کودکی رفت، اما «شهیدی» بازگشت؛ من «هلنا» فقط 12 سال داشتم!

خرمآباد - «هلنا» فقط 12 ساله بود؛ مدال قهرمانی آسیا را داشت، حالا اما کنار نام و داشتههایش عنوان «شهید» اضافه شده است. اینجا دیگر مدالها را به ورزشکاران نمیدهند، به شهدا تقدیم میکنند.
خرمآباد - «هلنا» فقط 12 ساله بود؛ مدال قهرمانی آسیا را داشت، حالا اما کنار نام و داشتههایش عنوان «شهید» اضافه شده است. اینجا دیگر مدالها را به ورزشکاران نمیدهند، به شهدا تقدیم میکنند.
خبرگزاری مهر- گروه استانها: در روستای کوچک «سرنمک» از توابع بیرانشهر در استان لرستان، آئینی عظیم و پراحساس برگزار شد؛ وداع با دخترکی که با دستانی کوچک اما قلبی بزرگ، در میدان ورزش افتخار آفرید و در میدان مظلومیت و شجاعت، جان خود را فدای وطن کرد.
«هلنا غلامی» قهرمان کیوکوشین کاراته آسیا، حالا با لقب «شهیده» در حافظه مردم ایران جاودانه شده است؛ دختری که با لبخند رفت و در جریان جنایت رژیمی کودککش با نامی مقدس بازگشت: «شهید هلنا غلامی»!
روستایی کوچک، دلهایی بزرگ و غمی عمیق...
صبحگاهان روزی اندوهبار و در عین حال بهیادماندنی، نسیم ملایمی در کوچههای روستای سرنمک میوزید، اما دلهای مردم، سنگین از غمی عمیق بود؛ غمی که آمیخته با افتخار، غرور و عزت، روستا را به آیینهای از وحدت، همدلی و مقاومت تبدیل کرده است.
مراسمی باشکوه و توصیفناپذیر برای تکریم شهید خردسال «هلنا غلامی»، دختر 12 سالهای که پس از سالها تلاش در عرصه ورزش و کسب افتخارات بینالمللی، در حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی به شهادت رسید، با حضور گسترده مردم، مسئولان و ورزشکاران برگزار شد.
از صبح زود، صدای نوحهخوانیها، صلوات و زمزمه آیات قرآن، فضای روستا را لبریز از معنویت کرده بود.
نوای شعارها و مداحیها، با قلبهایی که از فراق «هلنا» سرشار از درد بود، در هم آمیخته و نوای معروف «گل سرخِ بهارانی، حسینم وا حسینم وا حسینم» با صدایی بغضآلود در فضا طنینانداز میشد؛ همانگونه که «هلنا»، گل سرخ خانوادهاش، اکنون در ابتدای نوجوانی پرپر شده بود.
مادری با قاب عکس و آتشی در دل
در دل خانهای ساده مادر شهیده در سکوتی جانسوز، قاب عکس دختر شهیدش را به سینه فشرده بود. در چهرهاش غم فراق موج میزند، اما نگاهش پر از نور ایمان و ایستادگی بود. او آرام خطاب به عکس دخترش میگوید: «هلنای عزیزم، میدونم جات خوبه...»
مادر «شهید هلنا غلامی»: کلمه «شهید» که روی اسم هلنا میآید، به من آرامش میدهد
حرفهایش را ادامه میدهد: «واقعاً باعث افتخارم است که دخترم شهید شد. کلمه «شهید» که روی اسم هلنا میآید، به من آرامش میدهد. جانش را نثار انقلاب، وطن و رهبر عزیزمان کرد. فرزندانم، جانم، همهچیزم فدای رهبری.»
پدری که قامتش خم نشد
پدر شهیده، مردی مؤمن و مقاوم، در کنار مادر ایستاده بود. اشک در چشمانش حلقه زده بود اما صدایش، استوار و سرشار از عزت بود: «فرزندم را با افتخار تقدیم ایران اسلامی و رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای کردم. هلنا فقط یک ورزشکار قهرمان بود که رژیم کودککش صهیونی او را به شهادت رساند. خدا را شاکرم که چنین هدیهای به این وطن و ملت دادم.»
مدالی که درخشید، اما این بار بر سینه مادر
در این میان، صحنهای ماندگار و تاریخی، در ذهن همه حاضران حک شد. «غزل فتحی» قهرمان کاراته آسیا و همرزم ورزشی هلنا، با چشمانی اشکبار مدالی طلایی را که روزگاری در میدان رقابتهای آسیایی بر گردن انداخته بود، با دستانی لرزان اما پر از احساس، به مادر شهیده تقدیم کرد.
این مدال دیگر متعلق به من نیست؛ متعلق به ملتی است که شجاعت و فداکاری را با خون دخترانش معنا کرده است
مدالی که حالا نه فقط یادآور ورزش، که نماد همبستگی، ایثار و ارج نهادن به خون پاک شهید بود. مدالی برای مادر وطن... آویخته بر سینه مادری داغدیده اما سربلند.
غزل فتحی با صدای بغضآلود میگوید: «من فقط یک عضو کوچکی از جامعه ورزش هستم، اما وظیفه خودم دانستم که این مدال را تقدیم روح مطهر شهید هلنا غلامی کنم. این مدال دیگر متعلق به من نیست؛ متعلق به ملت است که شجاعت و فداکاری را با خون دخترانش معنا کرده است.»
استاندار لرستان: هلنا نماد مظلومیت و اقتدار است
سید سعید شاهرخی، استاندار لرستان هم در گفتوگویی با خبرنگار مهر با ابراز تأسف عمیق از جنایت ددمنشانه صهیونیستها و شهادت دختر خردسال ایرانی، گفت: «هلنای عزیز، نماد مظلومیت و اقتدار ملت ماست. شهادت این دختر 12 ساله، گواهی است زنده بر جنایات غیرانسانی و نابخشودنی رژیم کودککش صهیونیستی. هلنا نهتنها قهرمان کاراته بود، بلکه از خانوادهای متدین و متعهد به ارزشهای انقلاب و ولایت آمده بود. او جان شیرین خود را فدای وطن و ملت خود کرد.»
وی ادامه میدهد: «خانواده شهید غلامی نماد ایستادگی و ایمان هستند. این شهادت سند افتخار این سرزمین است. از خداوند متعال برای این خانواده اجر، صبر و سلامتی مسئلت دارم.»
استاندار لرستان که به سرنمک نیز سفر کرده و در جمع خانواده شهید غلامی حاضر شده است، بر اهمیت زنده نگه داشتن نام این شهیده تاکید میکند و میگوید: «خدمت خانواده بزرگوار و مقاوم شهید غلامی عرض تبریک و تسلیت دارم. حضور امروز ما در کنار این خانواده عزیز، ادای دینی است به مقام والای شهیدان. امیدوارم خداوند متعال به همه مردم و بهویژه خانوادههای معظم شهدا اجر، عزت و سلامتی عطا فرماید.»
کودکی رفت، اما «شهیدی» بازگشت
بنابراین گزارش، مراسم در میان اشک و صلوات، به پایان میرسد، اما صدای «هلنا»، خاموش نمیشود. هلنای کوچک شهید شد، اما صدایش پرچم شد، فریاد شد، خون شد در رگهای غیرت این سرزمین.
روستای سرنمک، جایی که روزی سکوی تمرین «هلنا» بود، حالا میعادگاه عهد با شهیدانی است که نهفقط با اسلحه، که با ایمان و افتخار، از وطن دفاع میکنند.
پایان این وداع، نه غروب، که طلوعی دیگر بود؛ طلوعی از ایمان، ایستادگی و افتخار.
روستای سرنمک، امروز بیش از همیشه، نماد مظلومیت و افتخار شده بود؛ جایی که کودکی رفت، اما «شهیدی» بازگشت.
شهید «هلنا غلامی»، نامت جاودانه در تاریخ این سرزمین خواهد ماند...





