گزارش تلگراف از جهانبخش: ستاره گمشده پیدا شد
گل رونی را من هزار بار نگاه کرده ام. گل زیبایی بود سبکها کاملا یکسان بود، اما زاویه و شکل متفاوتی داشت. در آن لحظه به این فکر میکردم که هر چه قدر میتوانی محکم توپ را بزن، اما توپ پشت سر من بود و ضربه دوچرخهای تنها گزینه بود.
روزنامه انگلیسی تلگراف در گزارشی که به علیرضا جهانبخش اختصاص داده است، با اشاره به درخشش ستاره ایرانی برایتون در 2 بازی اخیر تیمش، نوشت: جهانبخش خطر انتقالش را کاهش داد.
به گزارش تابناک ورزشی، در این مطلب آمده است: جهانبخش مهاجم ایرانی است که با هزینه 17 میلیون پوندی که رکورد وقت باشگاه برایتون بود، به این باشگاه پیوست و باوجود اینکه با 21 گل گلزن برتر لیگ هلند در فصل 2018-2017 بود، برای زدن اولین گل خود باید 27 بازی و 18 ماه صبر میکرد و فقط اکنون میتوانیم آن رنجی را که این انتظار طولانی در او ایجاد کرده ببینیم.
رسانه انگلیسی: جهانبخش خطر انتقالش را کاهش داد
روز شنبه او بن بست خود را مقابل بورنموث شکست. پنج روز بعد، او با یک ضربه دوچرخهای گل تساوی بخش تیمش را برابر چلسی به ثمر رساند که یاد گل کلاسیک قیچی وین رونی مقابل منچسترسیتی را در یادها زنده کرد. جهانبخش هر دو بار غرق احساسات و حسن نیت هم تیمی هایش شد. اما او دیگر نمیخواهد گلزن غافلگیر کنندهای باشد که همه به او دلسوزی و ترحم میکردند. او میگوید: "امیدوارم، نمیتوانم قول بدهم، اما امیدوارم که دیگر چنین اتفاقی نیفتد که اینطور احساساتی شوم. "
جهانبخش 26 ساله در حالی که چهره اش را چنگ زده بود و به ظاهر اشک میریخت، از یک مرحله تاریک خارج شد و گفت: «من مدتی خودم را گم کردم.»
در ایران، جایی که او زندگی میکرد و تا زمان پیوستن به نایمخن هلند در سال 2013 بازی میکرد، از جهانبخش انتظار داشتند که پرچمدار این کشور لیگ برتر باشد. هنگامی که او در آخرین فصل کریس هیوتن از دیدها محو شد، ناامیدی و ناراحتی یک کشور به درد و رنج شخصی او اضافه شد.
رسانه انگلیسی: جهانبخش خطر انتقالش را کاهش داد
وی گفت: "افراد اطراف من همیشه مثبت بوده اند، میگفتند فقط صبور باشید، فرصت خود را به دست خواهی آورد، به همان اندازه که میخواهی خوب خواهی بود. مسائل منفی زیادی وجود داشت. صادقانه باید بگویم که مردم کشورم خوشحال نبودند، زیرا مردم میخواستند من بازی کنم و در کشور ما فوتبال واقعا مسئله بزرگی است. اکنون میبینم که همان افراد با نظراتی متفاوت [مثبت تر] آمده اند. "
تلگراف در بخش دیگری از این گزارش نوشت: جهانبخش خطر انتقالش از برایتون را کاهش داده است. وگراهام پاتر، سرمربی، فشار روانی بازیکنی را که مجبور بود دائما به خودش بگوید: "دلیلی وجود دارد که تواینجا هستی"، تأیید میکند.
پاتر میگوید: "این باید سخت باشد. ما فقط در مورد سلامت روان صحبت کردیم - و باید سخت باشد که با فشار و توقع چیزی بودن به انگلستان بیایید و این اتفاق برای شما نیفتد. شخصا ناامیدی میشوید و احساس میکنید مردم شما را رها کرده اند. ماندن و تشخیص اینکه شما به عنوان یک بازیکن و یک شخص چه کسی هستید، باید دشوار باشد. این (درخشش) گواهی و مدرکی برای جهانبخش است که او واقعا آن دوره را پشت سر گذاشته است.
"من فکر میکنم او با پول زیادی آمد و همین امر کمی فشار به همراه خود دارد. سپس چگونگی بازی او مطرح است - جهانبخش در هلند با یک سبک و روشی بازی میکرد و سپس وقتی به انگلیس میآید از او خواسته میشود که با روشی کاملا متفاوت بازی کند. شما همچنین این واقعیت را میدانید که لیگ برتر، لیگ سطح بالاتر و بهتری است.
پاتر افزود: ما بازیکنی داشتیم که کمی اعتماد به نفس کم داشت. برای او کاملا اتفاق نیفتاده بود، او احتمالا کمی اعتماد بازیکنان و هواداران را از دست داده است، زیرا او یک سال ناامید کننده داشت. وقتی در آن شرایط قرار گرفتید، احتمالا خیلی سخت تلاش میکنید، سعی میکنید گل بزنید یا پاس گل بدهید. شما فقط سعی میکنید روی بازی تأثیر بگذارید، کمک کنید، که قابل درک است. گاهی اوقات این بدان معناست که شما توپ را به دور میکنید، تصمیم درستی نمیگیرید، یا تیم خود را در معرض انتقال قرار میدهید. من فکر میکنم که او واقعا پیشرفت کرده، تسلیم نشده است، و روی ساده نگه داشتن مسائل متمرکز شده است - و پاداش خود را میگیرد، زیرا کیفیتش را دارد و میتواند روی گل تأثیر بگذارد.
"من فکر میکنم که این روند طولانی برای او بوده است. به نوعی این یک داستان عالی است که مقاومت کنی، زیرا در فوتبال مدرن همه فکر میکنند، اگر این اتفاق نیفتد، باید سریع راه حلی پیدا کنیم و به تیم بعدی برویم، اما او این کار را نکرده است. "
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: جهانبخش که طرفدار رونالدوی برزیلی بوده، در نوجوانی بازیهای او را هر روز تماشا میکرد، قبل از این که خودش ضربه قیچی برگردان را امتحان کند، ضربه رونی را تمجید میکرده است. «گل رونی را من هزار بار نگاه کرده ام. گل زیبایی بود سبکها کاملا یکسان بود، اما زاویه و شکل متفاوتی داشت. در آن لحظه به این فکر میکردم که هر چه قدر میتوانی محکم توپ را بزن، اما توپ پشت سر من بود و ضربه دوچرخهای تنها گزینه بود.» این یک راه شیرین برای یک بازیکن "گمشده" بود که پیدا شود.