستانها همه جذاب و کوتاه است و با انتخاب شخصیتهای داستانی متنوع، لحظات شیرینی برای فرزندتان فراهم کرده است. قصه نورافشان و نورافزا قصه دوتا چراغ قوه است. اما میبینید چه اسمهای خوبی دارند؟! یا تیزپر و تیزبال اسم دوتا هواپیماست که در دل آسمان با هم گفتوگو میکنند. کتاب سرشار از این خلاقیتهاست که میتواند فرزند ما را پای داستانهای شیرینش نگه دارد.
سوای آموزش کلمات مؤدبانه، درونمایه داستانها بیشتر کارهای خوبی است که فرزندان ما اگر انجام بدهند ما تحسینشان میکنیم و لذت میبریم. کارهایی مثل مسواک زدن، کمک کردن، احوالپرسی کردن از بزرگترها و افراد بیمار و... از طرفی، نه تنها کلماتی مثل لطفاً و ممنون در داستانها گنجانده شده بلکه افعال مؤدبانه و کلمات محبتآمیزی همچون عزیز، رفیق، نوش جان، و حتی به خاطر من، هم جزو جاهای خالی کتاب است که فرزند ما با پرکردنش، یک کلمه تازه به دایره واژگانش اضافه میکند.
فکر نمیکنم بدون تصویرگری خانم شیوا رضایی کتاب میتوانست اینقدر همراهمان کند. تصاویر ساده و دلنشین کتاب به یاری مفهوم میآیند و دست کودک ما را توی دست کتاب نگه میدارند تا آخر. هر وقت احساس کردید فرزندتان در سیلاب حرفهای کممایه و حتی بیمایه امروزی دارد غرق میشود دستش را بگیرید و سری به فقسه انتشارات جمال بزنید. کتاب «چشم ممنون لطفاً» جای خوبی برای پناه گرفتن از این سیلاب است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «خیلی قرمز» سوار مترو بود که یک مداد قرمز پیر هم سوار مترو شد. همه صندلیها پر بود و مداد قرمز پیر جایی برای نشستن پیدا نکرد. خیلی قرمز از صندلی خودش بلند شد و به مداد قرمزپیر گفت: بفرمایید پدرجان. بنشینید.
مداد قرمز پیر: ممنونم پسرم، یک وقت اذیت نشوی؟!
خیلی قرمز: نه پدرجان، شما بفرمایید.
مداد قرمز پیر: الهی خیر ببینی.