یادداشت | "ماه رمضان" زمینهساز تمدن اسلامی
ماه مبارک رمضان، هم خودسازی است و هم جامعهسازی، لذا زمینهساز تمدن مطلوب خواهد بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روزه به عنوان یک تکلیف فردی، چه ارتباطی با ولایت به عنوان یک نظام اجتماعی و تمدن منبعث از آن دارد؟ پاسخ به این سؤال را میتوان با تدبر در یکی از سفارشات امام صادق علیهالسلام به عموم شیعیان پیگرفت.
حضرت به یکی از برترین اصحابشان چنین فرمودهاند: «به شیعیان ما این مطلب را برسان و به آنها بگو: روشها و حرفوحدیث دیگران، شما را دچار خطا نکند؛ بدانید که ولایت ما فقط از این راه به دست میآید: ورع، اجتهاد در دنیا، مواسات»(1)
مخاطب، عموم شیعیان هستند یعنی کسانی که ولایت معرفتی امامان الهی را قبول دارند پس مراد از «ولایت ما» چیزی فراتر از رابطه قلبی و معرفتی است؛ ولایتی است که شیعیان به دنبال تحقق و استقرار آن بودند یعنی همان هدف راهبردی اهل بیت علیهمالسلام در تمام دورانها یعنی حاکمیت امام الهی بر زمین و تحقق تمدن عظیم اسلامی.
امام علیهالسلام، راه دستیابی به این هدف راهبردی را منحصر میکند در ورع (اجتناب از حرام)، اجتهاد (تلاش و کوشش، تنبلینکردن)، و مواسات (اعطاء به دیگران از روزی خود).
«اگر این کارهایی که در این حدیث آمده است، انجام میگرفت، ولایت امام صادقعلیهالسلامبر دنیا استقرار پیدا میکرد... در زمان ما هم ایجاد ولایت الهی، جز از این طریق حاصل نشد؛ جماعتی از انسانها از مردمان پاک و بعد بهتدریج آحاد مردم، همین چیزها را رعایت کردند، خودشان را آراسته کردند و توانستند ولایت الهی را در آن حدی که پایینتر از معصوم میتواند انجام دهد، سر کار بیاورند. حفظش هم باز به همان وابسته است.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، 79/01/16)
ارتباط این عوامل با روزه چیست؟! ورع، افضل أعمال ماه رمضان دانسته شده است (2). یکی از پرتکرارترین دعاهای این ماه هم خلاصی از جهنمی است که محصول فقدان ورع بوده است.
دوری از محرمات، ملازم دوری از هوای نفس است لذا ورع، شجاعت و قوت اراده میآورد: «أشجع الناس من غلب هواه»(3). آن دسته از لشکریان طالوت که نتوانستند قدری بر تشنگی خود غالب شوند، در برابر سپاه جالوت نیز ارادهشان سست شد و پیشاپیش پس کشیدند! اما عده کمی که در آزمون تشنگی و غلبه بر هوای نفسشان موفق شدند، در نبرد با دشمن هم سرفراز شدند.(4)
بر این اساس، همانطور که در ادعیه این ماه شریف هم متجلی است، مؤمن نسبتی با تنبلی و بیعملی ندارد و مدام در تلاش و کوشش است و این تلاش و کوشش هم در راستای تحقق دنیای مطلوب تمام انسانهاست که یکی از جلوههای بارز این اجتهاد، مواسات نسبت به برادران دینی است.
لزوم «تطهیر و تغذیه» در رجب و شعبان برای «حرکت» در رمضان / ماه رجب پلی به سوی اوج قله سال رمضان اردوگاه تجهیز یاران مهدی (عج) است / جواز همراهی با امام (ع) را در عید فطر بگیریمدر همان سفارش امام صادق علیهالسلام، فضیلت یاری برادران ایمانی (5)، بلافاصله میفرماید: «و ما عذب الله أم الا عند استهانتهم بحقوق فقراء اخوانهم؛ خداوند هیچ امتی را عذاب نکرد مگر آنگاه که به حقوق برادران تهیدست خود بیاعتنایی کردند!(6) این در حالی است که یکی از حکمتهای روزه ماه رمضان، درک فقراء و نیازمندان بیان شده است (7) لذا روزه، زمینه همدردی با فقراء و رزمایش مواسات را فراهم میکند. علاوه بر این، ثوابهای عجیب افطاریدادن در ماه رمضان، انگیزه مضاعف برای این رزمایش ایجاد میکند.(8)
البته مواسات، منحصر در انفاق مالی و غذایی (آن هم از مازاد!)(9) نیست و مواسات جانی و آبرویی، سطحی مطلوبتر دارند (10) از طرف دیگر، در شب قدر (اوج ماه رمضان) علاوه بر نقش پررنگ ولایت الهی، یکی از برترین دعاها چونان باقی این ماه، دعا برای توفیق تشرف به حج است. این یعنی پلزدن از یک عبادت ظاهرا فردی، به عبادتی ممتاز که علاوه بر جلوههای ممتاز فردی، در صورت عمل به شرائطش، تجلیگاه عظمت اجتماعی و تمدنی اسلام است. به تعبیر امام باقر علیهالسلام بنای حج بر انجام یک عمل عبادی و سپس اعلام آمادگی برای تحقق ولایت الهی است.(11) پس ماه رمضان، هم خودسازی است و هم جامعهسازی، لذا زمینهساز تمدن مطلوب است.
* علی خراسانی، پژوهشگر مطالعات دینی
---------------------------------------
1 «بلغ معاشر شیعتنا و قل لهم: لا تذهبن بکم المذاهب فو الله لا تنال ولایتنا الا بالورع و الاجتهاد فی الدنیا و مواسا الاخوان فی الله.» (تحف العقول، ص303)
2 «قال أمیر المؤمنین ع فقمت فقلت یا رسول الله ما أفضل الأعمال فی هذا الشهر فقال یا أبا الحسن أفضل الأعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله عزوجل» (أمالی الصدوق، م40، ص95)
3 منلایحضرهالفقیه، ج4، ص395.
4 سوره بقره، آیه 249.
5 «کسی که پیگیر رفع نیاز برادرش باشد، مثل ساعی بین صفا و مروه است و برآوردهکنده آن نیاز، مانند شهید در خونآغشته جنگ بدر و أحد است!»
6 تحف العقول، ص303.
7 نک: من لایحضره الفقیه، ج2، ص73.
8 نک: وسائل الشیع، ج10، صص137-142.
9 «لا یکون ذلک الا من کفاف. فان کان من فضل، فلیس بمواسا.» (القاموس المحیط، ج4، ص319)
10 نک: الکافی (ط - الاسلامی)، ج5، ص40؛ ج8، ص110، ح90.
11 نک: همان، ج1، ص392، أحادیث1-3.
انتهای پیام /