یزدانی پس از جدایی از استقلال: دنبال بهانه بودند قربانیام کنند
سیاوش یزدانی مدافع سابق تیم استقلال که با باشگاه سپاهان به توافق رسید، گفت: دنبال بهانه بودند من را قربانی کنند.
سیاوش یزدانی مدافع سابق تیم استقلال که با باشگاه سپاهان به توافق رسید، گفت: دنبال بهانه بودند من را قربانی کنند.
به گزارش خبرنگار مهر، سیاوش یزدانی مدافع تیم فوتبال استقلال که در لیست مازاد این تیم قرار داشت، سرانجام پس از فسخ قراردادش از سوی این باشگاه راهی تیم سپاهان شد و به جمع شاگردان «ژوزه مورایس» پیوست.
یزدانی که سال گذشته یکی از ارکان اصلی خط دفاعی استقلال و تیم فرهاد مجیدی بود، این فصل مورد غضب «ریکاردو ساپینتو» قرار گرفت و در نهایت با نظر این مربی پرتغالی از لیست کنار گذاشته شد.
این مدافع که کار حضورش در سپاهان تمام شده است، امروز با انتشار پیامی از استقلال و مدیران این باشگاه گلایه و اعلام کرد قربانی «ترکاندن بمب» در این تیم شده. او همچنین از بازیکنان استقلال به دلیل سکوت در قبال فسخ قراردادش به صورت غیر مستقیم انتقاد کرد.
متن پیام یزدانی به این شرح است:
خانه جایی است که وقتی سر پناه خود را از دست داده ای به آن جا پناه میبری اما امان از روزی که خانه خودت هم امن نباشد.
سلام به هواداران عزیز استقلال. روزی که با استقلال با افتخار و شوق و ذوق قرارداد امضا کردم هرگز فکر نمیکردم خداحافظیام از تیم محبوبم به این شکل باشد اما حالا با دلی پر از غم و اندوه، با کلی خاطره تلخ و شیرین دست تقدیر ما را از هم جدا کرد، شما میخواهید به رویایتان ادامه دهید اما دیگر نمیتوانید، حالا این جدایی رویا نیست و واقعیت است. حالا من به شما نیاز دارم چون همیشه عشق را به من نشان دادید. شاید هرگز فکر نمیکردم به خاطر وعده ترکاندن بمب قربانی شوم که اگر این اتفاق برای هر یک از همبازیانم میافتاد و لحظه آخر بیرونش میکردند سکوت نمیکردم.
هرگز فکر نمیکردم بی سر و صدا چند هفته با کمر مصدوم و تزریق آمپول برای استقلال بازی کنم ولی حتی یک نفر درون تیم به این موضوع اشاره نکند و حتی مربیان هموطنم از ترس به هواداران حرفی نزنند. هرگز فکر نمیکردم که یک روز غیرتم را لگدمال کنند چون دنبال بهانه میگشتند که من و امثال من را قربانی کنند. هرگز، هرگز، هرگز...
و در آخر؛ خدا را شکر میکنم به وعدهای که روز اول پوشیدن پیراهن استقلال مقابل فولاد به خودم دادم عمل کردم، تا روز و لحظه آخر ایستادم، دم نزدم، نفس عمیق کشیدم و بغضم را خوردم. رفتم چون خانهام امن نیست، ممنون بابت تمام خاطرات شیرینی که برایم رقم زدید، استقلال همچی به من داد. عشق، تعصب و غیرت... همیشه مدیون شما هستم و یک تکه از قلبم همیشه پیش شما میماند. از همه شما حلالیت میطلبم، اگر خوب یا بد بودم. دوستتان دارم.