کیروش: با کودتا سرمربی ایران نشدم / با بوئینگ 727 باید به جنگ موشک فضاپیما در جامجهانی برویم
تهران - ایرنا - سرمربی تیم ملی فوتبال حضورش در ایران و جایگزینی را با اسکوچیچ را کودتا نداست و عنوان کرد که تا پیش از قطع همکاری با اسکوچیچ، مذاکرهای با ایران نداشته است.
به گزارش ایرنا، کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال، پیش از اردوی اتریش، در یک گفتگو درباره مسائل مختلف صحبت کرده است که آن را در ادامه میخوانید.
شما پس از 1325 روز به ایران برگشتید و درباره آخرین روزی که سه سال و نیم پیش از ایران خداحافظی کردید، صحبت میکنید؟
از خداحافظی کردن خوشم نمیآید، در فوتبال هم میگوییم به امید دیدار، این مانند یک زندگی هست، حتی این را به افرادی میگوییم که با تو دشمنی میکنند، البته نمیخواهم از لفظ دشمن استفاده کنم و میگویم کسانی که با من دوست نیستند، در آخرین روز حضورم در ایران میدانستم که بعد از 9 سال کار کردن رابطه ام با مردم ایران به آخر نرسیده است. وقتی میرفتم داشتم عذاب میکشیدم، چون یک کار ناتمام داشتم، به خاطر دوستان و روابط اجتماعی که در ایران داشتم، خداحافظی کردن برای من سخت بود و ترجیح دادم بگویم که بعدا شما را می بینیم. دوست نداشتم یک جدایی باشد و فکر میکردم یک شروع تازه است و وقتی یک چیز را شروع میکنید، نمیدانید چه چیزی در انتظار شما است و همه چیز دست خدا است.
در آخرین مصاحبه گفتید که بخشی از وجودتان را در ایران جا میگذارید، تصور میکردید که اینقدر زود دوباره به ایران برگردید؟
آن لحظه این حس را داشتم، من در زندگی فوتبالی 45 فصل کار کردهام و الان چهل و شمشمین فصل فوتبالی من است. اکثر قراردادهای من بلند مدت بوده است و وقتی یک قرارداد یک ساله یا دو ساله میبستم، 4، 5، یا 6 سال ماندگار میشدم. در منچستر قرار بود دو فصل حضور داشته باشم، 6 سال در آن تیم بودم، در آفریقای جنوبی دو سال حضور داشتم و در ایران قرارداد سه ساله بستم اما 9 سال در ایران بودم. در پرتغال دو سال قرارداد بستم اما 14 سال آنجا کار کردم. اکثر پروژههای من در زندگی به جز دو سه مورد بلند مدت بوده است، در فوتبال وقتی در کوتاه مدت نتوانید به موفقیت برسید، زودتر از آنچه که فکرش را میکنید به آخر راه میرسید، بر عکس آن هم برای من اتفاق افتاده است، تصور میکردم در پایان قراردادم کارم تمام میشود اما مدت بیشتری ماندگار شدم، این دقیقا موردی بود که در ایران برای من اتفاق افتاد.
در تیم ملی چیزی که برای من صادق بوده است تعهد طولانی مدت است و الان دوباره اینجا هستم، برای یک شروع تازه، برای یک رویای تازه، برای یک ماجراجویی تازه، من در گذشته زندگی نمیکنم و فکرم درگیر آن نیست، این یک حال و آینده جدید است.
پس از باخت به ژاپن مخالفان زیادی برای ادامه حضور در ایران داشتند، این حضور دوباره یک شروع تازه است یا ادامه همان پروژه قبلی؟
هم بله، هم نه، در طول زندگی در تورنمنتهای مختلف مانند جامملت های اروپا، جامجهانی و... سعی نکردهام به آخرین لحظه برگردم و آن را مرور کنم و سعی کردهام آن لحظه همان طور بماند. این را با یک مثال توضیح میدهم، سال 1989 قهرمان جامجهانی جوانان با پرتغال شدم اما آن لحظه را دیگر بعدا مرور نکردم، صحنههای حساس آن رقابت را دیدم اما کل بازی را ندیدم.
البته برعکس هم هست برخی مسابقات را سه یا چهار بار مرور میکنم اما سعی میکنم احساساتم نسبت به لحظات مهم همچنان دست نخورده باقی بماند. من هیچوقت بازی با ژاپن را دوباره ندیدم، البته الان باید بنشینم و آن بازی را تماشا کنم، چون لازم است که در یک شروع تازه یک سری چیزها را مرور کنم. آن مسابقه واقعا عذاب آور بود.
دو سه مسابقه هستند که تلخی آن همچنان زیر زبانم است و هیچ وقت نمیتوانم هضم شان کنم. جام ملت های 2015 یک شروع تازه برای ایران بود اما جام ملتهای امارات، جام ما بود، تنها توضیحی که برای بازی با ژاپن داشتم این بود که در این مسابقه تمام تیم دچار فروپاشی روانی شد، ما در آن لحظه خیلی قوی بودیم، وقتی گل اول را خوردیم، تیم ما به چنین لحظات وحشتناکی در آن مقطع عادت نداشتند، گل خوردن با چنین وضعیتی برایشان کاملا بیگانه بود و نتوانستند خودشان را جمع و جور کنند. حتی خودم هم نتوانستم تیم را کنترل کنم، چون تیم از نظر ذهنی ضربه سختی خورده بود. فوتبال مثل آب رودخانه است و وقتی آب از یک منطقه رد می شود، دیگر به آنجا بر نمیگردد.
این آشفتگی روانی در بازی با ژاپن چه دلیلی داشت؟
به عنوان یک مربی تمام تمرکزم روی موفقیت تیم است و مهمترین مسئله دانستن چطورها و چه چیزها است که زیربنای موفقیتهاست. موفقیت تیم هم در داخل و هم در خارج زمین به وجود میآید و من دلم میخواهد هر دو این موارد تحت کنترل من باشد.
در جام ملتها در داخل زمین همه چیز برای قهرمانی ما مهیا بود، جام ما بود، قطر خیلی با ما فاصله داشت، حتی ژاپن هم در حد ما نبود، از دست دادن جام یک نشانه بود، نشانه این نبود که ما سزاوار قهرمانی نبودیم، بلکه نشانه آن بود که کنترل مسائل خارج از زمین از دستم خارج میشد و جو و فضای خارج از زمین ایده آل نبود.
در فوتبال اگر یکدلی، اعتماد به نفس و ایمان نداشته باشید، نمیتوانید موفق باشید، اعتقاد ندارم آدمها باید یک نظر داشته باشند و یک حرف را بزنند، آدم با تفاوت نظرها رشد میکنند اما وقتی این تفاوت و اختلاف نظرها وارد حوزه بیاحترامی شود، سخت میشود اوضاع را مدیریت کرد. متاسفانه در جام ملتها اتفاقاتی در اطراف تیم می افتاد که برای من و بازیکنان و رئیس فدراسیون قابل درک نبود.
کنترل فضای همدلی که در جام جهانی 2018 و 2014 داشتیم کم کم از دستمان خارج شد، دلم به من گفت اگر نمیتوانی توازن بین داخل و خارج زمین را برقرار کنی، به جایی نمیرسی، چون فوتبال به صحنهها و اتفاقات داخل زمین محدود نمیشود و باید در بیرون و داخل زمین همه چیز باید دست به دست هم بدهد تا تیم موفق شود. آنجا بود که گفتم ماجرای من در ایران به آخر رسیده است.
اولین مذاکرهتان برای بازگشت دوباره به ایران چه زمانی صورت گرفت؟
همه چیز باید صادقانه باشد، همه چیز برای بازگشتم لحظه آخری بود، مذاکراتم با فدراسیون تازه، 8 روز قبل صورت گرفت، آدمهای با نفوذ به این نتیجه رسیدند که بازگشتم شدنی است، البته قبل از آن چند واسطه با من تماس گرفتند و گفتند که یک سناریو در ایران در جریان است، قرار است یک انتخابات برگزار شود و هنوز نامزدها مشخص نشده بودند اما رئیس فدراسیون و نامزدها تفکرات مختلفی داشتند.
آنها به من گفتند اگر یک نفر که میشناسی و رئیس شود، ممکن است تو را دوباره به عنوان مربی تیم ملی انتخاب کند. پرسیدند آمادگی آن را داری؟ من در آن مقطع بیکار بودم و در خانه نشسته بودم و گفتم بله، آمادهام که مربی ایران یا هر تیم ملی دیگری بشوم، افتخار بزرگی است. هر دو طرف مذاکره کاملا محترمانه با هم برخورد داشتیم و دو مسئله وجود داشت، اینکه فدراسیون باید باور داشته باشد که در این مسیر قدم بردارد، از آن لحظه تا روز انتخابات دیگر هیچ مذاکرهای نشد.
مورد دوم که مطرح شد این بود که تیم ایران یک سرمربی دارد، قبل از اینکه وضعیت این مربی مشخص نشود، هیچ مذاکرهای بین من و فدراسیون شکل نمیگیرد.
پس تا قبل از قطع همکاری ایران و اسکوچیچ، مذاکره جدی با شما صورت نگرفت؟
باید این شفاف را اعلام کنم، مردم فکر میکنند یک توطئه و کودتا در میان بوده است، محال است که تن به چنین چیزی بدهم. تنها بعد از انتخابات و جلسه فدراسیون با مربی سابق بود که مذاکرات ما شروع شد و درباره وضعیت کوتاه مدت تیم ملی با هم بحث کردیم، همه این اتفاقات در عرض 6، 7 روز رخ داد و تمام این به دلیل اعتماد من و کادر فنی من به فدراسیون فوتبال بود. نه چیزی مکتوب شد و نه چیزی امضا کردیم، فقط مثل دو آدم متشخص با هم صحبت کردیم و به توافق شفاهی رسیدیم و حالا هم من اینجا هستم.
اگر الان ما اینجا هستیم به خاطر زحمات بازیکنانی است که تیم ملی را به جامجهانی رساندهاند، این حاصل تلاش اسکوچیچ و دستیارانش است که برای رسیدن ما به این موقعیت تلاش کردند. ما باید به آنها ادای احترام کنیم و قدردانیمان را نشان دهیم.
قبل از قطعی شدن حضورتان در ایران و زمانی که زمزمه بازگشت شما مطرح بود یک ویدئو را در شبکههای اجتماعی از رختکن ایران منتشر کردید که نشان میداد برای بازگشت به ایران ابراز علاقه کردهاید؟
از هر فرصتی استفاده میکنم قدردان حمایت فوتبالدوستان ایرانی باشم، حتی وقتی با تیمهای ملی دیگر کار میکردم، وقتی با تیم ملی مصر قرارداد بستم، حمایت هواداران فوتبال ایران از مجموع حمایت مصریها بیشتر بود. محال بود که بتوانم این رابطه و پیوند را فراموش کنم، نمیخواستم مداخلهای که در کار تیم ملی بکنم، اما با کمک مدیر رسانهای حرفهای که با او کار میکنم، گاهی نشانهای از پیوندی که به فوتبال ایران دارم را بروز میدادم.
مثلا وقتی تیم ملی ایران به موفقیت خاصی می رسید، یا برخی بازیکنان دستاورد خاصی کسب میکردند یا یک رویداد اجتماعی در جریان بود، این کار را انجام میدادم. طرفداران ایرانی به من محبتشان را ابراز میکردند و من هم باید به شکلی محترمانه قدردانی صمیمانهام را نشان میدادم و این ویدئو ربطی به مسائل دیگر نداشت، نمیخواستم برای خودم فرصت شغلی ایجاد کنم یا خودم را پیشنهاد بدهم.
من 46 سال است که مربیگری میکنم، زمانی مدیر برنامه داشتم اما مدیر برنامه من نتایج من هستند. کارشناسان میگویند که نتایجم با ایران و بردهایی که به دست آوردم من را به عنوان یکی 5 مربی برتر مطرح کرد، چطور میتوانم این نتایج را فراموش کنم، مخصوصا قدردانیهایی که از من میشود. به همین خاطر با منتشر کردن این ویدئو قصدم این نبود که پیام خاصی را بفرستم، فقط یک چیز مدنظرم بود و اینکه رابطهام را با هواداران حفظ کنم.
بر خلاف جامجهانی 2014 و 2016 که ایران با هدایت شما به جامجهانی صعود کرد، این بار ما هستیم که شما را به جامجهانی میبریم.
بله، چرا که نه، به همین خاطر است که میگویم باعث افتخارم است که اینجا هستم، از همان لحظه اول میخواستم از رئیس و هئیت رئیسه تشکر کنم، از اعتمادی که بازیکنان به من کردند، سپاسگزاری میکنم و مهمتر از هر چیز از اعتماد فوتبالدوستان ایرانی ممنون هستم.
من به این فرصت به چشم یک جایزه یا پاداش نگاه نمیکنم، من نیامده ام که با هدیهای که ایرانیها به من دادهاند در جامجهانی خوش بگذرانم، من این فرصت را با تعهد و مسئولیتپذیری کامل قبول کردم و چارهای ندارم جز اینکه بهتر باشم و باید بهتر از قبل باشم. اگر بپرسید چطور؟ نمی دانم، 20 ساعت در طول روز و حتی در خواب چنین دغدغهای دارم که چطور میتوانم بهتر باشم؟ چطور میتوانم باعث پیشرفت بازیکنان شوم؟ چطور میتوانم باعث پیشرفت بازیکنان شوم؟ این سوالات را از همه، از رئیس فدراسیون تا پزشک تیم میپرسم که چطور میتوانیم پیشرفت کنیم. اگر چنین رویکرد متواضعانهای نداشته باشید، نمیتوانید از پس کار بر بیایید.
ادامه دارد.....